داستان دنباله دار رتبه بندی معلمان همچنان ادامه دارد؛سلسله ناتمام وعده ها و خلف وعده ها
رتبه بندی قطره چکانی
نوشتار
بزرگنمایی:
بیش از ده سال از وعده خوش آبوتاب رتبهبندی معلمان می گذرد و با روندی لاکپشتی در حال اجرای نیمبند رتبهبندی هستیم.
قرار بود بر اساس این طرح، به مانند اعضای هیأتعلمی دانشگاهها و پژوهشگاهها، معلمان نیز بر اساس توانمندی علمی و کارکردیشان رتبهبندی شوند و به همان میزان حقوقشان افزایش یابد و همانند اساتید دانشگاه،
سمانه فاخری
بیش از ده سال از وعده خوش آبوتاب رتبهبندی معلمان می گذرد و با روندی لاکپشتی در حال اجرای نیمبند رتبهبندی هستیم.
قرار بود بر اساس این طرح، به مانند اعضای هیأتعلمی دانشگاهها و پژوهشگاهها، معلمان نیز بر اساس توانمندی علمی و کارکردیشان رتبهبندی شوند و به همان میزان حقوقشان افزایش یابد و همانند اساتید دانشگاه، یک معلم با ارتقاء مدارک تحصیلی، کسب تجربه و انجام پژوهش و نوآوری امکان ارتقاء داشته باشد. طبق این طرح، یک معلم با کسب درجه دکترا و طی حداقل سالیان تدریس، با کسب نمراتی که حاصل فعالیت مشخص علمی و آموزشی است، بتواند رتبه “استاد معلمی” را کسب کند. اکنون و پس از طی این سالیان، مقداری از بودجه مورد نیاز به این طرح اختصاص داده شده و طرح بطور رسمی در مرحله اجرا قرار گرفته است. به عنوان علیالحساب و با در نظر گرفتن کمترین رتبه برای همه، مقداری از معوقات واریز شده و سامانه ارزیابی نیز راهاندازی گردیده است. از معلمان هم خواسته شده تا مدارک مورد نیاز را در سامانه بارگزاری کنند که چنین کرده اند.
با همین روند بسیار کند، با اعتراض و اعتصاب و طومار، تا بدینجا رسیده ایم اما ماجرا همچنان ادامه دارد. حالا مانده تخصیص رتبه مرتبط با هر معلم و اعطای مزایای مالی آن. گویا این اصل ماجراست و هر چه از مدارک و احراز شایستگی ها مطرح شده فرع بر آن بوده است. اولاً پس از واریز مقداری علی الحساب، تخصیص بقیه معوقات به ارزیابی مدارک موکول شده و ثانیا به بهانه همین رتبهبندی، افزایش سالانه دستمزد هم بصورت حداقلی و ده درصدی در نظر گرفته شده است. پس حالا معلمان با افزایش دهدرصدی حقوقشان امیدوارند بر اساس آنچه در سامانه بارگذاری کرده اند رتبهبندی شوند. اما فعلا که رتبه بندی بلای جانشان شده. هر روز بحث و مجادله، هر روز وعده و وعید و هر روز خبری و نظری. اما به یکباره یک خبر و یک شوک که بر همه ماجراهای قبلی خط بطلان می کشد. در همین دو ماه اخیر، با هزار شور و امید، معلمان، مدارک مربوطه را بارگذاری کرده اند، آن هم با وضعیت اینترنتی که همه از آن آگاهیم. بماند که هزاران پیچ و خم تعریف شده در سامانه خود صبر ایوب می طلبد.
اما در میانه آبان خبر می رسد که این ماه هم با در نظر گرفتن کمترین رتبه برای همه، مازاد حقوق واریز خواهد شد و رتبهبندی اصلی به بررسی مدارک و تایید آن موکول می گردد. گویا حضرات، خود خبر نداشته اند که مدارک، نیاز به بررسی و تأیید دارد و حالا فهمیده اند!
مدارک، تایید و ارزیابی شوند تا رتبه دقیق هر معلم مشخص شود. ولی با متر و معیاری که هر عقل سلیمی هدف پشت آنرا می تواند به سهولت دریابد. در این ارزیابی، اصلی ترین معیار، سنوات خدمت است، معیاری کمّی که هیچ نیازی به احراز آن نیست. این معیار چنان پررنگ است که تمام معیارها را تحت الشعاع قرار می دهد. مثلاً برای کسب رتبه پنج که رتبه استاد معلمی است، باید نهصد امتیاز توسط معلم کسب شده باشد. اما یک شرط هم دارد و آن شرط داشتن حداقل شانزده سال سابقه کاری ست.
معلمی که تمام معیارها را تا کسب این مقدار امتیاز بر آورده کرده، چرا باید به میزان مشخصی سابقه سنواتی داشته باشد؟! چه منطقی حکم می کند که یک استاد یا یک دانشمند، سالیان بسیاری را صرف کرده باشد. ای بسا و شاید نبوغ و پشتکار او بر تجربهاش بچربد!!
با این معیار، تمام نخبگان هم، از جرگه اساتید آموزش و پرورش باز می مانند، چه رسد به معلمی که طبق آیین نامه همین وزارت خانه حق ندارد بیش از دوبار مدرک تحصیلیاش را ارتقاء دهد .حق ندارد، نه اینکه تشویق شود، تنبیه هم می شود و مدرکش در حکم او اعمال نمی شود.
با این معیار، بسیاری از نخبگان و دانشمندان که در سنین جوانی استادی خود را در دانشگاه محرز کرده اند، بیش از رتبه سوم، از پنج رتبه، کسب نمی کنند. یک مثال بزنیم. آقای دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی را حتی اگر اهل فلسفه هم نباشیم همه با برنامه “معرفت” در شبکه چهار و سخنان گرم و دلنشین و همه فهمش، و بیان دلچسبش از حکمت اسلامی می شناسیم. ایشان در سی سالگی موفق به کسب درجه اجتهاد از حوزه علمیه شد و در سی و سه سالگی دکترای خود را دریافت کرد. حتی اگر از هجده سالگی و همزمان با تحصیل به تدریس در همین وزارت آموزش و پرورش هم اشتغال می داشتند، با پانزده سال سابقه کاری نمیتوانست رتبه استاد معلم را کسب کند.
همین موضوع را در کنار این مطلب بگذارید که معلمان با سابقه بیش از بیست و پنج سال در این روند رتبهبندی رتبه استاد معلمی را کسب می کنند یا می توانند کسب کنند. حالا سئوال این است که پس چه نیازی بود به اینهمه جدال و اینهمه تلاش؟! گویا ماندن و زنده ماندن در کسوت معلمی تنها شرط ارتقاء در این نظام آموزشی ست. هر چه بیشتر بمانی، از چکه های قطره چکان مزایا ممکن است که بهرهای ببری!!!
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی