سخنرانی دکتر افشین فرهانچی دبیرکل حزب (در نشست دوم مجمع عمومی سالیانه حزب)
حزب اراده ملت ایران؛ سهم در مسئولیتها، رابطه با سایر احزاب اصلاحطلب و وظایف اعضا
ویژه نامهها
بزرگنمایی:
در این سخنرانی، دکتر افشین فرهانچی ابتدا از موضوع «سهمخواهی» در احزاب و انتخابات صحبت میکند. او تأکید میکند که در قبال درخواستهای همحزبیها برای کسب منصبها هیچ مشکلی ندارد، اما متذکر میشود که همواره با استانداردهای خاص خود به این موضوع پرداخته است. ایشان در این بحث به نمونههایی از تعاملات و درخواستها اشاره میکند که نشان میدهد گاهی اوقات به دلیل پیوندهای حزبی، افراد از دستیابی به پستهای مهم بازمیمانند. او همچنین نقدی به سیستم سیاسی و حزبی دارد که در آن افراد با پیشینههای سیاسی خاص در برخی مواقع از فرصتهای مناسب دور میمانند.
سپس وی به موضوع «اصلاحطلبان» و تعامل با گروههای سیاسی دیگر میپردازد. او اشاره میکند که با گروههایی از اصلاحطلبان در برخی مواقع همسو شدهاند، اما روند همکاری با آنها همواره با مشکلاتی مواجه بوده است. ایشان به زمانبر بودن واکنشهای جبهه اصلاحات اشاره کرده و تأکید میکند که در مواقع نیاز به همکاری، باید مسئولیتها و وظایف بهدرستی انجام شوند.
در بخش پایانی، وی نقدهایی به عملکرد حزب و اعضا در مسائل مختلف، وارد میکند. او از اعضای حزب میخواهد که برای پیشبرد مسائل، خودشان اقدام کنند و منتظر نباشند تا دیگران برای آنها تصمیم یا کاری را اجرا کنند. در نهایت، تأکید میشود که مسئولیتهای حزبی باید بهطور فعال پیگیری شوند.
افشین فرهانچی
ممنونم از جناب دکتر حکیمیپور که بخشی از سوالات را پاسخ دادند و جمعبندی کردند. مجموع بحثهای دوستان را یادداشت کردهام و حالا به جمعبندی آن میپردازیم.
ما سهمخواه هستیم یا نه؟
اولین بحث، بحث سهمخواهی است.
چند نفر از دوستان در دفاع از سهمخواهی و چند نفر از دوستان در مذمت سهمخواهی صحبت کردند. آیا موردی دارید که بتوانید اکنون مثال بزنید که شما سهم یا پستی خواستهاید که من یا آقای دکتر حکیمیپور گفته باشیم ما سهمخواه نیستیم؟ تمام مواردی که دوستان به ما مراجعه کردهاند و ما دستمان رسیده، معتقد بودیم که باید به دنبال آن برویم و نیروهایمان در جای مناسب استقرار پیدا کند. به خصوص در انتخابات اخیر، نمونهاش این بود که جناب قائدی تماس گرفتند و گفتند که میتوانید با آقای حجت نظری صحبت کنید تا مرا به عنوان رئیس ستاد جوانان خوزستان انتخاب کنند. من تماس گرفتم و جناب حکیمیپور هم جداگانه با ایشان صحبت کردند و نهایتاً ایشان به عنوان رئیس ستاد جوانان آقای دکتر پزشکیان در خوزستان انتخاب شدند.
مثالهای شما این موضوع را نشان میدهد که انگار ما سهمخواه نیستیم. دوستان میخواهند ما را راضی کنند که سهمخواه بشویم. ما از ابتدا با استاندارد خودمان سهمخواه بودهایم. حالا ظاهراً یک نکته وجود دارد: استانداردی که من قائل هستم ممکن است با استاندارد آقای دکتر حکیمیپور متفاوت باشد. این موضوع را در دفتر سیاسی هم مطرح کردیم. آقای دکتر انسان مأخوذ به حیایی هستند و به دلیل جایگاهشان برای هر کسی تماس نمیگیرند. من نه مأخوذ به حیایم و نه جایگاهی دارم، بنابراین میتوانم تلفنم را نشان دهم. ده تا پیام به آقای عبدالعلیزاده دادم، ده تا پیام به جناب آهی دادهام. ما یک بحثی در انتخابات داشتیم که نیروهایمان زحمت کشیدهاند، درست یا غلطش را کار نداریم. ما باید پای نیروهایمان بایستیم.
نکتهای که دوست دارم شما به آن توجه کنید این است که کسانی که اکنون رفتهاند و قدرت گرفتهاند، شما را نمیخواهند. جناب افرازیزاده صورتبندی مسئله را درست گفت، ولی نتیجهگیریاش اشکال داشت. چه شده که حزب «اراده ملت ایران» 30 سال است که زودتر از بقیه تشخیص میدهد، داستان چیست، زودتر از بقیه ورود میکند، نیروی تشکیلاتی خوبی دارد و بعد از انتخابات بیرون میماند؟ یک نتیجه مشخص دارد.
اکنون اگر یک نفر به عنوان ارباب رجوع به من مراجعه کند و هزار ویژگی داشته باشد ولی چشمش بادامی باشد، من میگویم تو خارجی هستی یا ژاپنی هستی. خصوصیات دیگرش بیاهمیت است. حزب «اراده ملت ایران» یک برند است. حالا به هر دلیلی، شاید اکنون تابو باشد و بد تلقی شود. در مورد آقای پزشکیان، گمان ما بر این بود که ایشان شاید متفاوتتر میاندیشند، اما ممکن است ایشان هم این کار را نکند.
اکنون اگر دکتر پزشکیان بداند که یک نفر در حوزه علمیه کار میکند ولی عضو حزب «اراده ملت ایران» است، میگوید ایشان را دو بار بررسی کنید، ایشان را پنج بار بررسی کنید. نه اینکه خصلت دکتر پزشکیان این باشد، بلکه سیستم این خصلت را دارد. سیستم اکنون چند وزارتخانه دارد؟ 19 وزارتخانه. چند نفر از وزرا مستقیماً در حزب هستند؟ صفر. فقط دکتر ظفرقندی در تشکیلات صنفی سیاسی هستند و باز هم حزبی نیستند.
این یک علامت است. چرا نمیخواهیم این علامت را دریافت کنیم؟ چند معاون داریم که در حزب هستند؟ یک خانم بهروز آذر عضو شورای مرکزی یک حزب بوده، بقیه حزبی نیستند. چند نفر استاندار داریم که عضو حزب هستند؟ چرا ما این موضوع را درک نمیکنیم؟
حالا اینکه میگوییم حزب، منظورمان چیست؟ حزب کارگزاران یا حزب عدالت و توسعه، حزبهای بسیار معقول. برای همین است که ما از ابتدا با فکری آگاهانه و با وجود اینکه میدانستیم احتمال اینکه ما وارد این داستان شویم و جایگاهی به خاطر تشکیلاتمان بدهند، به صفر نزدیک است؛ ورود کردیم.
امید من این بود چون با دکتر پزشکیان همکار هستم، نه فقط از کانال حزب، حالا به عنوان یک همکار و آقای دکتر حکیمیپور به عنوان یک همزبان و همقومیت، به دلایل دیگر، هر روز که میگذرد، وضع بدتر میشود. بر این اساس، سهمخواه هستیم و دوست داریم که برخی منصبها به ما برسد.
همچنین اینکه در داخل حزب هم بحث تئوری میکنیم، خانم رحیمی فرمودند، آقای افرازیزاده و برخی دوستان فرمودند که خروجی این است که خانم رحیمی فرمودند حالا در چند جای مختلف که بله، ما از قدرت دوری کنیم. مگر نظر ایشان رای مطلق بود؟ ما در انتخابات شرکت نمیکردیم؟ ما در شورای مرکزی رای گرفتیم و رفتیم در انتخابات شرکت کردیم.
الان استاندار همدان وقتی میخواهد بچهاش را جراحی کند، زنگ میزند که آقای دکتر فرهانچی، میشود زحمت بیهوشی این را بکشید. من در حوزه اطفال کار میکنم و میگویم فلان همکارم هست که این کار را انجام دهد. میگوید نه، خودتان زحمتش را بکشید. همین آقای استاندار، وقتی من درخواست ملاقات میکنم، آقای فرهانچی را نمیشناسد. یک جا به من نیاز دارد که حوزه غیر سیاسی است.
الان من در دانشگاهی که کار میکنم، دو جور درس دارم. یک جور علوم انسانی است، مانند اخلاق پزشکی و تاریخ پزشکی، یک سری درسها در حوزه تخصصی مانند احیا و بیهوشی. چند سال پیش من را رسماً احضار کردند و گفتند که درسهای علوم انسانی را نمیتوانی تدریس کنی و شما میتوانی درسهای تخصصی را ارائه کنی. سیستم این را طبقهبندی کرده و مرا در طبقه متخصصین و کارگران یقه سفید قرار داده. من را به لایه بالاتر نمیبرد. خیلی از شماها هم همین وضعیت را دارید. الان ممکن است جوانترها مثل آقای گنج خانلو فکر میکنند کسی یا حزب سد راهشان است، اصلاً فرقی نمیکند. همین که شماها وارد تحزب شدهاید، یک پوئن منفی خوردهاید. حالا که عضو حزب اراده ملت شدهاید، دو پوئن منفی خوردهاید. خودتان هم اگر حرفی بزنید، سه پوئن منفی خوردهاید. چرا فکر میکنید سیستم از شما استفاده میکند؟
ولی با این اساس ما کماکان داستان سهم را دنبال میکنیم، به خاطر کاری که شروع کردهایم. بعد از انتخابات تا آخرین لایه ادامه میدهیم، ولی نمونههایش معلوم شده است. الان در جمع حاضر، یکی از دوستان هستند که کاندید فرمانداری هستند. من در جریان هستم، خودشان میدانند، دکتر حکیمیپور هم در جریان است. به خاطر حزب هم نیست. اتفاقاً اگر حزب را هم پررنگ کنند، این یک پست را هم نمیدهند. بنابراین خیلی واضح است که ما داریم چه کار میکنیم. آقای خلیلیپور فرمودند که اگر کار حزبی داریم میکنیم، باید بدانیم که حزب اراده ملت چشمانداز دیگری دارد.
رابطه ما با اصلاح طلبان چگونه خواهد بود؟
بحث دوم در رابطه با اصلاحطلبها و سایر مسائل حزبی:
ببینید عزیزان، همانطور که جناب حکیمیپور فرمودند، یک تصمیمی گرفتیم و کاری نداریم. ما با دوستان اصلاحطلب، با بخشی از آنها لااقل در شعارها همسو هستیم. خوب، این خیلی خوب است. برای همین ما مایل هستیم با گروههای اصلاحطلب، تحولخواه و ترقیخواه در مواقع انتخاباتی همسو و همراه گام برداریم. الان انتخابات شوراهاست. من سه ماه پیش به خانم آذر منصوری پیغام دادهام که گفتیم ما در انتخابات شوراها و برای این مقطع خاص مایل هستیم با جبهه اصلاحطلبان همراهی نماییم. شما تصمیم بگیرید که آیا در این مقطع خاص که ما همسوییمان لازم است و میتوانیم با هم کار کنیم.
یک ماه گذشت و جوابی نیامد. من به خانم نقی یی، قائممقام ایشان، پیغام دادم و ایشان خیلی هم استقبال کردند و گفتند خیلی هم خوب است. برنامهتان چیست و چه کسانی هستند؟ آیا به جز حزب شما، حزبهای دیگری هم هستند؟ گفتم بله، گروههای کوچک و بزرگ دیگری هم هستند و در انتخابات هم همسویی دارند. ما میتوانیم با هم همراهی کنیم.
دو ماه بعد هم ایشان گفتند حالا با خانم مفیدی تماس بگیرید، عضو حقیقی جبهه اصلاحات. با خانم مفیدی هم تماس گرفتیم و برنامه را مکتوب و غیررسمی ارسال کردیم که پیشنهادات ما این است و اینگونه ائتلاف میکنیم و غیره. دیروز من تماس گرفتم با ایشان که داستان چه شد؟ ما فردا مجمع عمومی داریم و من باید گزارش این موضوع را ارائه دهم. بالاخره جبهه اصلاحات در انتخابات شوراها میخواهد با گروههای غیرداخل جبهه، همراهی یا همسویی بکند همانگونه که در اساسنامه جبهه اصلاحات آمده است که جبهه اصلاحات با سایر احزاب و گروههای خارج از جبهه در انتخابات تعامل کند. شما برای فعالسازی این بند چه کاری انجام دادهاید؟
دیروز خانم مفیدی زحمت کشیدند و گفتند که ما موضوع را مطرح کردیم. حالا فعلاً باید آییننامه را بررسی بکنیم و فعلاً هم فصل انتصابات است و نمیرسیم به این موضوعات. توجه کنیم، پس فعلا هیچ.
ببینید، در جبهه اصلاحات هم مانند جاهای دیگر انگار یک انحصار و یک باند ایجاد شده است. درست مثل دوستانی که الان اشاره کردند. دکتر توحیدلو اشاره کردند که چرا بند 27 قانون اساسی اجرا نمیشود. الان من به جبهه اصلاحطلبان میگویم چرا بند اساسنامه اجرا نمیشود، ولی حتی خودشان هم اهمیتی نمیدهند. با این حال، حزب همانطور که دوستان گفتند، آسیبشناسی میکند و در باقی قضایا، مدت به مدت و در دورههای سهساله و چهارساله در خصوص ائتلافها یا عدم ائتلافها تصمیم میگیرد.
فقط یک خواهش دارم که این بار سوم است که این موضوع را مطرح میکنم. استان شما یک پیشنهاد میدهد و میگوید چرا حزب به موضوع پسماند نمیپردازد. من این را خوب درک نمیکنم. یعنی منظور چیست؟ آیا من دبیرکل باید به این موضوع بپردازم؟ یا آقای دکتر حکیمیپور، رئیس شورای مرکزی یا هیئت اجرایی یا دفتر سیاسی باید بپردازند؟ اگر هدف شما این است که شورای مرکزی این کار را انجام دهد، با شورای مرکزی صحبت کنید، آدرس و تلفنشان هم هست. راضیشان کنید و در دستور کار قرار دهید. اگر دبیرکل را باید راضی کنید، ادله و دلایل بیاورید تا من راضی شوم.
ولی مسئله این است که اگر میخواهید یک مسئله جا بیفتد، اول باید خود فرد کار کند. باید فرد پیشنهاددهنده دنبال این کار بیفتد. دوستان در رابطه با آسیبشناسی خروج از شورای هماهنگی کار کنند و یک متن بیرون بدهند. خیلی هم خوب است، بنشینیم و یک جلسهای بگذاریم.
من اینطور میفهمم که شما انتظار دارید آقای فرهانچی و آقای حکیمیپور، این کار را انجام دهند. شما فرض کنید من مخالفم. آدم مخالف که روی یک موضوعی کار نمیکند. شما کار بکنید، در شورای مرکزی مطرح میشود و رأیگیری میشود. الان مشکل ما این است که هی میگوییم دیگران این کار را انجام دهند. برای حجاب بیانیه میخواهید بدهید؟ کمیته زنان بیانیه بدهد. برای افغانستان میخواهیم بیانیه بدهیم؟ تیم درست کنید و در رابطه با افغانستان بیانیه بدهید. انگار حزب یک سری دارد که میخواهد کار بکند و ما فقط آن سر را داریم دستکاری میکنیم. این سر ظرفیت کارش پر شده است و دیگر این سر بیشتر از این ظرفیت کار ندارد.
امروز خدمت یکی از دوستان به طور مفصل صحبت کردم. کمیته محیط زیست ما روی پساب کار نمیکند. گفتم کمیته محیط زیست ما متشکل از چهار نفر است که هفتهای 2 یا 3 ساعت داوطلبانه میتوانند انرژی بگذارند. در مجموع 12 ساعت میشود. با این 12 ساعت روی دو موضوع میشود کار کرد. برای همین است که این داستان اصلاحطلبان برای دوستان اگر مهم است، لطفاً فکر کنید و یک کارگروه تشکیل دهید. وقت بگذارید، آسیبشناسی کنید، و متنتان را به صورت مکتوب ارسال کنید. یا حتی میتوانید با جناب خلیلیپور، دکتر حکیمیپور یا من مصاحبه کنید. چه شد که از این شورا خارج شدیم؟ اطلاعات جمع کنید، آمار کلی در بیاورید، از دبیرکلهای سایر احزاب ببینید چند نفر توانستند عضو بگیرند، وضعیت استانها و شهرستانها چطور است؟ آنوقت شورای مرکزی هم این موضوع را حل میکند.
اختلاف عقیده در حزب: مفید یا مضر؟
موضوع سومی که دوست دارم به آن اشاره کنم، هم آقای دوستمحمدی و هم جناب قائدی به نوعی به آن اشاره کردند، در رابطه با اختلاف عقیده در حزب است که این اختلاف به نوعی گستره بیشتری پیدا کرده است. انواع و اقسام نظرها وجود دارد و گاهی ممکن است جهتگیریها را گم کنیم. ببینید دوستان، جناب دکتر حکیمیپور در درسهای تشکیلاتی این موضوع را مطرح کردهاند. یک اصل هم در کل دنیا وجود دارد که ما یک چهارچوب در حزب داریم که همه در آن چهارچوب تقریباً میگنجیم. حالا در روشها و درون آن چهارچوب اختلاف عقیده داریم، اما نتیجه عملیاتی کارمان نباید با اختلاف همراه باشد.
وقتی میگوییم ما به انتخابات شورای شهر ورود میکنیم، تمام حزب باید بسیج شود تا در شوراها وارد شویم. حالا 20 نفر ممکن است به هر علتی اعتقاد داشته باشند که شوراها ارزش ورود ندارند و به جای آن به ریاستجمهوری یا مسائل دیگری توجه کنند. این 20 نفر هم میتوانند کار داوطلبانه دیگری انجام دهند، مثلاً به نشریه کمک کنند، کارگروه محیط زیست را راه بیندازند، یا از این قبیل کارها. فکر میکنید وقتی یک کاری در حزب آغاز میشود، همه باید انرژیشان را برای آن کار بگذارند؟ مگر کار ما داوطلبانه نیست؟ چون کار ما داوطلبانه است، پس حزب جهتگیری را تعیین میکند، توافق میشود، و کار در آن جهت شروع میشود.
باز من اینجا این احساس را دارم که بعضی وقتها میبینیم مثلاً آقای افرازیزاده خوب قلم میزند. حالا به آقای افرازیزاده اجبار کنیم که درباره افغانستانیها مطلب بنویسد؟ مگر آقای افرازیزاده کارمند ماست؟ آقای افرازیزاده یا دوست دارد این مطلب را بنویسد یا جزو وظایفش تعریف نشده است. اگر شما نگران آمدن افغانستانیها هستید، میتوانید خودتان مقاله بنویسید. چرا خود شما مقاله نمینویسید؟ آقای حمزه در نشریه موظف است مقالاتی را بخواند و چاپ کند. آیا موظف است خودش مقاله بنویسد؟ دوستان میگویند چرا نشریه مقالهاش کم است و بیرون نمیآید؟ اگر موردی را میخواهید پیگیری کنید، خودتان باید شروع کنید.
در رابطه با انتخابات شورا و کنگره، که پروژه اصلی سال بعد حزب است، شورای مرکزی باید در خصوص آن تصمیم بگیرد. همین روال وجود دارد. ممکن است در کنگره نظرات مختلفی وجود داشته باشد. مطمئناً اگر تا آن موقع دوستان پیشنهاداتی برای ائتلافهای احتمالی داشتند یا آسیبشناسی کرده بودند، ممکن است یک سوال در کنگره مطرح شود که آیا باید در ائتلاف X یا Y وارد شویم یا نه. ولی فیالواقع من به این موضوع فکر نمیکنم. این وظیفه شماست. دوستانی که فکر میکنند باید 10 سوال روی میز کنگره بگذاریم، نظرسنجی کنیم. از حالا باید شروع کنند. انتخابات شوراها هم از قبل تصمیم گرفته شده و جزو برنامههای آتی حزب است. از دوستانی که موافق عدم شرکت در این انتخابات هستند یا به نحوه شیوه شرکت نقد دارند، کارشان را شروع کنند. هر کس مخالف است، مطرح کند، یادداشتی بنویسد، نظر بدهد. شاید نظر ما هم عوض شود و در نهایت شرکت نکردیم. ولی در حال حاضر، برنامه حزب شرکت در انتخابات است و روی آن برنامهریزی کردهایم. کلاس آموزشی گذاشتهایم، نشریه چاپ کردهایم و نظیر اینها.
اگر به جز این دو برنامه کلان و جزئیاتی که گفتیم، دوستان پیشنهادی دارند، بفرمایید. اکنون ساختارهای ما به قدری منظم و مرتب است که لااقل روی کاغذ خوب شکل گرفتهاند. هیچ پیشنهادی پنهان نمیماند. پیشنهاد هر کس در یک جایی از این ساختار لااقل بررسی میشود.
وظایف اعضا حزب در این برهه چیست؟
در انتها از دو نفر در طی این 5، 6 ماه اخیر که خارج از ستادها به ما کمک کردند، تشکر میکنم. اول جناب آقای خلیلیپور که زحمت کشیدند و توانستند شعب را فعال کنند. تعامل با شعب و افکار مختلفی که در آن وجود دارد، به خصوص نیروهای جدیدالورود، سخت است. نفر دوم، سرکار خانم رحیمی است که در کمیته تشکیلات توانستند وضعیت اعضا در سال 1403 را به خوبی شکل بدهند و برخی از بحثهای متفرقه در حزب را آنالیز کنند. کمیته تشکیلات و علاوه بر آن در سایر کمیتههای اجرایی کمک حال بودند. طبعاً بقیه عزیزانی که در هیئت اجرایی بودند و نقشهای خودشان را داشتند، تعدادشان هم زیاد است، ولی این یکی دو نفر به خاطر پیگیریهای خاص و انرژی خاصی که داشتند، خواستم از آنها تشکر کنم.
همچنین از آقای دکتر حکیمیپور به خاطر حضورشان در زنجان که میدانم آن موقع برایشان خیلی سخت بود، تشکر میکنم. ما چون میخواستیم هر دو الگو را تست کنیم تا امروز با مدرک خدمت شما باشم و بگویم، دوستان، الگوی استانی را تست کردیم، حالا باید ببینیم نتیجهاش چه میشود. آیا آقای حکیمیپور استاندار میشود یا خیر؟ الگوی ملی را هم تست کردیم، حالا باید ببینیم نتیجهاش چه میشود. من خیلی امیدوار بودم که هر دو الگو را کنار هم داشته باشیم.
الان آقای افرازیزاده بیش از یک هفته است که مأمور شده بودند تا یکی از معاونین رئیسجمهور یا یکی از اعضای تیم رئیسجمهور را برای جلسه امروز به عنوان مهمان دعوت کنند. اما شما میهمان بیرونی دیدهاید؟ یکی گفته من روزهای جمعه باید در کنار خانواده باشم، یکی گفته من صلاح نمیدانم در مجامع حزبی شرکت کنم، یکی هم جواب نداده است.
بعد از اینکه آقای افرازیزاده دیشب گفتند که چنین اتفاقی افتاده، من به مشاور محترم رئیسجمهور در حوزه احزاب زنگ زدم و گفتم فردا برنامهای داریم و شما تشریف بیاورید. ایشان گفتند حتماً فردا خدمت شما میرسیم. گفتم از ساعت 10 صبح تا 4:30 بعد از ظهر هر ساعتی که صلاح میدانید، و اگر بخواهید، ماشین هم برای شما میفرستم. آیا شما نماینده رئیسجمهور را در اینجا دیدید؟؟
دوستان، لطفاً دقیق باشید. یکی از مسائلی که داریم این است که به قول قدیمیها با یک غوره سردیمان و با یک مویز گرمیمان میشود. یک دفعه فکر کردیم که اگر در یک انتخابات برنده شویم، همه چیز حل میشود. به خصوص حزب اراده ملت ایران که تشکیلاتی به هم زده، ستادی دارد و ستاد استانی راه انداخته است. ولی واقعیت این است که ما فقط چند هفته در ستاد کار کردهایم و نباید فکر کنیم که حالا یک کارهای شدهایم. داستان جای دیگری دارد تعیین میشود و بحثها متفاوت است. ما باید جایگاه خودمان را بدانیم و تحلیل دقیق داشته باشیم. نوبت ما هم میرسد، اما وای به روزی که نوبت ما برسد و ما افسرده باشیم یا تشکیلات خود را به خوبی شکل نداده باشیم. بنابراین چهار اصل داریم:
1. تک تک نیروهای حزبی باید توانمند باشند و مداوم روی توان خودمان کار کنیم. کمیته آموزش ما باید فعال باشد.
2. زبان بیصدایان جامعه باشیم. مطالبهگر نه فقط برای مسئولیتهای خودمان، بلکه برای آن چیزی که جامعه میخواهد و از یک حزب انتظار دارد.
3. ما باید تشکیلاتی باشیم، یعنی باید مداوم شبکه ایجاد کنیم. گروه کوهنوردی، گروه مهمانی، گروه حزبی، گروه NGO و غیره. اگر تشکیلات درست نکنیم، در مواقع بحران نمیتوانیم کاری که میخواهیم انجام دهیم.
4. نهایتاً باید از فرصت دکتر پزشکیان برای ترویج حکمرانی حزبی استفاده کنیم. تا جایی که میتوانیم فشار بیاوریم تا احزاب در جایگاه خود قرار بگیرند.
از تک تک عزیزان به خاطر حضور در جلسه تشکر میکنم.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی