چه کسی باید بر من حکومت کند؟
اندیشه
بزرگنمایی:
دغدغه و اضطرابی که همواره با انسان همراه بوده است زندگی جمعی لاجرم طبقه بندی جامعه به حاکم و رعیت است.ریش سفیدی و مهارت در جنگاوری از اولین شاخصههای حقانیت در سروری بر جامعه بشمار میرفته است.یکجا نشینی و پیچیدگی جوامع و مالکیت خصوصی ایجاب میکرد برای حفظ و حراست از حدود مشخص شده سرزمین شخصی معین شود.لذا عقلانیت کارکرد سلحشوری و مهارت در فنون نظامی را مورد تاکید قرار میداد.
عباس امامی
دغدغه و اضطرابی که همواره با انسان همراه بوده است زندگی جمعی لاجرم طبقه بندی جامعه به حاکم و رعیت است.ریش سفیدی و مهارت در جنگاوری از اولین شاخصههای حقانیت در سروری بر جامعه بشمار میرفته است.یکجا نشینی و پیچیدگی جوامع و مالکیت خصوصی ایجاب میکرد برای حفظ و حراست از حدود مشخص شده سرزمین شخصی معین شود.لذا عقلانیت کارکرد سلحشوری و مهارت در فنون نظامی را مورد تاکید قرار میداد.
برای اولین بار در یونان افلاطون و ارسطو شروطی دیگر بر شاخص های حاکم افزودند آنها خردمندانی که دارای فطرتی پاک هستند را شایسته حکمرانی دانستند.افلاطون حاکمیت را حق فیلسوفان میدانست چون آنها بر حقایق آگاه و تصمیماتش بر اساس رجوع عقلانی است او معتقد بود حکومت اکثریت لزوما دمکراسی نیست چون اکثریت فاقد شناخت لازم برای اداره جامعه است و این نخبگان و فلاسفه هستند که میتوانند با استفاده از ابزار عقل جامعه را به سعادت سوق دهند.او پیروی از رهبر را از لوازم اصلی خیر جمعی میدانست و اعتقاد داشت فرد حتی در مخیله اش هم نباید از فرامین رهبری سرپیچی کند چون فقط رهبر میتواند جامعه را بسوی خوشبختی هدایت کند.مرگ سقراط تاثیر زیادی در زندگی افلاطون گذاشت بهبود حکومت و فرمانروایی از دغدغههای اصلی زندگی او بشمار میرفت.
افلاطون میگوید ". انواع بدی های بشر پایان نمی پذیرد جز اینکه یا قومی از فیلسوفان راستین و حقیقی سرکردگان کارهای سیاسی شوند یا قدرتمندان در دولت شهرها به سبب یک نصیب یا بهره الهی فلسفه پردازان راستین گردند".
افلاطون هیچ وقت نتوانست آرمانشهر رؤیایی و دولت شهر زیبای خود را ببیند ولی اندیشه های او فلاسفه و اندیشمندان بعدی را به تکاپو واداشت تا مطلوب ترین نوع حکومت را طراحی و پیشنهاد کنند.
هر چند اندیشه های افلاطون در حکومت های مذهبی بنوعی ریشه دوانده است.
- ارسطو شاگرد افلاطون طبقه متوسط را شایسته حکومت میداند چون آنها دارای ثروتی متوسط هستند و بیش از همه آمادگی پیروی از عقل دارند.
ارسطو معتقد است نظام دمکراسی،استوارتر و ایمن تر از فرمانروایی چند تن است و کمتر گرایش به شورش دارد زیرا این نظام از طبقه متوسط تشکیل میشود لذا به توده مردم نزدیکتر است.
ارسطو همچنین معتقد است نظام سیاسی هرچه آمیخته تر ( ترکیب عناصر سیاسی مختلف ) باشد با دوام تر است.
- در فلسفه سیاسی مدرن از چگونگی، قاعده مند کردن و روش حکومت بحث میکند.
تجربیات هزاران ساله اندیشمندان و فلاسفه و گوناگونی حکومتها آنها را به این نتیجه رسانده بجای اینکه صفات حاکم را برشمریم و فضیلت و فطرت پاک را مبنای لیاقت قرار دهیم باید تحدید قدرت و قانون فرض باشد.
فطرت پاک تضمینی برای استمرار و بقا ندارد و انسان همواره در معرض طغیان است سودجویی و میل به قدرت از عناصری است که هر آن موجب طغیان و سرپیچی از قواعد میشود.
روسو در قرارداد اجتماعی حکومت را متشکل از افرادی میداند که مردم آنها را انتخاب کرده اند تا اراده عمومی را اجرا کند و مردم باید بتوانند هر وقت بخواهند آنها را تغییر یا اصلاح سازند.
منتسکیو معتقد به تجزیه حکومت برای جلوگیری از استبداد است لذا اصل تفکیک قوا از اصلیترین مولفه های مؤثر در حکومت مطلوب بشمار میرود.
سروش معتقد است عقل همچون دانه های انار در همه جهان پراکنده است و کسی نمیتواند مدعی عقل کل باشد بهترین راه حکومت کردن انتخابات و جمع آوری عقول در مقوله دولت است و دولت بر آمده از جامعه همان عقل کل است.
در اندیشه های سیاسی جدید عقلانیت و حکمت آسمانی نیست بلکه عقل و حکمت در دسترس همه جامعه است و مردم میتوانند با انتخاب افراد آنها را در مصادر حکومتی قرار دهند.
در اندیشه های متاخر دولت ها پیمانکاران مردم محسوب میشوند و هیچ برتری و امتیازی نسب به سایر مردم ندارند آنها برای مدتی معین و با تحدید قدرت و نظارت سایر قوا به رتق و فتق امور میپردازند.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی