دانشگاه دیگر دانشگاه نیست!
ویژه نامهها
بزرگنمایی:
“این یک فلاکت عمومیست یا تقدیر فاجعه بار آسمانی” (ادوارد سعید) نمیدانم! احساس نگرانی سابق تبدیل به یک ادراک دردآور شده است. از آن دردهای بی درمان که دیگر خودت هم از خود قطع امید می کنی.
علی مقدم
“این یک فلاکت عمومیست یا تقدیر فاجعه بار آسمانی” (ادوارد سعید) نمیدانم! احساس نگرانی سابق تبدیل به یک ادراک دردآور شده است. از آن دردهای بی درمان که دیگر خودت هم از خود قطع امید می کنی.
در میان انبوه مشکلات و معضلات رنگارنگ این سرزمین ، مسئله ی دانشگاه و ویرانی نهاد علم دیگر قابل اغماز نیست چرا که این دیگر معضلی ناخواسته و حتی ناشی از سوء مدیریت و نا کارآمدی نیست! بلکه یک مشکل دست ساز و عمدی به نظر می رسد که به کلی نهاد علم در کشور را از بین خواهد برد. بروز مشکل از ارائه نسخه های سلیقه ای و غیر کارشناسی در تعریف اقتصاد و هنر و مدیریت و امنیت و قانون و مردم و ... شروع شد گویی که فرایند تصفیه شامل مفاهیم و واژه های مظلوم نیز می شد! سپس با ارائه نسخه علوم انسانی اسلامی وارد فاز دیگری شد و اینک با تغییر کادر ورزیده و با تجربه دانشگاه ها با افراد غیر حرفه ای و ناکارآمد - که تنها امتیازشان خودی بودن است -آخرین ضربه به پیکره ناتوان این موتور محرک فکری جامعه وارد می شود!
بگذریم! صحبت بر سر چگونگی عملکرد حاکمیت نیست بلکه در این مقال می خواهیم ببینیم که دانشگاه های برتر جهان چه ویژگی های ممتازی داشته وخود را چگونه معرفی می کنند و بر چه فاکتور هایی تکیه نموده و حتی در پروسه روابط عمومی یا تبلیغات خود بر آنها تاکید نموده و مباهات می ورزند.
شاید تفاوت های بسیاری بین هاروارد و دانشگاه تهران وجود داشته باشد. از ظاهر ساختمان تا سیاست های کلی و نظام پولی آنها، لیکن ما فقط به چند تفاوت عمده و بسیار مهم بین دانشگاه های برتر جهان و نظام آموزش عالی کشور می پردازیم.
1. آزادی.
جالب است که عنصر آزادی در هر زمینه ای جزء فاکتورهای اثر گذار در موفقیت و تمایز مثبت است. اصولا هر دستاوردی و هر موفقیت و تعالی و موفقیتی در ذیل آزادی عمل اصالت دارد و فرصت شکوفایی و مفهوم پیدا می کند.
و هرگونه سوگیری و عقاید و پیش فرض هابطور بالقوه می تواند نتایج و یافته ها را تحت الشعاع قرار داده ، منحرف نموده و در نتیجه موجب قبض و ایستایی شوند.
در تحقیق از دانشگاه های برتر جهان به “تمرکز بر هدف”، “فضای آزاد و بدون حاشیه” و “عدم وابستگی مالی به دولت” می رسیم. که هر سه را ذیل مفهوم آزادی تبیین می کنیم.
اینکه دانشگاه آزادانه هدف علمی و تحقیقاتی خود را تعیین کرده و بدون دخالت مراجع خارجی به کار خود ادامه دهد امتیار بسیار بزرگی است که سبب می شود تا دانشگاه در سیر طبیعی رشد و شکوفایی قرار بگیرد تا سهم آن در جهت دهی به جامعه در فرآیندی طبیعی اتفاق بیافتد.
وظیفه دانشگاه در قبال ارتقاء آگاهی های عمومی و سهم دانشگاه در تولید علم و بهره وری پژوهشی به درستی و با مکانیسم طبیعی صورت بپذیرد.
در تبیین “فضای آزاد و دوری از حاشیه” به گمانم سخن چندانی لازم نیست، چرا که خود تایتل به وضوح گویای مسئله می باشد. چرا که نه تنها مسئله تولید علم و دانش بلکه در جریان هر فعالیتی وجود حاشیه ها باعث حدر رفتن انرژی و پتانسیل های کار می شود و اساسا مجموعه های قوی حتی به کمترین میزان اجازه تاثیرگذاری مسائل حاشیه ای را نمی دهند.
و عنصر سوم و بسیار مهم ازادی و عدم وابستگی مالی دانشگاه ها.
دانشگاه های برتر مدعی هستند که آزادی عمل نهاد دانشگاه است که امکان رشد ورقابت پذیری ، تحقیقات علمی بدون حد و مرز، تفکر انتقادی، نوآوری و خلاقیت را تقویت می نمایند. مؤسساتی که استقلال کامل دارند چالاکتر هستند زیرا بروکراسی های نابسامان و دست و پا گیر و عموما محدود کننده و رعب آور بوده و استاندارد های تحمیلی خارج از دانشگاه محدود نمی شوند. در نتیجه آنها می توانند منابع خود را بطور کامل مدیریت نموده و به سرعت به تقاضاهای بازار جهانی که مدام در حال تغییر هستند همگام شده و خود را با آنها وفق دهند.
2. تحقیقات و سهم دانشگاه در تولید علم.
در تعریف اهداف دانشگاه تحقیقات مقدم بر آموزش است. سیر طبیعی در دانشگاه در واقع کشف و شهود و تحقیق است و خلاقیت! وگرنه آموزش کتاب هایی که قبلا نوشته شده و علومی که سابقا اکتشاف شده مسئله دیگریست! علم و تولید علم یک جریان مداوم و پایان ناپذیر است و مدام در حال پیشرفت و تعالی و حک و اصلاح مفاهیم و یافته های قبلی است. به همین دلیل است که دانشگاه های برتر در معرفی اعتبار علمی خود تمرکز ویژه ای روی خلاقیت ها، اختراعات و معرفی دانشمندان تربیت شده نزد دانشگاه خود را دارند.
تحقیقات آکادمیک بهترین ابزاری است که دانشگاه ها برای ایجاد یا افزایش دانش و تسهیل یادگیری دارند.
تحقیق آکادمیک فرآیندی سیستماتیک از مطالعه یک مسئله یا موقعیت تحقیقاتی است که هدف آن شناسایی حقایقی است که به حل مشکل یا مقابله با موقعیت کمک می کند.
و هدف این نوع پژوهش تولید دانش جدید است که توسعه اجتماعی را بهبود می بخشد.
حل بخش بزرگی از مشکلات مختلف اجتماعی و اقتصادی و... در جامعه از طریق تحقیقات آکادمیک صورت می پذیرد.
هر چهار نوع تحقیقات آکادمیک (تحقیقات توصیفی، تحقیقات اکتشافی، تحقیقات تبیینی و تحقیقات همبستگی) پاسخگوی بخشی از این مشکلات بوده و در این امر مثمر و دخیل هستند .
تحقیق آکادمیک چیزی فراتر از انتخاب موضوع، جمع آوری داده ها و کنار هم قرار دادن آن روی کاغذ است. وقتی در مورد تحقیقات آکادمیک صحبت کنیم، عمدتاً بر ایجاد اکتشافات جدید برای جامعه علمی نظر داریم. تحقیقات که نتیجه آن بر کل زندگی انسان ها تاثیرگذار است. وگرنه تحقیقات مدرسه ای، سازمانی یا حرفه ای نیز در سطوح جامعه اتفاق می افتد.
3. تمرکز بر ورود بهترین استادان و محققان و با استعدادترین افراد.
استادان برجسته، دانشجویان با استعداد دو بازوی اصلی تحقیقات هستند که امکان کشف و اختراعات و اکتشافات نوین را فراهم می کنند، و این مقوله با وارد کردن دلبخواهی دانشجویان و استادان از طریق سهمیه و یا میزان قرابت فکری امکان پذیر نیست.
در پی پرداختن به سه وجه ممیزه دانشگاه های برتر دنیا بد نیست به دو معضل بزرگ و اساسی در نظام آموزش عالی خود نیز بپردازیم.
1. تفاوت علم و معرفت یا تمیز بین (science) و (knowledge).
در نظام دانشگاهی غرب این دو مقوله کاملا تعریف شده و منفک از یکدیگر هستند. science به معنی علم و دانشی که از مطالعه دقیق ساختار و رفتار جهان فیزیکی، به ویژه از طریق تماشا، اندازه گیری و انجام آزمایش ها و توسعه نظریه هایی برای توصیف نتایج این فعالیت ها به دست می آید. شیمی، ریاضیات، شناسی، زمین شناسی، علوم اجتماعی، فیزیک و … همگی science محسوب میشوند.
اما knowledge یا معرفت دانشی است که از طریق احساسات و تجربه شخصی یا مطالعه به دست می آید در واقع معرفت است و در بعضی موارد قابل اثبات یا اندازه گیری نیست و یا نتیجه یکسانی نمی بخشد. مثل ادعای بعضی عارفان در خصوص حالات عارفانه یا آشنایی و شناخت آداب و سنت های یک منطقه و همچنین فنونی که حاصل از تجربه است مانند لوله کشی و تراشکاری و بنایی.
به هر حال علم باید حاوی دو مؤلفه اصلی زیر باشد وگرنه جزء علوم محسوب نمی گردد.
الف - تکرار پذیری: یعنی اگر آن روش علمی(آزمایش) در زمان و مکان دیگری انجام شود به همان نتیجه برسد.
ب- ابطال پذیری: یعنی امکان کشف و ابطال هر گزاره علمی وجود داشته باشد یعنی امکان ابطال آن وجود داشته باشد.
2. شبه علم در کسوت علم.
“شوربختی علم پزشکی در ایران تا به آنجاست که فردی که 7 سال در دانشگاه تحصیل نموده، در انتخاب تخصص می تواند گرایشی را انتخاب کند که کاملا ضد علم است و تمام مبانی تحصیلات قبلی خودش را زیر سوال می برد” (دکتر آرین اکبری)
متاسفانه نگاه غیر حرفه ای به مقوله علم باعث گردیده تا علاوه بر تاثیر نظرات شخصی افراد صاحب نفوذ و رهبران سیاسی و مذهبی جامعه در اقتصاد و فرهنگ و سیاست؛ روانشناسی و پزشکی هم از این آسیب دور نمانند چنانکه لیست پر فروش ترین کتاب ها مربوط به عناوین کتاب های زردِ روانشناسی و همچنین طب سنتی ( طب اسلامی) بوده و حتی دارای رشته دانشگاهی تخصصی در دانشگاه می باشند، حال آنکه اگر هر یک از مفاهیم و اصول و روش های طب سنتی چنانچه قابل استفاده و علمی می بود به مانند بسیاری از موارد دیگر در طول سالیان متمادی از فیلتر علمی عبور کرده و وارد پزشکی می گردید و دیگر نیاز به افتتاح گروه خاصی برای این نوع از پزشکی نبود.
کوتاه سخن اینکه، در حال حاضر چاره ای نیست بجز آرزوی نگاه حرفه ای و بدون حب و بغض مسئولین به تمام مسائل علی الخصوص به مسئله تولید علم و دانشگاه ها.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی