حسین کنعانی مقدم، مؤسس حزب سبز در گفتوگو با اراده ملت عنوان کرد:
بزرگنمایی:
اراده ملت، فائزه صدر: حسین کنعانی مقدم دبیر کل حزب سبز، همواره در گفتوگو با رسانهها بر ظرفیتهای مثبت فعالیت احزاب تأکید دارد. کنعانی مقدم ازجمله اصولگرایان معتدلی است که استقرار نظام ریاستی در کشور را مانعی بر مسیر فعالیت سازنده احزاب میداند. به عقیده وی ساختار کنونی نیازمند تجدیدنظر است و نظام سیاسی ایران باید به سمت استقرار نظام پارلمانی حرکت کند تا کشور از برکات این سیستم که فعالیت قدرتمند احزاب قانونی است بهرهمند شود. اراده ملت در گفتوگویی با حسین کنعانی مقدم از زاویه نگاه او به مسئله تحزب در کشور پرداخته که در ادامه میخوانید:
به گزارش اراده ملت - با توجه به فعالیتهای حزبی شما در طول چهار دهه گذشته، تجربه خود، در خصوص مزایای نظام حزبی، فعالیت احزاب در کشور و نتایج این فعالیتها را با ما به اشتراک بگذارید.
بر اساس قانون اساسی و تعریف قانونی، احزاب در ایران آزاد هستند و بهعنوان پل ارتباطی بین حاکمیت و مردم این قابلیت را دارند که مطالبات مردم را از حاکمیت پیگیری کنند. ما هم با این ظرفیت قانونی وارد فعالیت حزبی شدیم.
احزاب در امربه معروف و نهی از منکر، بازوی بیادعای حاکمیت هستند
احزاب سیاسی با ارائه برنامه و پیگیری و دیدهبانی مسائل و مشکلات کشور را رصد و دنبال میکنند. در کشور ما هم این خصلت در بین احزاب وجود دارد ولی بهصورت حرکتی قدرتمند و دنبالهدار نیست.
احزاب هم در حوزه مشارکت سیاسی مردم و حضور در انتخابات فعالیت میکنند و هم اینکه در تصمیم سازیها و تصمیمگیریهای سیاسی کشور، مشارکت نخبگانی ایجاد کنند. از این لحاظ احزاب در ایران فعالیت چشمگیری داشتهاند.
یک بخش رسالت احزاب هم بخش امربهمعروف و نهی از منکر است که احزاب امروز در این خصوص هم در حال فعالیت هستند.
نسبت بین حکمرانی حزبی و حکمرانی مطلوب چگونه است؟
احزاب در برخی کشورها بهصورت درخشانی عمل میکنند و میبینیم که نظام حزبی کاملاً پذیرفتهشده است و رهبران در احزاب از منافع شخصی خود میگذرد.
احزاب دولتمرد خاطی را ولو عضو ارشد حزب خودشان باشد، کنار میزنند. چرا در بین احزاب ایران شاهد چنین رویکردی نیستیم؟
نظام کشور ما بر اساس قانون اساسی، نظام ریاستی است. نظام ولایتفقیه بخشی از این ساختار را شکل میدهد. نظام ما نظام حزبی نیست که احزاب قدرت این مانورها را داشته باشند.
احزاب ما هم در شکلگیری حکمرانی باشند و هم پاسخگوی تصمیمات خود باشند؛ و همچون احزاب در نظامهای پارلمانی نقش ندارند. ازاینرو پاسخ گوی تصمیماتشان نیستند.
ما در جهان دو مقوله با عناوین حاکمان خوب و حکمرانی خوب داریم. حکمرانی مطلوب این است که هم حاکمها خوب باشند و هم حکمرانی خوبی داشته باشیم، یعنی کارآمدی.
به این لحاظ و با توجه به اینکه نظام ما نظام ریاستی است و من معتقد هستم که ناکارآمدی دارد و باید در بحث نظام پارلمانی حرکت کنیم و در این مسیر گام برداریم.
نظام پارلمانی قاعدتاً باید بر پایه احزاب مردمی و قدرتمند شکل بگیرد و ایران امروز فاقد اینچنین احزابی است که بتوانند هم در شکلگیری حاکمیت یا حکمرانی مشارکت کنند و هم اینکه پاسخگوی اعمال خودشان باشند.
امروز رئیسجمهوری که رأی میگیرد اولین حرفی که میزند این است که میگوید من به هیچ حزبی وابسته نیستم و وامدار هیچکسی نیستم و فردا هر خطایی انجام بدهد و هر اشتباهی که مرتکب شود، هیچکسی و هیچ گروهی گردن نمیگیرد.
احزاب سیاسی هم در مرحله که فرد با ناکارآمدی مواجه میشود تلاش میکنند که بگویند ما نبودیم. درحالیکه در دوران انتخابات آشکارا از آن شخص حمایت میکردند. نظام ریاستی ازاینجهت معیوب است.
این وضعیت از نگاه تماشاگر صحنه سیاسی ایران اینطور به نظر میرسد که حاکمیت از ایجاد یک نظام حزبی در کشور اجتناب میکند. نظر شما در این رابطه چیست؟
یک نوع حزب گریزی در نظام ما وجود دارد و این مطلب قابلانکار نیست. به لحاظ اینکه کار سیاسی هزینه دارد و عمدتاً گروههای فشار و طبقه قدرت برای اینکه در دید مردم و نظارت مردم قرار نگیرد سعی میکند بهصورت نامرئی و غیر شفاف فعالیت کند.
وقتی میخواهید استخدام شوید اولین سؤالی که از شما میکنند این است که عضو کدام حزب هستید؟! این سؤال یعنی اینکه صادقانه بگویید عضو فلان حزب هستید و اگر مسئول اداره سیاستش با آن حزب هماهنگی نداشته باشد درخواست شما را رد میکنند یا از اساس کسانی را که فعالیتهای حزبی دارند نمیپذیرند.
به نظر میآید این موانع فرهنگی و نگاه حاکمیت به فعالیت حزبی باعث شده مردم در کار حزب مشارکتی جدی نداشته باشند.
در شرایطی که جامعه مساعد پذیرش فعالیت حزب نیست. نقشه احزاب کشور برای بقا چیست؟
حزب باید مجموعهای از نخبگان را در خود جا دهد. درعینحال باید پایگاه مردمی داشته باشد، یعنی مردم حزب را بهعنوان یک مرجعیت سیاسی قبول داشته باشند و در انتخابات و در تصمیمگیریها از حزب حمایت کنند.
حزب باید برنامهای داشته باشد و کادر سازی کند و همواره قدرت اجتماعی و پایگاه مردمی خود را حفظ کند.
به نظر من احزاب بهعنوان گروههای نخبگانی و نمایندگان جامعه در جمهوری اسلامی باید حرفی برای گفتن و اقداماتی مؤثر برای عمل داشته باشد، در غیر این صورت عمدتاً باشگاههایی خواهند بود که افراد همفکر را دورهم جمع کردهاند ولی نمیتوانند اثرگذار باشند.
در ابتدای گفتوگو به مسئله امربهمعروف و نهی از منکر بهعنوان یکی از رسالتهای احزاب اشاره کردید. نسبت این دستور دینی با فعالیت حزبی چیست؟
یکی از کارهایی که احزاب انجام میدهند دیدهبانی قدرت است و دیدهبانی تمام زمینهها را شامل میشود. وقتی به انحراف یا به فساد یا اقدامات مخرب برمیخورند قاعدتاً باید نسبت با آن با دستور امربهمعروف و نهی از منکر ورود کنند.
حتی در بین خود احزاب هم اگر این اتفاقات میافتد باید رویکرد همین باشد؛ یعنی احزاب نسبت به یکدیگر و نسبت به مجموعه خود هم از این دستور پیروی کنند.
در قانون اساسی امربهمعروف یکی از اصول قانون است. همانطور که ولایتفقیه یکی از اصول قانون اساسی است. در این خصوص احزاب بهترین ظرفیت هستند که نسبت به رفتار دولتمردان امربهمعروف و نهی از منکر کنند.
منتهی اقدام عملی در این امر باید در چهارچوب قانون و از طریق بازوان قضایی حاکمیت انجام شود.
امربهمعروف و نهی از منکر لسانی وظیفه همگانی است ولی اینکه اعمال قدرت کنید و در رابطه با نهی از منکر وارد عمل شوید این کار حاکمیت است ولی احزاب در دیدهبانی و در امربهمعروف و نهی از منکر و جریان عدالتخواهی بازوی بیادعای حاکمیت هستند.