رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتگو با اراده ملت عنوان کرد:
بزرگنمایی:
رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به میزان گرانیهای یک سال اخیر که در طول تاریخ بعد از انقلاب بیسابقه است، از ضرورت نظام حزبی و پاسخگو نبودن نمایندگان و عمل نکردن به وظایفشان ضمن عملکرد ضعیف دولت علیرغم یکدستی قوا سخن گفت.
به گزارش نشریه حزب اراده ملت ایران - پیام فیض- سالروز حکم تنفیذ ریاست جمهوری حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی با نقدهای تندی علیه دولت همراه شده است.
دولت با یکدستی در قوا نیز موفق عمل نکرده است
نقد جریان اصلاحطلب از ناکارآمدیهای موجود امری متداول و مرسوم است اما نقدهایی که هواداران دیروز ابراهیم رئیسی به دولت وی وارد میکنند، نشاندهنده عمق مشکلات موجود و ناکارآمدی دستگاه اجرایی کشور است.
تناقض رویکرد نمایندگان مجلس در یکسالگی عمر دولت گواه این مدعاست که دولت علیرغم کاهش موانع به دلیل یکدستی قوا، موفق عملنکرده است.
در ارتباط با این موضوع اراده ملت گفتگویی با دکتر حشمتالله فلاحتپیشه استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس انجام داده که در ادامه میخوانید:
- جناب آقای فلاحتپیشه به نظر شما چرا حامیان دیروز رئیسی در اولین سالگرد حکم تنفیذ وی به منتقدانش تبدیلشدهاند؟
پیش از انتخابات ریاست جمهوری 1400 برخی نمایندگان مجلس در کمیسیونهای مختلف جلساتی تشکیل میدادند و رقبای رئیسی را قسم میدادند که در این انتخابات شرکت نکنند.
در حقیقت با این کار به دنبال محدودسازی فضای رقابت در انتخابات بودند. در نظام ایران به دلیل اینکه حزب وجود ندارد افراد پاسخگوی رفتار و شعارهای سیاسی خود نیستند و متأسفانه مردم تاوان این رویکرد را پرداخت میکنند. دو جریان سیاسی در کشور بیش از همه به حزب ظلم کردند.
حزب یعنی پاسخگویی
حزب، چارچوبی نهادی و سیاسی دارد که بهراحتی تغییر نمیکند. نحوه هزینه کرد های آن در ایامی مانند انتخابات شفاف است و طبعاً این رویکرد باعث جلوگیری از تصمیمگیریهای خلقالساعه میشود.
این نکته قابلتأمل وجود دارد که چرا در کشور حزب شکل نگرفته است؟ علت این است که مسئولین در دورههای مختلف مزه عدم پاسخگویی را چشیدهاند و رفتار مسئولانه نداشتهاند.
جریانهای سیاسی هرگاه به دور مجلس یا دولتی جمع میشوند و پس از مدتی که ایام ماهعسل آن مجلس و دولت تمام میشود و روزهای پاسخگویی نسبت به عملکرد فرامیرسد مسئولان از زیر بار این مسئولیت فرار میکنند.
هر فردی که مسئولیتی دارد به فراخور آن باید پاسخگو باشد. بهطور مثال نماینده مجلس علاوه بر قانونگذاری یک وظیفه نظارتی نسبت به دولت دارد که باید پاسخگوی آن نیز باشد.
امروز مجلس و دولت یکدست هستند. آفت یکپارچگی قدرت در سامان مدیریت یکپارچه نهادی به ضرر تمامیت کشور است.
به همین دلیل مجلسی که باید نظارت و مؤاخذه کند به وظیفه خود عمل نمیکند. اینکه بعضاً نطقهای انتقادی از سوی نمایندگان شنیده میشود مشکلی را حل نمیکند. نطقها و سخنرانیها چیزی از مسئولیت سیاستمداران نمیکاهند.
نمایندگان مجلس بدانند که علاوه بر قانونگذاری پنج ابزار نظارتی دارند که شامل تذکر، سؤال، تفحص، استیضاح و اعمال ماده 234 میباشد. هیچ قانونی بدون نظر مجلس نمیتواند تصویب شود. مهمترین قانون نیز قانون بودجه است.
مجلس بهجای سخنرانی باید در قالب نظارتی خود عمل کند
در لایحه بودجه سال جاری علیرغم اینکه مجلس سؤالات و ابهامات فراوانی در بحث تخصیص یارانهها داشت اما دولت، قانون تغییر یارانهها یا همان حذف ارز ترجیحی را عملیاتی کرد.
مجلس بهجای سخنرانی باید در قالب نظارتی خود عمل کند. در نظام یارانهها شاهد بودیم که بیش از 500 هزار میلیارد تومان را دولت تحت عنوان بازگشت یارانه به جیب مردم حذف کرد. اصل شعار خوب بود اما نتیجه آن گرانی و تورم شد.
موارد متعددی وجود دارد که در طول یک سال اخیر میتوانست مورد ارزیابی قرار گیرد. وعدههایی که وزرا درزمینه تأمین مسکن، رفع فیلترینگ، حوزههای بهداشت و مقابله با حوادث طبیعی دادند همگی مواردی هستند که در قالب ماده 234 و استیضاح میتوانند مورد پیگیری قرار گیرند.
متأسفانه از این حوزه تخطی آشکار صورت گرفته است. میزان گرانیهای یک سال اخیر در طول تاریخ بعد از انقلاب بیسابقه است.
مجلس در دو حوزه تعلل کرد اول از اختیار قانونگذاری خود استفاده نکرد؛ مثلاً مجلس در بحث حذف ارز ترجیحی به یک قانون غیر شفاف رأی داد.
دومین کمکاری درزمینه نظارتی است. چرا مجلس از دولت سؤال نمیپرسد که این 500 هزار میلیارد تومان کجا و چگونه هزینه شده است؟
مهمترین مسئله سیاسی در کشور پرونده برجام است
امروز مهمترین مسئله سیاسی در کشور پرونده برجام است. در این حوزه سؤالات جدی برای مردم وجود دارد. ازجمله اینکه در طول یک سال گذشته در سیاست خارجی چرا منافع ملی کشور تحتالشعاع منافع برخی کشورها مانند روسیه قرارگرفته است؟
- چرا مجلس به وظیفه نظارتی خود در این مورد عمل نمیکند؟ چرا درزمانی که ایران میتوانست بالاترین درآمد نفتی تاریخ به نسبت مقطع زمانی را داشته باشد و بهترین فرصت برای احیای بازارهای ازدسترفته را داشت، از بین رفت؟
مجلس سؤال نمیکند که چرا تیم مذاکرهکننده هستهای به ناپختگی و ناخودآگاهی منافع کشور را تسلیم منافع دیگر کشورها میکند؟
در دنیای تحریمیها روزانه صدها هزار میلیارد تومان نفت ایران تخفیف میخورد تا به فروش برسد، چرا مجلس یک آمار دقیق از دولت نمیخواهد که مردم بدانند در ازای یک سیاست خارجی غلط چه هزینهای از جیب آنها پرداخت میشود؟
مجلس مسئولیت نظام مدیریت پاسخگو را دارد. وزرا و رئیسجمهور موظف هستند اهداف قانون برنامه را محقق کنند. در صورت عدم تحقق، مجلس موظف است مسئولین اجرایی را در هر سطحی مؤاخذه کند.
بنابراین در شرایط یکدستی قوا در کشور فضای نظارت، پاسخگویی و شفافیت که از ویژگیهای حکمرانی خوب است دچار نوعی تعلیق شده است.
حال برای اینکه برخی نمایندگان مجلس سرنوشت آرای خودشان را از سرنوشت عملکرد دولت خارج کنند به سخنرانیهای احساسی روی میآورند.
سخنرانی نهتنها دردی را دوا نمیکند بلکه نمک بر زخم مردم میپاشد. کسانی که امروز انتقادهایی را مطرح میکنند امضایشان بر پای نامه دعوت از رئیسجمهور کماکان باقی است.
برخی از همین نمایندگان فضایی تخریبی علیه کاندیدای رقیب شکل میدادند و درنتیجه فضای انتخابات غیررقابتی میشد.
متأسفانه تنها چیزی که درباره آن صحبت نمیشود حقوق کمی و قابل ارزیابی مردم است. شعار دادن به نفع مردم، کار راحتی است و همه سیاستمداران این سابقه را دارند؛
اما این شعارها هیچگاه به واقعیت تبدیل نشده است. نمایندگان مجلس بهجای شروع زودهنگام رقابتهای انتخاباتی حداقل در قالب نظام قانونگذاری و نظارتی خودشان، عمل کنند تا مقداری از مشکلات مردم کاسته شود.
اگر مشکلات مردم تعدیل شود طبیعتاً بخش عمدهای از این نمایندگان و دولت، مجدد انتخاب خواهند شد؛ اما اگر مشکلات کاهش پیدا نکند مردم کاری به جناحبندیها ندارند بلکه همه را مسئول شرایط موجود میدانند.
- مسئول و مقصر ناکارآمدیهای موجود مجلس کیست؟ شما چند درصد هیئترئیسه و رئیس مجلس را مقصر میدانید؟
عرصه سیاست داخلی در ایران به عرصه فعالان میانمایه تبدیلشده است
در نظامهای مدیریت سیاسی دنیای امروز که سابقه موفقی هم دارند از یک مدل حزب محور استفاده میکنند. احزاب آن کشورها در میان نخبگان جامعه جستجو میکنند و صاحبان افکار بکر را در حوزههای مدیریت سیاسی پیداکرده و کار را به دست آن نخبگان میسپارند؛
اما در کشور ما به دلیل اینکه حزبی وجود ندارد این خلأ بهگونهای دیگر پر میشود. افرادی را پیدا میکنند که در قالب «سامان نوچگی» بتوانند عمل کنند؛ بنابراین هیچوقت نه مجلس و نه دولت نمایندگی سطح واقعی ملت ایران را دارا نمیشوند.
میتوان نتیجهگیری کرد که بخش عمده مشکلات این است که ما نظام حزبی نداریم. در دنیا احزاب علاوه بر انتخابات و مسئولیت پاسخگویی برای شعارهای انتخاباتی وظایف انضباطی افرادی که به مجلس راه دادهاند را به دوش میکشند.
حتی حضور غیاب را هم احزاب انجام میدهند. امروز میبینیم که بوریس جانسون را حزب خود او برکنار کرد؛ اما در ایران متأسفانه این خلأ وجود دارد و افراد به میزان فرصتطلبی سیاسی منصب دریافت میکنند.
کسانی هم که مستقل هستند و شعارهایی در راستای منافع ملت میدهند در روند تخریب و ارعاب قرار میگیرند؛ بنابراین عرصه سیاست داخلی در ایران به عرصه فعالان میانمایه تبدیلشده است و جای نخبگان سیاسی روزبهروز در حال تنگتر شدن است.