سخنرانی دبیرکل حاما در جلسه افتتاحیه شاخه استان آذربایجان غربی در سال 1378
چرا ما هستیم؟
گزارش
بزرگنمایی:
برای قدم گذاشتن آگاهانه به چنین وادی پرمسئولیت و خطیری (مدیریت و تکمیل پروژه توسعه سیاسی و جنبش جامعه مدنی) ابتدا باید پاسخ روشن و مناسبی به یک سؤال اساسی داشته باشیم و آن اینکه چرا حرکتهای اصلاحی و جنبشهای آزادیخواهانه و عدالتخواهانه در یکصد سال اخیر در کشورمان به نتیجه نرسیدهاند؟
برای قدم گذاشتن آگاهانه به چنین وادی پرمسئولیت و خطیری (مدیریت و تکمیل پروژه توسعه سیاسی و جنبش جامعه مدنی) ابتدا باید پاسخ روشن و مناسبی به یک سؤال اساسی داشته باشیم و آن اینکه چرا حرکتهای اصلاحی و جنبشهای آزادیخواهانه و عدالتخواهانه در یکصد سال اخیر در کشورمان به نتیجه نرسیدهاند؟ برای پاسخ به این پرسش شاید به سه دلیل اساسی میتوان تکیه کرد که هر سه آنها در یک جمله به ایراد ساختاری در کشورمان برمیگردد:
علل به نتیجه نرسیدن حرکتهای اصلاحی گذشته
1 عدم وجود فرهنگ کار جمعی: کار سیاسی و حزبی یک کار جمعی است و کار جمعی فرهنگ و مناسبات خاص خودش را میطلبد، نظم و انتظام و ضوابط و ترتیب خاصی را لازم دارد. یکی از اصول مسلم آن این است که باید از منافع و حقوق فردی و خصوصی به نفع منافع و حقوق جمعی گذشت کرد. نمیشود هم "من"ها وجود داشته باشد و هم دم از "ما"ها زد و ادعای کار جمعی و سازمانیافته کرد. خوب در کشور ما به دلیل ریشههای تاریخی استبداد شرقی و تقدیم حریم فردی به حریم اجتماعی و جمعی و ملی فرهنگ کار جمعی یا وجود نداشته و اگر نمودی داشته شکل ظاهری قضیه بوده و نهادینهشده نیست.
2 عدم اعتمادبهنفس: نبود باور فردی به شأن و شخصیت فردفرد انسانها در جامعه و خودباختگی و سرخوردگی دائمی و تاریخی از دیگر مشکلات عمده کشورمان است که به دلیل عمده آن حاکمیت فرهنگ ریشهدار چند صدساله در این کشور است که همواره مردم برای انجام کارهایشان و سازمان امور عمومی جامعه (خارج از حوزه زندگی فردی) منتظر منجی بوده و هستند که ناشی از اعتقاد به ظهور منجی و مصلح عالم بشریت در باورهای شیعه و حتی سایر ادیان و فرق اسلامی است. لذا مردم ما طوری تربیتنشدهاند که احساس بکنند برای حل مشکلات جامعه باید خودشان حرکت بکنند و همیشه منتظر دستها و امدادهای غیبی و ظهور ناجی و قهرمان هستیم که پیشتاز حرکت اصلاحطلبانه و عدالتخواهانه جامعه باشد و مشکلات مردم را یکی پس از دیگری حل بکند و دقیقاً به دلیل حاکمیت چنین فرهنگی است که در مقاطعی از تاریخ کشورمان در سیمای افرادی چون شاه اسماعیل، نادرشاه، آقا محمدخان و حتی رضاشاه یک منجی کشور میدیدند که برای نجات مملکت حرکت کرده است و بهتنهایی کل مشکلات کشور را حل خواهند کرد و از فلاکت نجات خواهند داد.
در دهههای اخیر مرحوم دکتر مصدق، امام خمینی و اکنون نیز در خاتمی چهره یک ناجی را میبینند و این فرهنگ متأسفانه حتی در نخبگان هم رسوبکرده است. نگاهها همیشه به طرفی بوده که کسی بیاید و گرهها را بگشاید، مردم خود را همواره در حالت کودکی احساس کردهاند که باید پدری باشد و چتر حمایت و مرحمت خود را بر سرشان بگستراند. همینجا خاطرهای از آقای خاتمی ریاست محترم جمهوری نقل میکنم که جریان دیدار حضوری با ایشان همراه با عدهای از دوستان، ایشان گفتند: کل حرکت دوم خرداد و پیام داشت، یکی برای داخل کشور که در اصطلاح جامعه مدنی خلاصه میشود؛ دیگری برای خارج از کشور که در گفتگوی تمدنها خلاصه میشود. منظور از جامعه مدنی هم فقط یک جمله است و آن اینکه مردمباور کنند که ناجی و قهرمان خودشان هستند ولا غیر.
3 عدم استقلال گروهها و شخصیتهای داعیهدار اصلاح در این کشور: در یکصد سال گذشته بهجز تکستارههای استثنایی، نه گروههای سیاسی مدعی نجات و سعادت و پیشرفت کشور ریشه در متن جامعه و مردم داشتند و نه افراد و اشخاص مدعی ارائه نسخه سعادت و نجات کشور افراد مستقل از قدرتهای داخلی و بیگانه بودهاند بیماری وابستگی اشخاص و جریانات و آلودگیهای مختلف آنها پیشاپیش هرگونه حرکت و ادعایی را محکومبه شکست کرده بود. علاوه بر دلایل پیشگفته، عدم ثبات اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ کشورمان خصوصاً در قرن اخیر، امکان هرگونه اندیشه و عمل معطوف به اصلاح را در کشورمان با مشکل جدی مواجه میکرد. بیخود نیست که گفتهاند تاریخ کشور ایران دو برگ بیشتر نیست، یک برگ آن استبداد و برگ دیگر آن اغتشاش و هرجومرج است.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی