تاریخ احزاب سیاسی ایران (2)

احزاب در قفقاز و عثمانی تاریخ احزاب

احزاب در قفقاز و عثمانی

  بزرگنمایی:
بخش دوم؛ احزاب در قفقاز و عثمانی: برای شناخت احزاب سیاسی ایران لازم است که ابتدا نگاهی داشته باشیم به وضعیت احزاب در مناطق پیرامونی ایران. به‌علت ارتباط بیشتر این مناطق با اروپا که مهد احزاب امروزی است، تشکیلات سیاسی حزبی در آن‌ها زودتر از ایران شکل گرفته است و از این جهت تأثیر مهمی بر نحوه شکل‌گیری احزاب در ایران داشته‌اند. ازاین‌رو در این بخش می‌پردازیم به وضعیت احزاب در مناطق قفقاز و امپراتوری عثمانی.

ابتدای سال 1401 و بعد از پیشنهاد یکی‌از جوانان حزبی مبنی بر تهیه پادکست‌هایی در رابطه با احزاب سیاسی، این ایده در انتشارات حزب اراده ملت ایران شکل گرفت که با توجه به منابع موجود، جای کتابی ساده و موجز اما کامل در حوزه تاریخ احزاب سیاسی ایران خالی است. لذا جلساتی با استادان صاحب‌نظر برگزار شد تا شاید بتوانیم این نقیصه را جبران نماییم.
بعد از ساعت‌ها تفکر و تعمق و بررسی الگوهای موجود، تصمیم نهایی بر این شد که کتابی در چهار جلد مجزا و بر اساس روند تاریخی به این موضوع اختصاص یابد. الگوی کار نیز نمونه کتاب‌های تاریخ برای جوانان و نوجوانان نشر ققنوس قرار داده شد که نثری روان همراه با توصیحات ساده و موجز داشتند.
برای این کار گروهی پنج‌نفره از جوانان حزبی در قالب کارگروه تاریخ احزاب سیاسی ایران شکل گرفت و ایشان تحت نظارت یک استاد شناخته‌شده تاریخ، کار بررسی منابع و مآخذ را برای تدوین این مجموعه چهارجلدی آغاز کردند.
با توجه به کثرت منابع و مآخذ و وسواس‌هایی که معمولاً در این‌گونه کارها وجود دارد، فرایند تدوین این مجموعه چهارجلدی به‌طول انجامید. لذا بر آن شدیم با استفاده از فضایی که نشریه حزب در اختیار ما قرار می‌داد، بخش‌هایی از این کتاب را به‌تدریج برای خوانندگان محترم منتشر کنیم تا زمانی که متن کامل کتاب‌ها آماده شود.

(در بخش اول این نوشتار به بحث تعاریف و اصطلاحات مرتبط با احزاب سیاسی پرداختیم. اینک بخش دوم این نوشتار تقدیم میگردد)



بخش دوم: احزاب در قفقاز و عثمانی

برای شناخت احزاب سیاسی ایران لازم است که ابتدا نگاهی داشته باشیم به وضعیت احزاب در مناطق پیرامونی ایران. به‌علت ارتباط بیشتر این مناطق با اروپا که مهد احزاب امروزی است، تشکیلات سیاسی حزبی در آن‌ها زودتر از ایران شکل گرفته است و از این جهت تأثیر مهمی بر نحوه شکل‌گیری احزاب در ایران داشته‌اند. ازاین‌رو در این بخش می‌پردازیم به وضعیت احزاب در مناطق قفقاز و امپراتوری عثمانی.

حزب در قفقاز
رونق اقتصادی حاصل از بهره‌برداری از منابع زیرزمینی، به‌ویژه نفت کرانه‌های خزر، و توسعه برخی شهرهای مسلمان‌نشینِ بخش خاوریِ قفقاز جنوبی به کمک سرمایه‌های روسی و ارمنی و اروپایی، به‌ویژه رشد بی‌سابقه باکو در نیمه دوم قرن سیزدهم/اواسط نوزدهم موجب دگرگونی ساختار اقتصادی ـ اجتماعی و پیدایش طبقات و مناسبات جدید اجتماعی و نیز شکل‌گیری قشری از روشنفکران تحصیل‌کرده در مؤسسات آموزشی روسی و حتی اروپایی در منطقه قفقاز شد. این امر زمینه را برای پیدایش جمعیت‌ها و احزاب سیاسی در میان اقوام ساکن قفقاز جنوبی، ازجمله مسلمانان، فراهم آورد.

کادر 1: قفقاز

منطقه‌ای واقع در جنوب غربی روسیه، شمال‌غربی ایران و شمال‌شرقی ترکیه است. رشته‌کوه‌های عظیمی به همین نام در این منطقه امتداد دارند. مساحت آن حدود 440000 کیلومتر مربع و عمدتاً کوهستانی است. قفقاز شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و بخش‌هایی از ایران و ترکیه و روسیه است. از اهمیت ژئواستراتژیکی برخوردار است و به دو بخش قفقاز جنوبی و قفقاز شمالی تقسیم می‌شود. هیچگونه وحدت سرزمینی، جغرافیایی، زبانی، مذهبی، و حتی قومی در این منطقه وجود ندارد و به‌نوعی کانون تـنش در قلـب اوراسیای نوپاست. پراکندگی اقوام در این منطقه شاخص است و بیش‌از 50 قوم مختلف در قفقاز زندگی می‌کنند. مهم‌ترین زبان قفقازی «گرجی» است. این منطقه تا زمانی که در قرن 18 تا 19 به‌دست روسیه فتح شد، تحت فرمانروایی پارس و ترک بود. قفقاز از دیرباز به‌عنوان رابط بین اروپا و آسیا نقش ایفا کرده و مسیر گسترش فرهنگ بین‌النهرین بوده است. تاریخ تهاجمات و همچنین تأثیرات خاورمیانه به‌ویژه زبان‌های ایران از یک سو و دین مسیحیت و اسلام از سوی دیگر، اثر خود را در قفقاز به‌جا گذاشته است. تاریخ‌نویس مشهور، هرودوت، از قفقاز نام برده است.



نخستین تشکل سیاسی زیرزمینیِ روشنفکران مسلمان چپ، سازمان «همت» بود که در 1322 در باکو تشکیل شد. در این سازمان دو گروه وجود داشت: گروهی چون اسداللّه آخوندوف و سلطان مجید افندیف، که در کمیته باکوی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه نیز عضویت داشتند و از مشی این کمیته پیروی می‌کردند. گروهی هم چون محمدامین رسول‌زاده، عباس کاظم‌زاده و محمدحسن حاجینسکی، که ضمن اظهار علاقه به برخی اصول مارکسیسم، از ورود به کمیته یادشده پرهیز می‌کردند. برخی اعضای گروه اخیر، که ملی‌گرا بودند، بعدها از سازمان همت کناره گرفتند و در سال 1329 حزب مساوات را تأسیس کردند. سازمان همت از سال 1324 فرقه (حزب) نامیده شد و براثر سرکوبی‌های سال 1325، در آستانه فروپاشی قرار گرفت؛ ولی در انقلاب 1917/ 1335 بار دیگر به فعالیت پرداخت.
دومین تشکل سیاسی زیرزمینی، که بیشتر جنبه نظامی داشت، حزب «دفاعی» بود. این حزب در جریان جنگ‌های ارمنی ـ مسلمان (در پی انقلاب 1905/1323 روسیه) شکل گرفته بود و بیش‌از یک سال در شهرها و روستاهای منطقه ادامه داشت. حزب دفاعی در واکنش به عملیات حزب ملی‌گرایِ ارمنیِ داشناک/داشناکتسونیون/داشناکسیون تشکیل گردید و شاخه‌هایش در مناطق مسلمان‌نشین گسترش یافت. حزب دفاعی ضمن سازماندهی دسته‌های رزمنده برای دفاع از مسلمانان، از اتحاد مردم قفقاز جنوبی در برابر دولت تزاری دفاع می‌کرد. دولتی که با تفرقه‌افکنی بین اقوام قلمرو خویش، سعی در ادامه استیلا بر آنان داشت.
احمدبیگ آقایف (بعداً آقااوغلو)، از رهبران حزب دفاعی، معتقد بود که مسلمانان و ارمنیان، پیش‌از آمدن روس‌ها به قفقاز، قرن‌ها در صلح و صفا در کنار هم می‌زیستند.  تشکیلات حزب دفاعی پس‌از تشدید فشار روسیه و مهاجرت اجباری آقایف به عثمانی در اواخر 1326 یا اوایل 1327، از هم پاشید. همچنان‌که اهداف حزب دفاعی در مرامنامه حزب مساوات بی‌تأثیر نبود، شماری از اعضا و هوادارانش هم بعدها به حزب مساوات پیوستند.
برخی نمایندگان طبقات مرفه جوامع مسلمانِ قفقاز ـ که در دوره پیش‌از انقلاب 1905 نه حزبی سیاسی تأسیس کرده بودند و نه برنامه مشخصی داشتند ـ در همان سال‌ها در نهادهای خودگردان شهرهایی چون باکو، شماخی، قُبه و لنکران فعالیت می‌کردند. گروهی از لیبرال‌های باکو پس‌از صدور بیانیه اکتبر 1905 تزار که وعده اعطای پاره‌ای از آزادی‌های مدنی و به‌ویژه ایجاد مجلس دولتی (دوما) را می‌داد، «حزب مشروطه‌خواه مسلمان» (مشروطیت‌چی مسلمان پارتی) را تأسیس کردند و به شاخه باکویِ حزب دموکرات مشروطه‌خواه یعنی کادت‌ها که هسته نیرومند لیبرالیسم روس به‌شمار می‌رفت، پیوستند.
آنان، برخلاف اعضا و هواداران حزب دفاعی، با روسیه خصومتی نداشتند، اما برای بازسازی قفقاز جنوبی به‌صورت منطقه‌ای مستقل و متشکل از بخش‌های خودمختارِ دارای همگونیِ قومی، پیشنهادهایی دادند و به همین سبب، سوسیال دموکرات‌های روسیه آنان را به طرح شعار قفقاز برای قفقازیان متهم کردند.
حزب مشروطه‌خواه مسلمان درعین‌حال از اتحاد مسلمانان روسیه پشتیبانی کرد و نمایندگانش از شرکت‌کنندگانِ کنگره‌های سه‌گانه مسلمانان در 1323 و 1324 بودند، چنان‌که علی‌مردان‌بیگ، طوپچی‌باشی‌یف، احمدبیگ آقایف و علی‌بیگ حسین‌زاده در کنگره اول شرکت داشتند و طوپچی‌باشی‌یف به ریاست کنگره سوم انتخاب شد. گفتنی است این کنگره‌ها با حزب دموکرات مشروطه‌خواه ـ که در برنامه خود از حقوقی چون آزادیِ مذهبی و آموزش به زبان مادری دفاع می‌کرد و نماینده مسلمانان را نیز به کمیته مرکزی خود راه داده بود ـ همسویی و در انتخابات دومای دولتی همکاری داشتند.
بیشتر نمایندگان منتخب مسلمانان قفقاز جنوبی در دومای دولتی که از لیبرال‌ها بودند، به فراکسیون «اتفاق» دوما پیوستند. «اتفاق مسلمین» یا «روسیه مسلمانلری اتفاقی» (اتفاق مسلمانان روسیه)، که «اتفاق» نیز نامیده می‌شد، سازمانی برای متحد کردن مسلمانان روسیه بود که در کنگره اول پدید آمد و با تصمیم کنگره سوم به حزب بدل شد. نظام‌نامه این حزب را طوپچی‌باشی‌یف براساس نظام‌نامه حزب کادت‌ها تدوین کرده بود که با تعدیلاتی، به تصویب کنگره سوم رسید.  این حزب در جریان سرکوبی انقلاب اول روسیه از اواسط 1325/ تابستان 1907 به‌بعد، از هم فروپاشید. سال‌های 1325 تا 1335/ 1907ـ1917 دوره رکود فعالیت علنی احزاب سیاسی در سراسر روسیه و از آن جمله در قفقاز بود. در این دوره، جز تعدادی تشکیلات سیاسی زیرزمینی چپ و حزب مساوات که در 1329 در باکو تأسیس شده بود، تشکیلات سیاسی دیگری فعالیت نداشت.
تنها پس‌از انقلاب فوریه 1917 بود که برخی احزاب قبلی احیا و احزاب جدیدی نیز تأسیس شدند. احزاب مهم مسلمانان قفقاز جنوبی که در 16 شعبان 1336/ 28 مه 1918 جمهوری آذربایجان نامیده شد، در این دوره که تا پیروزی ارتش سرخ بر قفقاز جنوبی و تشکیل جمهوری شوروی آذربایجان در بهار 1299ش/ 1920 ادامه یافت، عبارت بودند از: حزب ملی‌گرای مساوات که نقشی عمده در تشکیل جمهوری آذربایجان و اداره آن داشت؛ و حزب فدرالیست ترک. این حزب اندکی پس‌از انقلاب فوریه، در اواسط 1335/ بهار 1917 در گنجه تأسیس شد. در تابستان همان سال به حزب مساوات پیوست و حزب جدید، حزبِ عدمِ مرکزیت ترک ـ مساوات نام گرفت، ولی همچنان «مساوات» خوانده شد و به این نام شناخته می‌شد.
افزون بر این، حزب مساوات ـ با ائتلاف با گروه دموکرات‌های بی‌طرف ـ نیرومندترین فراکسیون مجلس را تشکیل می‌داد. دیگر فراکسیون‌های دوما عبارت بودند از: فراکسیون‌های حزب اتحاد، که نام قبلی‌اش مسلمانی در روسیه (روسیه‌دَه مسلمانلِق) و آرمان رسمی آن اتحاد اسلام بود. بلوک سوسیالیست (سوسیالیست بلوکی)، متشکل از نمایندگان احزاب سوسیال دموکرات‌ها (اجتماعیون عامیون) و سوسیالیست‌های انقلابی (اجتماعیون انقلابیون) یا اِس‌آرها. حزب احرار، که آرمانش خلق‌گرایی ترک و از نظر برنامه به حزب مساوات نزدیک و دارای دیدگاه طرفداری از ترکیه و تسنن و خلافت بود.
پس‌از سقوط جمهوری آذربایجان و تأسیس جمهوری آذربایجان شوروی، تمام احزاب سیاسی در آن جمهوری قلع‌وقمع شدند و حزب کمونیست آذربایجان جانشین آن‌ها گردید که تا از هم پاشیدن اتحاد جماهیر شوروی در 1370ش/ 1991 فعال بود. پس‌از آن، احزاب و جمعیت‌های سیاسی زیادی در آذربایجان شکل گرفت که برخی از آن‌ها عبارتند از: مساوات، مساوات نو (ینی مساوات)، حزب استقلال دموکراتیک آذربایجان (آذربایجان دموکراتیک استقلال پارتیاسی)، و حزب استقلال ملی آذربایجان (آذربایجان ملی استقلال پارتیاسی)، حزب کمونیست آذربایجان (آذربایجان کمونیست پارتیاسی)، حزب اسلام آذربایجان (آذربایجان اسلام پارتیاسی)، و حزب آذربایجان جدید.

کادر 2: زبان مادری

زبان اصلی یا زبان مادری، زبانی است که فرد از بدو تولد یا در دوره‌ای حساس با آن مواجه بوده است و به‌نوعی زبان بومی ماست. اولین نوع حرف زدن است که فرامی‌گیریم و به‌عبارتی به معنای زبان غالب گوینده است. در بسیاری کشورها به زبان قومی فرد اشاره دارد و زبانی‌ست که از مادر، پدر و نزدیکانمان می‌آموزیم. کودک در رحم مادرش با این زبان آشنا می‌شود و هنگام به‌دنیا آمدن با این زبان با وی سخن گفته می‌شود. به‌مرور احساسات و خواسته‌های خود را با این زبان به اطرافیانش تفهیم می‌کند. بازی و خنده و گریه و مشاجره با زبان مادری صورت می‌گیرد. هنگامی‌که ما به زبان مادری سخن می‌گوییم، بین ذهن و زبان رابطه‌ای مستقیم برقرار می‌شود. این زبان لحظات زندگی و تجارب گذشته‌مان را تداعی کرده و آن‌ها را در ذهن و روانمان زنده می‌کند، احساسات ما را برمی‌انگیزد، خرسندی و ناخشنودی و حسرت و انتظار را با آن اعلام می‌کنیم.



حزب در امپراتوری عثمانی
«تنظیمات» یا «تنظیمات خیریه» جنبشی نوگرا و اصلاح‌طلب در ساختار سیاسی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی امپراتوری عثمانی بود که از سال 1839 میلادی (1218 خورشیدی) آغاز شد و تا سال 1876 میلادی (1254 خورشیدی) با دوره قانون اساسی اول پایان یافت. در این دوره برای نوسازی جامعه و دستگاه حاکمیت امپراتوری خلافت عثمانی و یکپارچه کردن اقوام غیرمسلمان و غیرترک ساکن امپراتوری از راه تغییر قانون‌ها و روش‌ها، اعطای حقوق اجتماعی، آزادی‌های مدنی و مقابله با حرکت‌های ناسیونالیستی اصلاحاتی انجام شد.
در این دوره بود که مجلس والای احکام عدلیه تأسیس شد. این مجلس عهده‌دار وضع قوانین بود و یک رئیس و نُه عضو داشت و در تدوین قوانین، از احکام شرع اسلام، حقوق و قوانین اروپایی و برخی مفاد اعلامیه حقوق بشر فرانسه استفاده می‌کرد. در این دوره نهادهای مدرن و قشری از تحصیل‌کردگان مدرن در دستگاه اداری به‌کار گرفته شدند.  برخی حقوق و آزادی‌ها به رسمیت شناخته شد. روزنامه‌های غیردولتی امکان انتشار یافتند.

کادر 3: بخش هایی از فرمان تنظیمات خیریه (خط شریف گلخانه)

           تضمین حق زندگی، اموال، عزت و امنیت کامل اتباع امپراتوری عثمانی

           سازماندهی مجدد سیستم مالی و قوانین مدنی و جزایی با توجه به مدل فرانسه

           صدور شناسنامه یا اولین کارت‌های هویت ملی

           لغو برده‌داری و تجارت برده

           تأسیس اولین دانشگاه مدرن به نام دارالفنون و دارالمعلمین

           اولین دادگاه به سبک اروپا و شورای عالی قضایی

           لغو سرانه جزیه از غیرمسلمانان و جانشینی آن با یک روش منظم جمع‌آوری مالیات

           اجازه دادن به غیرمسلمانان به خدمت سربازی

           ایجاد اولین شبکه تلگراف و شبکه‌های راه‌آهن

           جرم‌زدایی از همجنسگرایی

           استقرار شهرداری مدرن استانبول و شورای برنامه‌ریزی شهر

           اولین سرشماری عمومی در سراسر امپراتوری عثمانی

           به جریان انداختن اولین اسکناس‌های دولت عثمانی

           نظام‌نامه مطبوعات و روزنامه‌نگاری



چنین گرایش‌هایی به فرهنگ مدرن باعث بروز واکنش‌هایی منفی در میان شهروندان شد. برخی رخدادها آتش این اعتراضات را افروخته‌تر می‌کرد، رخدادهایی هم‌چون اعطای امتیازهایی به شهروندان غیرمسلمان در قلمرو عثمانی با صدور فرمان اصلاحات سال 1272 در پی فشار دولت‌های غربی.
از جمله این واکنش‌ها، واکنش تروریستی جمعیت فداییان بود که برای قتل سلطان عبدالمجید و برخی از دولتمردان مدرنیست و به سلطنت رساندن عبدالعزیز برنامه‌ریزی کرده بودند؛ که پیش‌از اجرا با کشف و بازداشت عوامل آن خنثی شد و به واقعه قوللی معروف شد.  بعضی این واقعه را کوششی آزادی‌خواهانه‌ برای برقراری‌ حکومت قانون و مشروطه به‌شمار آورده‌اند و برخی دیگر آن را یک توطئه بی‌اهمیت واپس‌گرایانه دانسته‌اند. جمعیت فداییان نخستین انجمن سیاسی ضد تنظیمات شناخته می‌شود. گفته شده است که مرام حاکم بر این جمعیت به اصول جمعیت‌های انقلابی سرّی در کشورهای اروپایی ـ مانند ایتالیا ـ شباهت داشته است.
جمعیت سیاسی دیگری که درباره آن به پیروی از روش‌های جمعیت‌های انقلابی سرّی اروپایی اشاره شده است، جمعیت «اتفاق و حریت» نام دارد. شش تن از جوان تحصیل‌کرده جدید این جمعیت را در سال 1282 در استانبول بنیاد گذاشتند. بعدها این جمعیت توسعه یافت و به بزرگ‌ترین تشکیلات سیاسی آزادی‌خواه و مشروطه‌طلب پیش‌از مشروطیت اول تبدیل شد. آرمان‌ها و اهداف این جمعیت در شکل‌گیری جنبش مشروطیت اول عثمانی و تدوین قانون اساسی و تشکیل نخستین مجلس مبعوثان بین سال‌های 1293ـ 1295 تأثیر به‌سزایی گذاشت و به الگویی برای جنبش‌ها و احزاب سیاسی دهه‌های بعد بدل شد. 
گفته شده است که مؤسسین این جمعیت از فرهنگ و تمدن مدرن اروپا آگاهی نسبی داشتند و به زبان فرانسه آشنا بودند.  آن‌ها با نگرانی از فروپاشی خلافت عثمانی، به ضرورت ایجاد نظام مشروطه پی برده بودند. کنش‌گران جمعیت اتفاق و حریت به فاصله دو سال از تأسیس حزب خود دچار فرار و تبعید به پاریس شدند و در آن‌جا دست به بازسازی سازمان خود زدند و نوعثمانیان خوانده شدند.
این جمعیت ضمن این‌که خواهان استقرار نظام مشروطه بود، اما از منتقدان اصلاحات دوره تنظیمات عثمانی به‌شمار می‌رفت. جمعیت معتقد بود که شریعت اسلام در آن مدنظر قرار نگرفته و با مبانی معنوی حکومت عثمانی در تضاد است و به وسیله اِعمال استبداد تبدیل شده است.

کادر 4: امپراتوری عثمانی

عثمان بن ارطغرل برخاسته از قبیله قایی اغوز از قبایل ترک آسیای مرکزی، پس‌از مهاجرت از قبیله‌اش از ترکستان به آناتولی، توفیق یافت تا با انقراض امیرنشین‌های آسیای صغیر و انقراض سلاجقه روم، پایه و اساس حکومتی را بنا نهد که دوره‌اش 600 سال به‌طول انجامید و تا 1922 میلادی ادامه یافت. عثمانی‌ها در مراحل اولیه گسترش خود، رهبران جنگجوی ترک با ایمان به اسلام بودند که با عنوان افتخاری غازی (مهاجم) شناخته می‌شدند و علیه دولت روبه‌زوال مسیحیِ بیزانس می‌جنگیدند. امپراطوری عثمانی از بزرگترین امپراطوری‌های جهان و از سویی بزرگترین دولت اسلامی است که موفق شد سرزمین‌های وسیعی را در قاره آسیا، آفریقا و اروپا تحت سلطه درآورد. محدوده جغرافیایی آن از شمال مجارستان تا جنوب شبه‌جزیره عربستان و از کریمه تا آفریقای شمالی و تا اقیانوس اطلس فرا رفته است. این امپراطوری در کارنامه خود ابعاد متنوع اعتقادی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، هنری، علمی، فرهنگی و اجتماعی مهمی را به یادگار گذاشته است.



از نوعثمانیان به‌عنوان نخستین حزب مخالف نظام حاکم به مفهوم جدید آن و همین‌طور به نام نخستین تشکل سیاسی بزرگ مشروطه‌طلب در میان عثمانیان یاد شده است.
نام جمعیت اتفاق و حریت به الگویی برای نام‌گذاری احزاب سیاسی بعدی در عثمانی و ترکیه شد. برای مثال تا پایان جنگ جهانی اول به نام احزابی هم‌چون «ینی‌عثمانلی‌لار»، «گنج عثمانلی‌لار» (عثمانیان جوان)، «ژؤن ترکلر» (ترکهای جوان)، «اتحاد عثمانی»، «اتفاق و ترقی»، و «اتحاد و ترقی» برمی‌خوریم.
پس‌از برگزاری آخرین کنگره حزب اتحاد و ترقی در پاییز 1918 میلادی، حزب منحل شد و فعالیت‌های آن با نام «حزب تجدد» ادامه پیدا کرد. اما دولت فریدپاشا این حزب نوپا را به فاصله هفت ماه پس‌از تشکیل آن منحل و غیرقانونی اعلام کرد.  بعضی وابستگان به حزب در واپسین مجلس عثمانی و نیز در «مجلس ملی کبیر ترکیه» در دوره جمهوریت حضور داشتند. سرانجام با محاکمه شماری از آنان به اتهام شرکت در توطئه ترور مصطفی کمال پاشا، بقایای حزب نیز از بین برده شد. حزب اتحاد و ترقی با انشعاب‌های مختلفی روبه‌رو بود. برای ایجاد اتحاد دوباره گروه‌های پراکنده ترک‌های جوان (ژؤن ترک) در قالب یک حزب، همایشی در فوریه 1902 در پاریس برگزار شد.
برای مثال شاهزاده صباح‌الدین و هوادارانش با تشکیل جمعیت حرّیت‌پروران عثمانی، از جمعیت اصلی جدا شدند و تشکیلات اصلی مدتی بعد جمعیت ترقی و اتحاد عثمانی شناخته شد. همین جمعیت بعدها با جمعیت حریت عثمانی، که در سال 1906 تشکیل شده بود، متحد شد و حزب نوپدید، جمعیت اتحاد و ترقی عثمانی و خلاصه‌وار «اتحاد و ترقی» نامیده شد.
با «اعلان حریت» در جولای 1908، به دوره سی‌ساله استبداد سلطان عبدالحمید دوم خاتمه داده شد و فضایی برای شکل‌گیری احزاب گوناگون ایجاد شد. در این مقطع حزب اتحاد و ترقی در واداشتن سلطان عبدالحمید دوم به احیای قانون اساسی نقشی عمده بازی کرد و به مؤثرترین و بانفوذترین حزب در دوران مشروطیت عثمانی بدل شد.
این حزب که در نیمه دوم سال 1912 از قدرت کنار زده شد، از اوایل سال 1913 تا اوایل سال 1918 تنها حزب حاکم عثمانی بود.
مهم‌ترین احزاب مخالف حزب اتحاد و ترقی عبارت بودند از:
حزب احرار عثمانی که به‌فاصله یک ماه و اندی پس‌از اعلان حریت تشکیل شد. این حزب ادامه حزب «تشبث شخصی و عدم مرکزیت» شاهزاده صباح‌الدین و از بانیان واقعه روز 13 آوریل 1909 ضد اتحاد و ترقی بود که به سرکوب احزاب مخالف و خلع سلطان عبدالحمید دوم از سلطنت انجامید.
حزب دموکرات عثمانی که «فرقه عباد» نیز نامیده می‌شد و عبداللّه جودت و ابراهیم تمو از بنیادگذاران آن بودند. این دو از بنیان‌گذاران حزب جمعیت اتحاد عثمانی در 1888 میلادی به‌شمار آمده‌اند.
سه حزب «معتدل حریت‌پروران»، «اصلاحات اساسیه عثمانی» و «اهالی» که بعدها به حزب حریت و ائتلاف پیوستند. مؤسسان حزب اهالی، نمایندگانِ انشعاب‌کرده از حزب اتحاد و ترقی بودند.
حزب مشروطیت ملی که مؤسسانش از اتحادیون قدیمی و عثمانی‌گرا و نخستین حزب ملی‌گرا در برابر دیگر احزاب ـ که غالباً عثمانی‌گرا و فدرالیست بودند. این حزب اندکی پس‌از تشکیل، در ژوئیه 1912 از فعالیت بازماند.
حزب‌ سوسیالیست عثمانی 
حزب اتحاد محمدی که حزبی اسلام‌گرا بود.
دیگر انجمن‌ها و تشکل‌های سیاسی مانند محفل‌های فراماسونی، انجمن‌های ملی‌گرا و ترک‌گرا، و جمعیت‌های اقوام و ملل مختلف عثمانی مانند ارمنیان، کردها، یونانیان، بلغارها، آلبانیایی‌ها، صرب‌ها، یهودیان، عرب‌ها.


پس‌از شکست حکومت اتحاد و ترقی در جنگ جهانی اول، سلطه دولت‌های متفقین بر مناطق گوناگون عثمانی از سال 1918 تا 1922 (مشهور به دوره «متارکه») آغاز شد. احزاب و جمعیت‌های سیاسی گوناگونی نیز در دوره اخیر فعالیت داشتند که عبارت بودند از: حزب «تجدد»، که ادامه حزب اتحاد و ترقی بود؛ حزب حریت‌پرور عوام عثمانی؛ حزب رادیکال عوام؛ حزب سلامت عثمانیه؛ حزب صلح و سلامت عثمانیه؛ حزب حریت و ائتلاف؛ حزب مساعی عثمانی؛ احرار ملی؛ ترک ملی؛ حزب سوسیال دموکرات؛ حزب سوسیالیست ترکیه؛ سوسیالیستِ کارگر و دهقان ترکیه؛ حزب عمله؛ حزب سوسیالیست مستقل.




نظرات شما

admin-magz

بادرود وسپاس ، مطلب مفید و آموزنده ایی است. پیشنهاد می کنم تاریخ های قمری به شمسی تبدیل شوند تا برای خواننده ازنظر فهم وتطابق تاریخی راحت تر باشد.🙏

۱۴۰۱/۱۲/۰۴

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

نقش و جایگاه شوراهای شهر و روستا در مدیریت شهری و روستایی

چرا مدیریت شهری

شهر دیروز، شهر امروز و شهر فردا

آزمون های قبل ورود به شورا، منجر به بهبود کیفیت مدیریت شهر میشود

دیدگاه های نوین مدیریت شهری پایدار

شهر و لزوم تحلیل آن

برنامه‌ریزی کاربری زمین شهری: اصول و چالش‌ها

بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری: تعریف، تحلیل و راهکارهای مداخله

شاخص‌های اقتصادی شهری و بودجه‌بندی شهرداری‌ها: اصول و اهمیت

ساختار و تشکیلات برنامه‌ریزی شهری در ایران

شوراهای اسلامی شهر و روستا: ساز و کار مشارکت مردم در مدیریت شهری

فناوری در مدیریت شهری

حمل‌ونقل شهری: مفاهیم، سیر تحول و انواع سیستم‌ها

دیپلماسی شهری: راهکاری برای ورود شهرها به عرصه بین‌الملل

مراحل هشت گانه برنامه ریزی شهری

دولت چهاردهم چه کارهائی می‌تواند بکند؟

بر در ارباب بی‌مروت قدرت

پدیدارشناسی جنگ

چگونه سوسیال دموکرات شدم

استرس شغلی در کارگران

رنگین کمان مدارس در ایران

ورودهای غیر مجاز

کیک محبوب یک‌ پرستار

وقتی مطالبه ای باشد، دولت تلاش خواهد کرد تا پاسخی فراهم کند

سند چشم انداز ایران

روایت و پند

نعمت خرسندی و درویشی

بیانیه روز جهانی مبارزه با تغییر اقلیم

مزایای انتخاب یک مدیر بومی برای محیط زیست

نحیف، مثل تاریخ!

بالکن رسوایی

کلیسای وانک

جهان در هفته‌ای که گذشت (86)

مجمع عمومی سالیانه حزب اراده ملت ایران

شورای شهر با حاما

حاما نیوز در اینستاگرام فعال شد

مجموعه چهار جلدی کتاب‌های سازوکار حزبی منتشر شد

سه‌شنبه‌های گفت‌وگو

اندر احوالات گفتگوهای ما

نقشه راه

دین

تبیعض جنسیتی و فمنیسم

تبعیض جنسیتی و فمنیسیم2

الزامات «گفت‌وگوی نتیجه‌بخش»

دین و سکولاریسم

خروج افغان‌ها

ازدواج

ازدواج 2

جنگ در منطقه

مقاومت در منطقه