سهشنبههای گفتوگو 15- موضوع: کودکان کار
“چالشهای کودکان کار: ریشهها، راهحلها و مسئولیتهای اجتماعی”
ویژه نامهها
بزرگنمایی:
در این گفتوگو، کارشناسان و فعالان اجتماعی به بررسی مشکلات و چالشهای کودکان کار پرداختهاند. موضوع اصلی این است که چرا کودکان در سنین پایین مجبور به کار میشوند و چگونه این مسئله از منظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قابل بررسی است.
چکیده:
در این گفتوگو، کارشناسان و فعالان اجتماعی به بررسی مشکلات و چالشهای کودکان کار پرداختهاند. موضوع اصلی این است که چرا کودکان در سنین پایین مجبور به کار میشوند و چگونه این مسئله از منظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قابل بررسی است. کودکان کار به دلیل فقر و مشکلات خانوادگی به بازار کار وارد میشوند و در معرض آسیبهای روحی و جسمی قرار دارند. علاوه بر مشکلات روحی، این کودکان دچار بیماریهای جسمی مانند دیسک کمر و آرتروز میشوند. همچنین، حضور آنها در بازار کار فرصتهای شغلی را برای جوانان دیگر محدود میکند. مشارکت فعال جامعه، کمکهای فردی و سازماندهی برای حمایت از حقوق این کودکان میتواند راهکارهایی برای حل بحرانهای موجود باشد. در این راستا، نخبگان، دولت و سازمانهای مردمنهاد باید به طور هماهنگ عمل کنند تا شرایط بهتری برای این کودکان فراهم شود.
تسهیلگر: علیرضا زیلوچی
علیرضا زیلوچی: دیدگاه کلی خود را در مورد کودکان کار بیان کنید.
سارا بالابندی: در ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که چرا اصلاً حق زندگی از کودکان گرفته میشود و آنان باید در چهارراهها به کار مشغول شوند؟ چرا دوران کودکیشان به تاراج میرود؟ کودکان حق دارند که در محیطی امن و همراه با مراقبتهای جسمی و روحی رشد کنند. اما در واقعیت، بسیاری از آنها مجبورند برای تأمین نیازهای خود یا خانوادهشان به خیابانها بیایند و در معرض خطر قرار گیرند.
ارشیا فرزانهنیا: متاسفانه مسئله کودکان کار از زمان انقلاب صنعتی رواج پیدا کرد. پیش از آن، تعداد زیادی کودک بیسرپرست وجود نداشت. اما در جریان اصلاحات عرضی، بسیاری از افراد بیپناه شدند و مجبور به کار شدند. بسیاری از این کودکان پدر و مادر ندارند و برای تأمین مخارج زندگی خود کار میکنند. مشکل اصلی ما اقتصادی است و باید از ریشه به حل آن بپردازیم. اگر ما اقتصاد پویایی داشته باشیم، میتوانیم این بحران را حل کنیم. به علاوه، بسیاری از کمکهای فردی به کودکان کار در بلندمدت ممکن است به ضرر آنها تمام شود، چرا که میتواند به بروز مشکلات بیشتر و وابستگی آنان به خیریهها منجر شود.
زهرا زمانی: کودکان کار به کودکانی از سنین 5 تا 14 سال اطلاق میشود که به طور مداوم کار میکنند. در حال حاضر 250 میلیون کودک کار در جهان وجود دارد که 61 درصد از آنها در آسیا، 32 درصد در آفریقا و 7 درصد در آمریکا هستند. کار کودکان تنها به تکدیگری یا دستفروشی محدود نمیشود، بلکه روسپیگری، فروش مواد مخدر و دیگر فعالیتهای غیرقانونی نیز جزو اینها محسوب میشود. نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که حضور این کودکان در بازار کار باعث کاهش فرصتهای شغلی برای جوانان میشود. این کودکان با دستمزدهای کمتر کار میکنند و همین موضوع باعث میشود که بازار کار برای افراد دیگر آسیب ببیند. حتی میتوان گفت که در حال حاضر، قانون کار به درستی اجرا نمیشود. در صورتی که دستمزد مشخصی تعیین شود و اجازه داده نشود که کارفرمایان کمتر از آن مبلغ بپردازند، کارفرما باید خود تصمیم بگیرد که چه کسی را برای انجام کار انتخاب کند.
محمد جاسمی: به نظر من، تمام مشکلات به دولت، فشار اقتصادی و فقر برمیگردد که باعث میشود کودکان به فکر کار بیافتند. در طول زندگیمان بارها با کودکان کار مواجه میشویم که ویژگیهای مشابهی دارند: لحن صدا، ظاهر و رفتار آنها شبیه به هم است. متاسفانه، در بحث مددکاری اجتماعی، این موضوع بدتر هم میشود، چرا که این کودکان سازماندهی شده و پولشان از آنها گرفته میشود. این کودکان از نظر فرهنگی نیز هیچگاه فرصت رشد پیدا نمیکنند و به بخش منفی جامعه وارد میشوند.
زهرا زمانی: در ادامه صحبتهای محمد، باید بگویم که این کودکان، به دلیل شرایط سختی که در دوران کودکی خود تجربه میکنند، ممکن است در آینده دچار مشکلاتی شوند که باعث انحراف آنها از مسیر درست زندگی شود. کمبود آموزش، مشکلات جسمی و روحی، و فشارهای اجتماعی میتواند به بروز رفتارهای نامناسب و حتی جرائم در آینده آنها منجر شود.
محمد ادیب: من دوست داشتم که از ابتدا یک تعریف دقیقتر از کودک کار ارائه میشد. در فرهنگ هر منطقه، سن کار متفاوت است. در بسیاری از شهرها ممکن است افراد در دوران کودکی خود کار کنند، اما این بدان معنا نیست که آنها کودک کار محسوب میشوند. بهتر است استانداردهای خود را بر اساس شرایط ایرانی تنظیم کنیم. به نظر من، همیشه اجحاف بزرگی در حق این عزیزان وجود دارد؛ چرا که آنها را بر اساس رنگ پوست، نژاد، درآمد یا حتی احتمال بروز رفتارهای خلاف میشناسیم. اگرچه این مسائل تا حدی درست است، اما نباید محور بحث ما باشد. باید به این توجه کنیم که چگونه میتوانیم به این افراد کمک کنیم تا زندگی بهتری داشته باشند. اگر به آنها غذا ندهیم، ممکن است بسیاری از آنها شبها گرسنه بخوابند. بنابراین، نباید خودمان را فریب بدهیم که درآمد آنها همه چیز را حل میکند.
سارا بالابندی: یکی از مسائلی که باید به آن توجه کنیم، علاوه بر مشکلات روحی این کودکان، مشکلات جسمی مانند دیسک کمر، آرتروز و دیگر بیماریها است. باید درمانگاهها و پزشکانی با دغدغه اجتماعی فراهم کنیم تا به آنها کمک کنند. حمایت باید همهجانبه باشد و فراتر از آموزشهای ساده یا کمکهای مالی سطحی باشد.
آرین بنیادیان: اینکه بخواهیم راهکارهای کشورهای دیگر را به ایران تعمیم دهیم، کار بسیار اشتباهی است؛ چون هر کشوری چالشهای خاص خود را دارد. در ایران، این موضوع به مراتب بزرگتر از آن است که بتوانیم به تنهایی آن را حل کنیم. به نظر من، تنها راه حل این است که یک سندیکا برای این کودکان تشکیل شود و صدای آنها شنیده شود. دولت ترجیح میدهد صدای کسانی را بشنود که وابستگی زیادی به آنها دارند. متاسفانه این کودکان به دولت وابسته نیستند، به همین دلیل صدایشان شنیده نمیشود. اما اگر حمل و نقل عمومی اعتصاب کند، دولت خیلی سریع چالشها را حل میکند.
زهرا زمانی: ما نباید فقط بنشینیم و بگوییم که دولت کاری نمیکند. مهم این است که ما چه کارهایی انجام دادهایم. برای بهبود زندگی این کودکان، تا امروز چه اقداماتی انجام دادهایم؟ من خودم به عنوان یک معلم که توانایی آموزش دارم، به کودکانی که در مقابل دانشگاه تهران هستند، آموزش خواندن و نوشتن میدهم. این کاری است که از دست من بر میآید و آن را انجام میدهم.
سارا بالابندی: کاملاً درست است! من هم به عنوان پرستار سعی میکنم از نظر بهداشت و درمان به کودکان کار کمک کنم. وقتی این کار را انجام میدهم، دو نفر از من میپرسند که چه کاری انجام میدهم و من به آنها توضیح میدهم، که این باعث میشود آنها هم جذب شوند و کمک کنند.
محمد ادیب: ما باید نگاه مادرانهای داشته باشیم. مادر هیچگاه نمیگوید که این کودک خوب است یا بد؛ او میپرسد که آیا این بچه غذا خورده است یا نه. به نظر من، باید کمکهای کوچک و روزمره انجام دهیم که تأثیرگذار باشد. این کمکها میتواند به تدریج تغییرات مثبتی در وضعیت این کودکان ایجاد کند.
آرین بنیادیان: لازم است که اجماع نخبگان برای حل مشکلات کودکان کار شکل بگیرد. این موضوع به قدری پیچیده است که به تنها تلاشهای فردی نمیتوان آن را حل کرد. باید در سطح کلان، سیاستها و راهکارهای جامع و هدفمندی اتخاذ شود.
ارشیا فرزانهنیا: تصویب و اجرای دقیق قانون کار میتواند یکی از راهحلها باشد. قوانین باید به گونهای تنظیم شوند که تمامی حقوق کودکان به درستی رعایت شود و مانع از بهرهبرداری از آنها در محیطهای غیرمجاز شود.
علیرضا زیلوچی: باید سازمانهای مردمنهاد را تقویت کنیم. این سازمانها میتوانند در شناسایی مشکلات و ارائه راهکارهای عملی به کودکان کار و خانوادههای آنها نقش کلیدی ایفا کنند. همکاری با این نهادها میتواند در بهبود شرایط کودکان کار و کاهش این پدیده مؤثر باشد.
سوالاتی برای تفکر و تعمق بیشتر:
1. چه عواملی باعث میشوند که جامعه به جای حمایت از کودکان، آنها را به عنوان نیروی کار ارزان به کار بگیرد و چگونه میتوان این روند را تغییر داد؟
2. چگونه میتوان توازن مناسبی میان حمایتهای فردی و اصلاحات ساختاری در حل بحران کودکان کار برقرار کرد تا این حمایتها در بلندمدت مؤثر باشند؟
3. آیا جامعهای که کودکان خود را به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به کار میکند، میتواند از نظر اخلاقی و اجتماعی پیشرفت کند؟ چه گامهایی باید برداشته شود تا این چرخه معیوب شکسته شود؟
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی