سلسله یادداشتهای «در ستایش آن قدرت اصیل!» (1)
این قسمت: حکایتِ از ما بهتران
گزارش
بزرگنمایی:
به نظر آنچه در سپهر سیاسی کشورهای توسعهیافته رقم میخورد، چیزی شبیه به این روال است:
احزابی شناختهشده، معتبر، فعال و پایدار در جامعه وجود دارند که مسیر، مرام، مواضع و رویکردهای آنها تصویری تقریبا شفاف از ایشان نزد جامعه ساخته است. هر شهروند آگاه و پویایی میتواند تشخیص بدهد که مثلا کدام حزب سیاستهای ضدمهاجرتی دارد و کدام دنبال حق سقط جنین است. کدام با حمل اسلحه برای عموم همراهی میکند و کدام بر دغدغههای زیستمحیطی تاکید دارد.
زهره رحیمی
به نظر آنچه در سپهر سیاسی کشورهای توسعهیافته رقم میخورد، چیزی شبیه به این روال است:
احزابی شناختهشده، معتبر، فعال و پایدار در جامعه وجود دارند که مسیر، مرام، مواضع و رویکردهای آنها تصویری تقریبا شفاف از ایشان نزد جامعه ساخته است. هر شهروند آگاه و پویایی میتواند تشخیص بدهد که مثلا کدام حزب سیاستهای ضدمهاجرتی دارد و کدام دنبال حق سقط جنین است. کدام با حمل اسلحه برای عموم همراهی میکند و کدام بر دغدغههای زیستمحیطی تاکید دارد. و دقیقا بر اساس همین روشناییهای سیاسی، مخاطبان هم آنها را براحتی از هم بازمیشناسند. سوی دیگر جامعه، شهروندانِ علاقمند به سیاستی هستند، که به تصمیمسازی و تاثیرگذاری سیاسی گرایش دارند. آنها مایلند در سازوکار سیاستگذاری و تصمیمگیری کشور نقش ایفا کنند و به این دنیای پیچیده و مهم پای بگذارند. آنها مایلند پاسخهای متفاوت و کارآمدتری به پرسشها و مشکلات و نیازهای جامعه بدهند که مصداق توسعه و تحول اجتماعی باشد. تکلیف این شهروندان هم کاملا روشن است باید وارد احزاب شوند و با این ورود، مسیر آنها برای طی کردن پلههای سیاست آغاز میشود. آنها در این احزاب آموزش میبینند، در معرض دیده میآیند، تمرین میکنند، ورزیده میشوند، پاسخگویی و نقدپذیری و مسئولیتپذیری را مشق میکنند، اعتبار پیدا میکنند، معرفی میشوند و برای حضور در جایگاههای تصمیمساز و مدیریتی، در صورت شایستگی آماده و مجهز میگردند. اگر عضوی از احزاب پیروز در انتخابات باشند طبق فرایندهای درونتشکیلاتی، به رویای خود که همان قدرت سیاسی است دست پیدا خواهند کرد. فارغ از اینکه چه جنسیتی، چه سن، چه ملیت، چه قوم و چه دینی دارند، این فرصت بصورت برابر برای همه راهپیمایان سیاست حزبی فراهم است. آری، این مسیر روشنتر و جاافتادهتر از آنیست که کسی سودایی جز این راه، برای به قدرترسیدن در سر خویش بپروراند. پسزمینه آن هم، جریان حکمرانی حزبی برقرار است. احزاب، نهادهای اصلی نقشآفرین در سپهر سیاست جامعه هستند. احزاب هستند که کارزارهای انتخاباتی را دوره به دوره بر پا میکنند و شور میآفرینند و مردم را مخاطب خود قرار میدهند. آنها از انتخابات در سطح محلی تا عالیترین سطوح ملی، سکان سیاست را میگردانند و در این میان هر حزب یا احزابی که توانسته باشد اقبال بیشتری از سوی مردم کسب کند، پیروز میدان انتخابات خواهد بود. این احزاب پیروز هستند که افسار اسب قدرت را در دست خواهند داشت، و احزاب بازنده انتخاباتی هم که به هردلیل از کسب کرسی بازماندهاند، بطور بدیهی در این سازوکار تحزبمحور، همیشه امکان و فرصت آنرا دارند تا نقش آگاهیبخشی، دیدبانی، نظارت، مطالبهگری و حتی اپوزسیون را ایفا کنند و گزاره مهار و کنترل بر مجموعه حاکم در دولت را عملی و محقق نگاه دارند. اما در این ترکیب معنادار، یک بخش گسترده و مهم هم مردم هستند. شهروندانی که خیلی تمایلی به درگیری جدی با سیاست ندارند. آندسته که مشغول امور شخصی یا غیرسیاسی و روزمره خود هستند و سودای حضور و ورود به میدان تصمیمگیری مستقیم را هم ندارند. با وجود شرایط بالا، کار برای ایشان هم بسیار کانالیزه و مشخص است. اینها حزب مطلوب خود را پیشتر شناسایی کردهاند و عضو یا حامی آن هستند و در طی عمر خویش، این حمایت را با دنبالکردن اخبار حزب و رایدادن و مشارکت در نظرسنجیها و همهپرسیها به نمایش میگذارند. در واقع آن قدرتی که هر حزب و نیروهای سیاستمدارش، در سیاست کسب میکند، همین قدرت مشروعیست که مردم عادی جامعه به وی اعطا کردهاند و آنرا مشروعیت بخشیدهاند.
آری، آنجا اگر شهروند بیعلاقه به سیاست یا مشتاق به سیاست یا فعال و کنشگر و یا حزب هستی، تکلیفت با امر سیاسی و چگونگی تاثیرگذاری و رساندن صدای خود به مجموعه قدرت سیاسی حاکم تقریبا روشن است. این یک سازوکار حزبی کلاسیک و قابلپذیرش و البته کارآمد در یک کشورِ برخوردار از نظام حزبی است.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی