ادریس محمدی روزنامهنگار و فعال سیاسی
عربستان و مسئله دلار، دموکراسی و زنان
سرمقاله
بزرگنمایی:
مسئلهای که همیشه عربستان را از دید بسیاری از مسلمانان دنیا متمایز میکند؛ خانه کعبه است. اما همه دنیا، عربستان را به این صورت نمیبینند. بسته به اینکه کجای دنیا باشید، نگرشتان نسبت به این کشور متغیر خواهد بود. اگر از ساکنان مغرب زمین باشید، بیش از هر چیزی در مورد عربستان – از شتر و صحرا گرفته تا گرمای سوزان آن –نفت و پول عربستان برایتان نمود بیشتری دارد. اگر ایرانی باشید، از مسئله کشته شدن حجاج، تجاوز به چند ایرانی و تهدیدهای بن سلمان گرفته تا لشکرکشی آنان در زمان خلیفه دوم مسلمانان و صدالبته عاملی موسوم به وهابیت ذهنیت شما را پیرامون عربستان شکل میدهد. تکلیف یمن درگیر در جنگ با عربستان و قطری که اکنون از جانب اتحادیه عرب متخاصم نامیده میشود نیز بهطریقاولی مبرهن است.
اما نکتهای که گمان میرود که بسیاری از آن غافل هستند؛ اوضاع داخلی عربستان است. اینکه عربستان از دید یک عربستانی چگونه کشوری است؟ آیا هموغم اصلی شهروندان این کشور نیز محدود به کعبه، پول نفت، شهر توریستی در حال ساخت و... میگردد یا مطالبات عمیقتری نیز به چشم میآید؟ اگرچه با روی کار آمدن بن سلمان، ولیعهد جنجالی و جوان سعودی، بحث پیرامون اصلاحات داخلی و حرکت روبهجلو بیشازپیش به میان میآید؛ اما گمانهزنیها در مورد میزان تعمیق رفرماسیون موجود، بسیار جریان را پیچیدهتر میگرداند. اینکه آیا بهراستی عربستان حرکتی روبهجلو و به سمت توسعهیافتگی را میپیماید یا صرفاً منادی آن گردیده تا افکار جهانیان را با خود همسو کند؛ یکی از پرسشهای اصلی مطروحه از جانب تحلیل گران، بهویژه در جهان عرب میباشد. بهخصوص پس از قتل جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در ترکیه، این نظریه که بن سلمان در راستای تحکیم پایههای قدرت خود و مشروعیت در محافل بینالمللی لایهای نازک از رفرماسیون را به نمایش گذاشته را بیشازپیش تقویت مینماید.
مردم عربستان، به لطف پول نفت و حجاج و البته سرمایهگذاریهای خارجی همواره ازنظر مالی تأمین بوده و باوجود نیروهای خارجی کار که عموماً از کشورهای پاکستان، اندونزی و برخی از کشورهای آفریقایی به عربستان مهاجرت میکنند؛ از نیروی کار ارزانی برخوردار هستند. شرایطی که ازنظر اقتصادی برای قشرهای مرفهتر عربستان بسیار ایده آل مینماید. بهصورت کلیتر، حکومت عربستان به دلیل درآمدهای سرشار توانسته که با کشورهای صنعتی ارتباط مالی برقرار کند؛ ارتباطی که از هر نظر بهاصطلاح (بُرد – بُرد) میباشد. عربستان سلاحهای سنگین و سبک، تجهیزات پزشکی، لوازمخانگی، ماشین و... میگیرد و طرف مقابل نیز از برکت پول آنها بهرهمند میگردد! مؤسساتی چون گاردیَن و اینترنشنال بیزنس تایم آماری خیرهکننده از میزان حجم خرید سلاح توسط عربستان از کشورهایی چون آمریکا منتشر نمودهاند که نشان از سطح وسیع گردش مالی دارد که سالیانه میان عربستان و کشورهای صنعتی و توسعهیافته در حال تبادل است. آن طوری هم که آمار و ارقام گزارش میدهند؛ این کشور ازنظر تولید ناخالص داخلی و ملی، امید به زندگی و سرمایهگذاریهای خارجی و... کشوری رو به رشد بوده است. بهعنوانمثال طبق گزارش فوربس در دسامبر 2015 رشد ناخالص داخلی عربستان 3.5% بوده و در همین مقطع زمانی چیزی حدود 753 بیلیون دلار درآمد ناخالص داخلی داشته و جزو 74 کشور برتر برای سرمایهگذاری شناخته میشود؛ که با احتساب جمعیت تقریباً 29 میلیون نفری این کشور، میتوان گفت، مردم این کشور ازنظر اقتصادی - اگر کمی مبالغه به خرج دهم - ازنظر اقتصادی در کشور آرزوها زندگی میکنند!
بنابراین عربستان با توجه به این قدرت اقتصادی، میتواند فقر را ریشهکن کند، اسباب کار و تحصیل و ازدواج و .... را سهولت بخشد و بهطورکلی نقش دولت رفاه را بهصورت کامل ایفا نماید. اگر بخواهیم عربستان را صرفاً از این زاویه ببینیم؛ علیالظاهر کشور بدی به نظر نمیآید. اما چرا همیشه مردم اینگونه به سعودیه نگاه میکنند؟ چرا وقتی میگوییم عربستان، خانه کعبه، میلیونها بشکه نفت، یمن، وهابی و... به نظرمان میرسد؟ چرا هیچوقت خودمان را در جایگاه یک شهروند عربستانی قرار ندادهایم؟
جمعیت عربستآنهم مانند دیگر کشورهای دنیا به دو بخش زن و مرد تقسیم میشود. اما مطمئناً اگر – به فرض محال - تمام شهروندان مرد از حکومت راضی باشند، متقابلاً زنهای آن کشور هیچ احساس رضایتی در قبال حاکمیت نخواهند داشت. عدهای در بطن قضیه عربستان هستند که نه به پول آن فکر میکنند و نه برایشان مهم است که اسم خلیج را بالاخره عربی میگذارند یا فارسی! مطمئن باشید تمام مسائلی که در ذهن من و شما در مورد عربستان میگذرد، در ذهن شهروندان عربستان در ردههای بسیار پایینتری قرار دارد. بلاشک چیز دیگری که ذهن آنها را درگیر کرده مسئله تأمین آزادی و بهرهگیری از جامعه مدنیِ پویایی است که پس از سالیان سال – آنهم در اوج پیشرفت دنیا - بهصورت بسیار خفیفی آن را درک میکنند. اینکه در یک کشور زنان حق خروج از خانه بدون اذن شوهر و رانندگی کردن را نداشته باشند، به این معناست که قسمت عمدهای از جمعیت عربستان از نعمت یک زندگی کامل بیبهرهاند! اینکه پادشاه جدید عربستان و ولیعهدش بهتازگی به زنان حق رأی دادهاند، کار بزرگی نیست. اتفاقاً نشاندهنده میزان عقب ماندی مملکتی میباشد که بهتازگی برای قسمی از جمعیت خود، حق اظهارنظر قائل میشود. به قطع یقین همین رفتارها سبب بروز جنبشهایی با رنگ و بویی زنانه، در قلب جامعه مدنی عربستان خواهد شد. جنبشهایی که اگر مطالبات آنها داده نشود؛ ممکن است سمت و سویی افراطی به خود بگیرد؛ تا حدی که مبانی دینی و شرعی را هم زیر سؤال ببرد. البته فکر نمیکنم فمنیسم قویاً در عربستان ریشه دوانده باشد؛ ولی جنبشهایی با این رنگ و لعاب هماکنون در کف خیابانهای عربستان در حال ظهور است.
زمانی که یک مفتی وهابی فتوایی مبنی بر حرمت رانندگی صادر میکند و زنانی در مقابل، عمل عکس را انجام میدهند؛ همین موضوع یعنی اینکه «ما رسماً تابوها را شکستیم». در سالهای اخیر ویدیوهای بسیاری تحت عناوین «زنان عربستانی در مسیر دستیابی به حق رانندگی» در شبکههای اجتماعی منتشر گردید که نشاندهنده ایستادگی جامعه مدنی عربستان در قبال افراطیگریهای حکومت وهابی عربستان است. حضور بانوانی چون ملانی اشرف نیز در سطح جامعه جهانی، بیشازپیش فریاد مطالبات عربستانیها را به گوش جهان رسانید. البته خاشچقی نیز ازجمله افرادی بود که از منتقدان به نام حکومت سعودی به شمار میرفت که در راستای اصلاحات عربستان به قتل رسید!
روزنامه واشنگتنپست در مطلبی عنوان کرده بود که موضوع دادن حق رأی و اجازه رانندگی به زنان و... که در راستای اصلاحات عربستان تا سال (2030) قرارگرفته است؛ پیوند محکمی با اقتصاد این کشور دارد. پیشبینیشده که احتمالاً به خاطر مسائل جنگ، نفت و... عربستان دچار رکود اقتصادی شود. به همین دلیل حکومت سعودی قصد دارد با اعطای امتیازاتی به مردمان خود، بهنوعی مشروعیت داخلی خود را که قبلاً بر پای شریعت بود؛ این بار بر پایه آزادیهای مدنی تضمین نماید. اینکه این تحلیل واشنگتنپست چه قدر میتواند دقیق باشد مسئله مدنظر این حقیر نیست. بلکه مهمترین وجهی که به ذهن هر عاقلی خطور مینماید این است که چرا دولت عربستان برای دادن این امتیازها تا این حد درنگ نموده است؟ البته واشنگتنپست هم بیراه نمیگوید. عربستان تابهحال هر طوری که شده رفاه شهروندانش را ازنظر اقتصادی تأمین کرده است. بنابراین شهروندان مرد این کشور خصوصاً تابعان بیچونوچرای شریعت مدنظر حکومت، خواهناخواه تابع دولت میشوند. از طرف دیگر، روحانیون این کشور با صدور فتواهای عجیبوغریب در مورد زنان (مثلاً تازگی زنان را از حد یکشی بالاتر دانستهاند!) عامل محکمتری به نام دین را برای سرکوب این قسم عمده جامعه بکار گرفتهاند. دینی که وهابیت بهخوبی توانسته است آن را در راستای اهداف خود بکار برد.
قبلتر اشاره داشتم که جنبشهایی با رنگ و لعاب زنانه در حال شکلگیری در جامعه بسته عربستان هستند ولی موردی که نباید فراموش کرد این است که بخشی از زنان این کشور هنوز گمان میبرند حقشان همین است که رانندگی نکنند یا مثلاً رأی ندهند. گمان میکنند چون در امالقری قرار دارند پس این فرامین، جزو دستورات دینی است و باید آن را تبعیت نمایند. این گروه برخلاف دسته اول، هیچ تابویی برای خودشان احساس نمیکنند. این موضوع نیز بهنوعی دیگر کار را برای حکومت – که همیشه تأیید روحانیت را برای خود دارد – آسانتر میکند. علیایحال با توجه به جامعه مردسالاری که هنوز بخشی از زنانش فکر میکنند تمامی قوانینی که برایشان وضع شده است حق آنهاست؛ باید گفت که مردم عربستان راه بسیاری را برای رسیدن به هدف نهایی خود در پیش دارند. اگرچه شکی نیست که نه دلار و نه ظاهر دموکراسی، بلکه زنان عربستان پیشگام توسعه و اصلاح در آن کشور خواهند بود.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی