نقد اصلاحطلبی راز ماندگاری آن
گزارش
بزرگنمایی:
یکی از اشکالات جریان اصلاحطلبی این است که به سیاستهای قدرتهای خارجی توجه ندارند. اگر ما نقد داخلی میکنیم و میخواهیم دموکراسی باشد و البته به نتایج آنها پایبند خواهیم بود. این است که معتقدیم راه مبارزه واقعی با ظلم و بیعدالتی در جهان، مبارزه با قدرتهای خارجی مبارزه با نابرابری در جهان هر گز از مسیر توهین به ملتها نمیگذرد اگر ما به خاطر مردم مستضعف ازجمله مستضعفین ایران با قدرتهای خارجی اختلاف داریم،
یکی از اشکالات جریان اصلاحطلبی این است که به سیاستهای قدرتهای خارجی توجه ندارند. اگر ما نقد داخلی میکنیم و میخواهیم دموکراسی باشد و البته به نتایج آنها پایبند خواهیم بود. این است که معتقدیم راه مبارزه واقعی با ظلم و بیعدالتی در جهان، مبارزه با قدرتهای خارجی مبارزه با نابرابری در جهان هر گز از مسیر توهین به ملتها نمیگذرد اگر ما به خاطر مردم مستضعف ازجمله مستضعفین ایران با قدرتهای خارجی اختلاف داریم، حداقل باید با مردممان از موضع قدرت برخورد و صحبت نداشته باشیم خضوع داشته باشیم بقول امام خمینی مستضعفین و به تعبیر جامعهشناختی حکومت شوندگان و فاقدین قدرت که بار سنگین اداره جامعه بر دوش آنها سنگینی میکند. ولینعمت انقلاب و مسئولین هستند. نوکر که نمیتواند بر ولینعمت خود قدرتنمایی بکند. مبارزه با بیعدالتی چند وجه دارد یکی از وجوهش همین فروتنی خضوع در مقابل ولینعمت است. وجوه دیگری هم دارد که بهموقع به آن خواهیم پرداخت. علیایحال کسی که بر روی مردم اسلحه میکشد خس و خاشاک مینامد. تحقیر و توهین میکند. از الفبای مبارزه بیگانه است. مگر آنها که به مردم خود توسری میزنند و توسری خوردن را یاد میدهند و میتوانند مبارزه کنند. ملتی میتواند مبارزه کند که در درون خانواده و جامعه عزت را آموخته باشد و این است که میبینیم آنقدر به ملت خود تحقیر و توهین کردهاند که ملت خاضع شده است و بهراحتی به ستم بیگانگان نیز تن خواهد داد. دوستان عزیز اصلاحطلبی درواقع نقد درون است تا از درون خود را دوباره بر اساس عزت ملت بهعنوان ولینعمت و ارباب حکومت بسازیم. تا جایی که حتی اگر ما راهم قبول نداشتند بپذیریم. در این صورت اگر جریان اصلاحطلبی بیراهه رفت اولیتر نیست بیرحمانهتر از دیگران خود را نقد کنیم و آنهم درملأعام؛ اگر ملت غریبه است، پس چطور در جلوی بیگانگان انشقاق درونی ملت به اصلاحطلبی و اصولگرائی را علنی کردهایم؟ کردهایم تا بدانند آنچهکه در ویترین انقلاب از خشونت و تحقیر مشاهده میکنند، از انقلاب و آرمانهای بزرگش نیست خواسته شهدای بزرگوارش نیست، خواسته شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید هاشمی نژاد، شهید باکری، شهید همت نیست. این کالاهای کریه و چندشآور که قدرتهای جهانی در بوق و کرنا کرده و به جهانیان نشان میدهند که بفرمائید این هم از انقلاب مستضعفین! بگوییم نه خیر آقا چون توصیه امام رو گوش نکردیم و کار رو دادیم دست نااهل، او هم دارد حالش را میبرد، هم کینهاش را با انقلاب آشکار میکند و اگر این است چرا نقد درونی اصلاحطلبی را به فردا واگذاریم؟ آقا بهجرأت میگویم بهغیراز چند نفر اصلاحطلب واقعی که به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد بسیاری از این اصلاحطلبان پاک دست نیستند اصلاحطلب رانتی هستند. از خدا و خلق بریده هستند. اصلاحطلب بادی هستند. باد از هر طرف بوزد قدرت در هر سمتی باشد آنها آنطرفی هستند. دغدغه ملت ندارند. بعضی دوستان این را نقد درون خانواده میدانند که بیرونی نباید بشود. چرا نشود وقتی اصلاحطلبی را در محتوی ببازیم گیریم کل مجلس هم با ما باشد. ما باختهایم. آخر باید بین کاندیدای من اصلاحطلبی که مردم مستضعف را ولینعمت خود میدانم با آن آقای رانتخوار تفاوت باشد چطور میتوانم چشمانم را ببندم و با او در یک لیست باشم. اعلمی همین را میگوید و به خاطر همین آقایان اصلاحطلب؟! او را قبول ندارند. یک نماینده اصلاحطلب باید الگوی آن چیزی باشد که میگوید. وقتی شعار ما این است که اگر مجلس را نمایندگان واقعی ملت پر کنند و آن را از حالت فرمایشی خارج کنند. بسیاری از زمینههای فساد برچیده خواهد شد. این را هم اثباتاً میتوان دید وهم نفیاً. در این صورت این سؤال پیش میاید آیا نماینده اصلاحطلب میبایستی در قبال عملکرد دولت چه موضعی بگیرد؟ اگر کوتاهی و نقصی دید فسادی دید. این دولت اصلاح باشد یا اصولگرا آیا برخوردی دوگانه داشته باشد؟ خودی غیرخودی کند مانند آنچه بهزاد نبوی میگفت یا همه را یکسان ببیند؟ آنطوری که اعلمی میگفت و میکرد؟ کدامیک معیار اصلاحطلبی است؟ اگر خودی و غیرخودی کند، دیگر چه فرقی است میان این اصلاحطلب و آن وکیلالدوله؟ آیا این توهین به رأیدهندهها نیست؟ آیا این مسائل درون خانوادگی است؟ یا مربوط به ملت؟ آیا مردم این نقدها را نباید بدانند؟ چرا این نقدها و شفافسازیها نباید انجام شود؟ آنها جلو چشمان ولینعمت این حکومت که مردم هستند. ما راه بزرگی در پیش داریم. یکی از اهداف قطعی و مسلم انقلاب اسلامی نفی استبداد در هر شکل آن است. جمهوریت با استبداد جمع شدنی نیست که متأسفانه بر زمینمانده است و میرود به ضد ارزش بدل شود. این راه با تعارف و پنهانکاری پیش نخواهد رفت. شفافیت میخواهد و جدیت و از همه مهمتر ایمان خالصانه.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی