بزرگنمایی:
نشریه (Political Behavior) یکی از نشریات دانشگاهی علوم سیاسی که بر روی رفتار سیاسی افراد، گروهها و احزاب سیاسی پژوهش میکند، در آوریل ۲۰۱۹ در مقالهای با نویسندگی دیوید مکدونالد به افزایش آگاهی سیاسی اتحادیههای کارگری در سالهای اخیر پرداخته است. نویسنده در این مقاله معتقد است اتحادیههای کارگری مهمترین بخش سیاسی در بسیاری از کشورها هستند و این اتحادیهها تأثیر مستقیمی در بینش سیاسی افراد و تصمیم رأیدهندگان در انتخابات دارند. نویسنده دو روش ارائه مستقیم اطلاعات به افراد و بحث و تحلیلهای سیاسی در محل کار را مهمترین دلایل افزایش آگاهی سیاسی اعضای اتحادیههای کارگری آمریکا میداند.
نشریه (Political Behavior) یکی از نشریات دانشگاهی علوم سیاسی که بر روی رفتار سیاسی افراد، گروهها و احزاب سیاسی پژوهش میکند، در آوریل 2019 در مقالهای با نویسندگی دیوید مکدونالد به افزایش آگاهی سیاسی اتحادیههای کارگری در سالهای اخیر پرداخته است. نویسنده در این مقاله معتقد است اتحادیههای کارگری مهمترین بخش سیاسی در بسیاری از کشورها هستند و این اتحادیهها تأثیر مستقیمی در بینش سیاسی افراد و تصمیم رأیدهندگان در انتخابات دارند. نویسنده دو روش ارائه مستقیم اطلاعات به افراد و بحث و تحلیلهای سیاسی در محل کار را مهمترین دلایل افزایش آگاهی سیاسی اعضای اتحادیههای کارگری آمریکا میداند.
اتحادیههای کارگری بهنوعی احزاب سیاسی هستند و در آمریکا 16 میلیون عضو ثابت دارند و بهطور برنامهریزیشده از طریق ایمیل، بروشور و تراکت اطلاعات و تحلیلهای سیاسی را به دست افراد میرسانند. بهعنوانمثال فدراسیون کار آمریکا و کنگره تشکلهای صنعتی آمریکا (AFL–CIO) بهصورت هفتگی با ایمیل، تمام اعضا را از آخرین رویدادها و تصمیمات آگاه میکنند. اتحادیهها همچنین زمان، هزینه و نیروی انسانی بسیاری در انتخابات سرمایهگذاری میکنند و معتقد هستند هسته اصلی قدرت سیاسی اتحادیه در تأثیرگذاری مستقیم در نتایج آرای انتخابات آمریکا ناشی میشود.
در انتخابات ریاستجمهوری 2004 نزدیک به 30 میلیون نفر از خانوادههای اتحادیه کارگری به روشهای مختلف توسط (AFL–CIO) اطلاعات و تحلیلهای سیاسی موردنیاز در رابطه با انتخابات را دریافت کردند. همچنین در سال 2008 با مشارکت نزدیک به 250 هزار داوطلب توانستند تحلیلهای سیاسی را با کمک 76 میلیون تماس تلفنی، 57 میلیون ایمیل و 27 میلیون تراکت صنفی در سطح جامعه پخش کنند. علاوه بر این 100 هزار داوطلب در انتخابات 2012 با استفاده از تماس تلفنی و مراجعه حضوری به منازل، با 800 هزار رأیدهنده ارتباط برقرار کردند. همچنین، این آگاهی افزایی اتحادیهها محدود به کمپینهای انتخاباتی نبوده است و بهطور دائم این فرایند در زمانهای غیر انتخاباتی هم انجامشده است.
نویسنده این مقاله گفتگوهای صنفی و سیاسی در محل کار را یکی از دیگر دلایل افزایش آگاهی سیاسی اعضای اتحادیههای کارگری آمریکا میداند. طبق آمار رسمی هر فرد آمریکایی تقریباً 8 ساعت از زمان روزانه خود را در محل کار سپری میکند. با توجه به اینکه محیط کار یک فضای اجتماعی دارد، اکثر افراد تمایل به انجام وظایف کاری را بهصورت گروهی دارند که این موضوع باعث خلق یک سرمایه اجتماعی مناسب برای گفتگو و تحلیل در رابطه با موضوعات سیاسی و صنفی بین افراد ایجاد میکند. هرچقدر گفتگو و تحلیلهای سیاسی در محیط کار بیشتر رایج باشد افراد به همان نسبت هم آگاهی سیاسی بیشتری کسب میکنند.
نویسنده با توجه به پژوهشهای مشابه معتقد است گفتگوهای گروهی پراکنده در محل کار نمیتواند به آگاهی سیاسی کمک کند و باید این تبادلنظر بهصورت هدفمند بر روی یک موضوع خاص صورت پذیرد. بهطور مثال در تحقیقات مشابه دیگری مشخصشده است برگزاری جلسات مشترک اتحادیههای کارگری با دیگر گروهها و کنشگران مدنی خارج از محیط کار تأثیر بیشتری برافزایش آگاهی سیاسی دارد.
دیوید مکدونالد در این پژوهش آموزش منظم و سازماندهی شده توسط اتحادیههای کارگری و جلسات گروهی برای تبادلنظر بین افراد در محل کار، بهعنوان دو فاکتور اصلی برای افزایش آگاهی سیاسی معرفی کرده است. حال با توجه به اینکه در کشور ما اتحادیههای کارگری سازماندهی شده و قدرتمند وجود ندارد، این سؤال پیش میآید چگونه میتوان از این ابزارها و تکنیکهای تجربهشده برای ارتقای سطح بینش سیاسی و آگاهی صنفی جامعه کارگری ایران استفاده کرد؟
قطعاً پیدا کردن یک جواب شفاف و دقیق برای شرایط بحرانزده فعلی ایران که از تحریم، سوء مدیریت و تمامیت - خواهی حاکمیت در عرصه سیاسی رنج میبرد، کاری بسیار سخت است! بااینحال هنوز عرصه کنشگری بهصورت کامل بسته نشده است و به لطف وجود فعالین مدنی، گروهها و احزاب مستقل میتوان با کمک گرفتن از ظرفیت فضای مجازی جامعه کارگری ایران را از حقوق و ظرفیتهای بالای آنان در نقد حاکمیت آگاه کرد. در این مسیر نخبگان کارگری و صنفی در ایران باید بیشتر از هر زمان دیگر در پی ایجاد یک ارتباط پایدار با احزاب و گروههای سیاسی مستقل و نزدیک به مطالبات سیاسی و صنفی جامعه کارگری ایران باشند.
در پایان باید به این نکته توجه کرد باوجود فشارهای سیاسی بالادستی که بر احزاب در داخل ایران وارد میشود اما تجربه احزاب در سازماندهی، لجستیکی و فکری میتواند به جامعه کارگری برای تشکیل اتحادیههای کارگری مستقل صنفی کمک بسیار کند. به امید اینکه این مطالبه گری صنفی و سیاسی در پایینترین سطح جامعه تشکیل شود و ما روزی شاهد کاهش مشکلات معیشتی و صنفی جامعه کارگری ایران باشیم.