اخلاق حرفه ای (5)
بررسی انواع دیدگاههای نتیجه گرایان اخلاقی و موضع حرفه ای ایشان
اندیشه
بزرگنمایی:
درچهار بخش پیشین بدانجا رسیدیم که با شش حالتِ ممکن در اخلاقگرایی روبروییم . از هر یک از این حالتهای ششگانه، پاسخهای متفاوتی در مواقع بروز تعارض میان وظایف اخلاقی با وظایف حرفه ای انتظار می رود. حال که بنا را بر اخلاقگرایی فلسفی گذاشته ایم و قصد داریم از تفکر فلسفی راهکار بطلبیم، می-باید یکی از این مواضع را اتّخاذ کنیم تا بر مبنای آن عمل کنیم.
کاظم طیبی فرد
درچهار بخش پیشین بدانجا رسیدیم که با شش حالتِ ممکن در اخلاقگرایی روبروییم . از هر یک از این حالتهای ششگانه، پاسخهای متفاوتی در مواقع بروز تعارض میان وظایف اخلاقی با وظایف حرفه ای انتظار می رود. حال که بنا را بر اخلاقگرایی فلسفی گذاشته ایم و قصد داریم از تفکر فلسفی راهکار بطلبیم، می-باید یکی از این مواضع را اتّخاذ کنیم تا بر مبنای آن عمل کنیم.
1.نتیجه گرایی مبتنی بر طبیعت گر ایی در اخلاق
اگر نتیجه گرا باشیم و اصل عمل به اخلاق را، دستیابی به غایتی اخلاقی بدانیم و در عین حال اخلاق را دارای مابه ازایی در جهان خارج ئ طبیعت بپنداریم، احتمال دارد یکی از فایده گرایان(1) باشیم و با بنتام یا جان استیوارت میل هم عقیده باشیم(2). فایده گرایان، به وضوح هر چیز را چون بر اساس منفعت عمومی آن می سنجند، نتیجه گرا هستند. بنتام و بعد از او جورج و جان استیوارت میل، اعتقاد دارند که هر عمل اخلاقی یا غیر آن، فقط با ملاک سودمندی باید سنجیده شود؛ سود بیشتر برای افراد بیشتر.
در اخلاق هم چنانکه نتیجه یک عمل، رساندن بیشترین فایده برای بیشترین افراد باشد عملی اخلاقی است. فایدهگرایان در مقابل نقدهای بسیاری قرار گرفته و در ادامه بسیاری از مواضع اولیه خود را تسهیل و اصلاح نمودند، در عین حال همواره به همین اصل اساسی مکتبشان مقیّد ماندند.
اگر من و شما هم فایده گرا باشیم و عقیده داشته باشیم که اخلاق، امری طبیعی است، بنابر اصول طبیعت عمل میکنیم تا به این ترتیب طبیعت به سوی تعالی پیش رود و از این رهگذر بیشترین فایده به بیشترین انسانها برسد. آنچه در ضمن این گمان پنهان است اصل اساسی “انسان گرایی”(Humanism) است(3). فایده باور، انسان را اصل جهان میداند و تمام طبیعت و هستی را خادم او، و طبیعت را وسیلهای برای سعادت بشر میشناسد. علم و پیشرفت تکنولوژی نیز در همین راستا حرکت میکنند یعنی با دست بردن در طبیعت و استفاده ی فنی از آن، برای بقاء، آسایش و رفاه آدمیان میکوشند.
اگر شما هم چنین نظری دارید، باید بتوانید برای معضلها و نقدهای چنین نگرشی پاسخ و موضع مشخصی داشته باشید. اول از همه اینکه اکنون و در قرن بیست و یکم، شهود تجربی ما نشان میدهد که به خدمت گرفتن طبیعت چه بر سر طبیعت آورده و واهمه ی آنکه بشر با دست اندازی در طبیعت و مخدوم خودسازی آن، در آستانه نابودی است، امروزه از هر زمان دیگری سنگینتر و ملموستر است.
البته فایدهگرا هم میتواند اینگونه دفاع کند که تاکنون بشر متوجه حفظ توازن در طبیعت نبوده و قوانین طبیعت را به درستی درک نکرده بوده که چنین شده ولی این دفاع ایشان هم کافی به نظر نمیرسد و قانع کننده نیست. چون از کجا معلوم که حالا، بشر به شناخت کافی رسیده باشد و چگونه میتوان پذیرفت که شناخت کل طبیعت و حتّی قانون کلّی آن ممکن باشد؟
در همین پاسخی که به دفاع فایدهگرایان داده شد، چالشی دیگر نیز موجود است. این چالش که اساساً شناخت و معرفت یافتن به طبیعتف چه شامل قوانینی اخلاقی باشد یا نباشد، آیا ممکن است؟ اگر هست تا چه حد شناخت امکان دارد و این حد را چگونه میتوانیم بفهمیم که طبیعت را شناختهایم یا درست شناختهایم؟ به این ترتیب، یعنی در شناختی بودن این نگرش تردید جدی داریم.
از این به کنار، درک درستی از “فایده” نیز نداریم. بسی افراد که “فایده” را همان “لذت”، برخی هم “برآورده شدن امیال” میدانند. به فرض که بر معنی و مصداق “فایده” هم اتّفاق نظر داشته باشیم، چگونه امکان دارد که بفهمیم کدام کار فایده ی بیشتری دارد؟! چون اساساً فایده مفهومی کیفی است و برای اندازهگیری آن معیاری در دست نداریم.
به هر حال،چنانکه کسی از فایدهگرایی دفاع کند و آن را مناسب بداند، در کاربست آن در “اخلاق حرفهای” راه آسانی در پیش ندارد. شخص فایدهگرایی که اخلاق را یک واقعیت طبیعی در جهان خارج میپندارد و به نتیجه نظر دارد، در هنگام مواجهه با تعارض حرفهای چه میتواند کند؟!
حرفه و بر عهده گرفتن وظیفه و مسئولیتی متعاقب آن، امری اعتباری و ابداعی بشر است و طبیعی نیست اما در عین حال این عمل حرفهای است که باعث پیشرفت علم و تکنولوژی، مآلاً موجب رسیدن حداکثر فایده به بیشترین ابناء بشر شده. در این صورت، در هنگامی که یک فایدهگرا در برزخ میان وظیفه ی اخلاقی و وظیفه ی حرفهای قرار میگیرد، باید جانب وظیفه اخلاقی را بگیرد یا وظیفه حرفهای را؟!
اگر جانب اخلاق را بگیرد، در عمل حرفهای خود کوتاهی کرده در حالی که دلیل او برای اخلاقی بودن، رساندن فایده ی حداکثری بوده، به وظیفه ی حرفه ای خود عمل نکرده و چرخه ی اجتماعیِ وظایف را مختل کرده است چون پیداست که نظامات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر عملکرد اعضای حرفهایشان استواراند و اگر چنانچه حرفهایها آن اهداف و وظایف را پیش نبرند و نمیبردند، هیچگاه به چنین جایگاه و پیشرفتی که اکنون دارند، نمیرسیدند.
از دیگر سو، اگر او جانب حرفه و وظیفه ی حرفهایاش را بگیرد، همین تعارض همچنان پابرجاست. یعنی بنا به همان دلیلی که انجام وظیفه ی حرفهای را عملی عقلانی و عام المنفعه میداند و اخلاق را نیز هم، از انجام وظیفه ی خود تخطّی کرده، و هم در اخلاق، هم در حرفه، نادرست عمل کرده است. هم تعالی اخلاقی و هم تعالی حرفهای خود را از بین برده است.
شاید فایدهگرایِ نتیجهگرایِ قائل به اخلاق طبیعی پاسخ دهد که چون منشأ هر دو، اخلاق و عمل حرفهای، طبیعت و پیشرفت طبیعی بشر است، اصولاً به تعارض برنمیخورد، به شرط آنکه درست تشخیص داده شده باشند و به درستی در قالب نظامات قانونی صورتبندی گردیده باشند.
اکر بتوان این دفاع را تا حدّی بپذیریم امّا پرسش و اشکال قبلی همچنان باقی خواهد ماند، اینکه چگونه ممکن است درستی مطابقت قانون اخلاقی و قوانین حرفه ای را با طبیعت بسنجیم و اساساً از کچا باید بدانیم که چنین مطابقتی و چنین شناختی ممکن است؟!
بجز فایده گرایی، تلقی ها و مکاتب دیگری نیز در غالب نتیجه گراییِ طبیعت گرا می گنجند که هدف عمل اخلاقی را رسیدن به نتیجه ی اخلاقی می دانند و معتقد نیز هستند که اخلاق و قوانین آن طبیعی هستند. نظرات آنها را در بخشهای بعدی برمی رسیم و می کاویم ، شاید آنها کارایی بیشتری برای حل تعارضات اخلاقی و حرفه ای برایمان داشته باشند.
مآخذ و پانوشت ها:
1.Utilitarianism مکتب فلسفیِ اصالت فایده، فایده باوری یا سودگرایی، معتقد است که اصل و هدف هر عملی باید بدست آمدن بیشترین سود و فایده برای بیشترین افراد ممکن باشد.نک:فرهنگ فلسفه، انتشارات مؤسسه ی پژوهشی حکت و فلسفه ی ایران، جاپ اول، تهران،1399ش،صص1220و1221
2. جرمی بنتام Jeremy Bentham و جان استیوارت میل John Stuat Mill معروف ترین و اخصترین نظریه پردازان مکتب اصالت فایده هستند. کتاب اصلی میل با عنوان “فایده گرایی” توسط دکتر مرتضی مردیها به فارسی ترجمه شده و به همراه مقدمه ای جامعی که توسط مترجم صاحب نظر به آن ملحق گردیده توسط نشر نی در سال 1388 متشر گردیده است.
3.اومانیسم یا مکتب اصالت بشر، یک جهان بینی فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش، عاملیت و اصالت انسان، بصورت فردی و جمعی تأکید دارد. به عبارت دیگر، اومانیسم هیچ چیز را در جهان با ارزش تر و مهم تر از انسان، با تمام محدودیت ها، خواست-ها، توانایی ها و ناتوانایی هایش، نمی داند و تمام توجه خود را مصروف ارائه راهکارهایی برای زندگی بهتر انسان ها، فقط از آن جهت که انسان هستند و در جهان انسانی زیست می کنند، می نماید.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی