حفظ آزادی از وظایف ملت است احزاب سیاسی و ملت
سخن سردبیری
بزرگنمایی:
سرویس سیاسی_ قریب صدسال پیش این سرمقاله نوشتهشده است. گویا مسائل ایران در چرخه تکرار قرار دارد. حتی بعضی مطالب آن میتواند برای ما تازگی داشته باشد؟! این است که ازنظر فلسفه تاریخ ملت ایران تاریخ ندارد چراکه حرکت و تغییر ندارد. و در برهمان پاشنهای میچرخد که قبلاً چرخیده، گویا ما سه هزار سال است فقط به دور خود چرخیدهایم. ملتهای دیگر دورههای بردهداری، کشاورزی، فئودالیته و بورژوازی و ... را تجربه کردهاند و رو بهسوی جامعه فرا صنعتی و اطلاعاتی و دانایی دارند و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم! یعنی همان دسپوتیسم شرقی و خودکامگی! به عبارتی اگرچه ما از مظاهر تمدن بشریت سود میبریم اما هیچگاه خود مبدع و آفریننده نبودهایم. یک مصرفکننده صرف و نیز یک مقلد تمام و کمال. آری ما تاریخ نقلی داریم اما تکامل تاریخی نه!... هنوز هم رهبران سیاسی جامعه ما همچون این نویسنده صدسال پیش، به ما آموزش میدهند که حزب یعنی چه. تحزب یعنی چه و ما مانند شاگردان کودن هنوز خوشحالیم که رهبران ما اینهمه فرهیختهاند؟! گویا برای اولین باور این سخنان را از پیامآوران وحی شنیدهایم؟! اما هیچگاه نپرسیدهایم اگر چنین است و آن اعتقاد شماست، چرا خود را در مقام پرسش پیروانتان قرار نمیدهید؟ چرا به اینها که میگویید ملتزم نیستید. گویی مدرنیته هم دین جدیدی است که متولیانی دارد و ما نیز عاشقانه و واله گونه باید به دنبالش باشیم و رهبران سیاسی خود را بپرستیم و حق نقد نداریم؟! نه اینها برای عمل کردن است نه خلقِ دین و آیین جدید. نتیجه آزادی بیان و مطبوعات و آزادی احزاب و ... برای این است که حال ما را بهتر کند وضع جیبمان و زندگیمان را ارتقاء بخشد و الا میشود همان دعای همزاد!...مطلب پیش رو تلخیصی است از سرمقاله روزنامه حقیقت، این سلسله سرمقالات، ما را با خودمان بهتر آشنا میکند. که نسبت به صدسال پیش چه تغییری کردهایم. پیش رفتهایم یا پس؟
در تمام ممالکی که مساوات اقتصادی وجود ندارد، تولید فرق سیاسی حتمی است. زیرا اصناف مختلف فقط بهواسطه تشکیلات حزبی میتوانند از عهده حفظ حقوق سیاسی و اقتصادی خود برآیند.
چرا حزب تشکیل میشود؟
معلوم است که حکومت سرکش بوده، حاضر نمیتواند بشود بر اینکه تمام مردم یا لااقل اکثریت را ازخودراضی سازد. ناراضیها نیز همگی بهطور کامل منافع و مضرات خود را احساس نمیکنند، بنابراین از میان مظلومین، حساس و فعالترین عناصر در اطراف یک مواد معینی که آن مواد موافق منافع ایشان است، جمع میشوند و قوای خود را دریک جا تمرکز میدهند. فکر خود را یکی میکنند و شروع به مبارزه با دشمن سیاسی و اقتصادی یا دستهای که سرکار و حکومت است، مینمایند و صنف خود را از مظالم اصناف دیگر و یا حکومت مطلع میکنند و راه مبارزه و مدافعه حقوق را به توده میآموزند.
... حال ببینیم در ایران احزاب سیاسی چطور است و علاقه و رابطه ایشان نسبت به اصناف و طبقات مختلفه تا چه اندازه است؟ آیا حقیقتاً احزاب ایران دارای مفهوم حزب میباشند؟ آیا مرام و مسلک که اعضاء و عناصر فرقه را به خود مربوط میکند، موافق احتیاجات صنف خود معینشده است؟ به عبارت اُخری حزب با تمام معنی در ایران وجود دارد؟ آیا اینهمه دموکراتهای گوناگون، سوسیالیستهای رنگارنگ در حقیقت احزاب سیاسی هستند؟ اگر یک نفر بخواهد اهمیت و میزان طبقات مختلفه را ازنقطهنظر اجتماعی بفهمد و رجوع به این تشکیلات بکند، آیا میتواند از این دستههای عجیبوغریب چیزی بفهمد؟ حزب برای حفظ حقوق اهالی است. حزب برای اجرای مسلک معینی است. آیا در ایران اینگونه احزاب موجود است؟ آیا این اشخاص که ادعای عقیده و مسلک میکنند و حرارت مصنوعی به خرج میدهند، مستعد به اجرای مرام میباشند؟ آیا برای مظلومین ملت ایران، آیا برای توده خلق کدامیکی از این دستهها میتواند حامی واقعی بشود؟ کدامیکی از این تشکیلات فرقه اشراف و کدامیکی فرقه کسبه، برزگر و سرمایهداران کوچک و کدام فرقه کارگر یا ملاک است؟ ما که مرام و نظامنامه همه این احزاب نماها، این کمیتهها و مقلدهای مصنوعی را خواندیم، در اساس و روح آنها دقت کامل مصروف کردیم، مواد اساسی همه آنها یکی بود. در مواد همه مرامنامه با الفاظ مختلف قیدشده است که:
سلطه و اختیار مملکت باید در دست مجلس شورای ملی باشد. – گویا از یکدیگر اقتباس کرده باشند! – آزادی کلام، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و جمعیتها کاملاً محفوظ بشود. ... حالا که مرامنامهها همگی یکی است و همه میخواهند مواد فوق اجرا بشود، آیا انسان حق ندارد دچار حیرت شود، موقعی که مشاهده میکند:
اولاً- از اساس وجود اینها، درصورتیکه اختلاف عقیده درباره اساس و اصول اداری در بین نیست.
ثانیاً- اینهمه عملیاتی که برخلاف مسلک و مرام ایشان به عمل میآید، مثل محدود شدن اختیارات مجلس شورای ملی، نبودن آزادی مطبوعات، آزادی کلام، آزادی اجتماعات، معهذا هیچ حرکتی از طرف لیدران و رؤسای فرقهها و احزاب مصنوعی گوناگون مشاهده نمیشود.
... بلی، اینهمه احزاب و فرق حقیقتاً حزب و فرقه نیستند. این لیدرها مسلک و عقیده سیاسی ندارند. اینها درنتیجه احتیاجات مردم تولید نشدهاند. اینها برای استفاده اشخاصاند. اینها برای اشغال کرسی وکالت و مسند وزارت است. اینها برای طرفداری از فلان والی و فلان دزدی که در ایالت مشغول چاپیدن رعیت بیچاره است، تشکیلشدهاند.
... از آزادی صحبت میکنید، از مواد مرام سخن میرانید.، اما آزادی زیر چکمههای مرتجعین محو میشود. حکومتهای نظامی ملت را مانند اسیر، تابع صرف حرکات خود میکنند. اشراف نالایق در دارالشوری نشسته، برخلاف آزادی قانون وضع میکنند. خائن و جلاد را به وکالت میپذیرند. خون اولین آزادیخواه ایران (خیابانی) هنوز خشک نشده است، اما قاتل او]2[ باکمال بیشرمی از پشت تریبون بهارستان که در مقابل خون مجاهدین وطن ایجادشده، نطق میکند. ولی تو شب تا صبح درباره کمیته، کنگره، حوزه، و کنفرانس حرف میزنی؟ اینها واقعاً حقهبازی نیست؟ اینها خیانت نیست؟ اینها بیلیاقتی نیست؟ خودت تصدیق نمیکنی که مجرای این خلاف قانونیها و این جنایتها تو هستی؟..
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی