انحصار عربده کشی اندیشه

انحصار عربده کشی

  بزرگنمایی:
روزهای اولی بود که کنج خلوتم در مرکز پژوهشی دائره المعارف بزرگ اسلامی را ترک کرده و در دبیرستانی پر شر و شور که به دانش آموزانش به بدقلقی در منطقه ساوجبلاغ شهره است شروع به کار کرده بودم . گر چه دو روز در هفته به مرکز دائره المعارف می رفتم و تمدد اعصابی می کردم لیکن آن روزهای شروع کار تدریس آن هم در چنان جایی ، روزهای پرمخاطره ای ساخته بود .

کاظم طیبی فرد 

روزهای اولی بود که کنج خلوتم در مرکز پژوهشی دائره المعارف بزرگ اسلامی را ترک کرده و در دبیرستانی پر شر و شور که به دانش آموزانش به بدقلقی در منطقه ساوجبلاغ شهره است شروع به کار کرده بودم . گر چه دو روز در هفته به مرکز  دائره المعارف می رفتم و تمدد اعصابی می کردم لیکن آن روزهای شروع کار تدریس آن هم در چنان جایی ، روزهای پرمخاطره ای ساخته بود .
در آن روزها همواره درگیر این بودم که کلاسم در سکوت محض باشد چیزی که در تاریخ آن دبیرستان اساساً اتفاق نیفتاده بود . هفته دوم یا سوم تدریس  بود اما علیرغم علاقه ام به فلسفه دینی درس می دادم . البته این درس دادن هم ماجرایی دارد . ابتدا به من ابلاغی دادند که در آن نوشته بود 25 ساعت فلسفه منطق و دینی وقتی ابلاغ را به مدرسه بردم 3 ساعت منطق و فلسفه دادند و بقیه را دینی چون اصلاً یک کلاس سوم انسانی بیشتر نداشتند . خلاصه در کلاس دینی سال اول بودم . کلاس و سر و صدای آن بدجوری اعصابم را به هم ریخته بود. در همان شلوغی ، خودم بحث اثبات وجود خدا را هم راه انداخته بودم که خود قوزبالا قوزی شده بود . در انتهای کلاس دانش آموزی بود که برخلاف هیکل بزرگ و نتراشیده اش پسر مودب و درس خوانی بود . 
یک وقت میان داد وبیداد من که هیجان مباحث فلسفی دانشجویی را تداعی می کرد آن دانش آموز برای اینکه مطلبی را به من برساند از انتهای کلاس با صدای بلند فریاد زد و گفت «آقا پس زمان چی ؟ پایان زمان چه جوریه ؟» من که عقده فلسفه در س ندادن و دائره المعارف نبودن گلویم را می فشرد این فریاد او و سر و صدای کلاس مزید علت شد تا فریاد بزنم «پسر عربده نکش » 
آن دانش آموز که اسمش بهنام بود به آرامی گفت « آقا ما که چیزی نگفتیم » . از این تنش کلاس برای چند ثانیه ساکت شد اما من که هنوز داغ بودم بدون توجه به سکوت کلاس در ادامه جوابم به دانش آموز بی اختیار فریاد زدم «اینجا فقط من عربده می کشم » 
خلاصه انحصار عربده کشی را خوب بدست آوردم اما آن روز و تا دو سه جلسه بعد کلاس در دست من نبود ولی عربده کشی چرا !



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

زیر شمشیر حوادث، پای بر جاییم ما....

گفت‌وگو ابزار اصلی وفاق اجتماعی

پزشکیان از معدود مسئولینی است که هنوز از مردم حساب می برند

بیانیه روز ملی کودک 16 مهر ماه

بازگشت کودکان به پادگان‌ها!

زنان و سیاست

انواع اعتیاد در زنان

چهار اشغال!!!

سید قطب به روایت حکیمی‌پور

این قسمت: سوگ‌نامه سیاست در ایران

دولت چهاردهم و مسکن، وزارتخانه متبوع چگونه باید برای مهم‌ترین بخش خود برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کند؟

تغییرات قوانین مالیاتی واحد های تولیدی و راههای کاهش آن

جهان در هفته ای که گذشت(85)

تعییبن دبیران استانی

جلسه دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران

شورای شهر با حاما

شماره 25 فصلنامه خاطرات سیاسی منتشر شد

باغ بی برگی ؟!

این قسمت: حکایتِ از ما بهتران

یک حادثه نابهنگام در راستای اراده ملت

زنگزور، آزمون اقتدار ملی و تضاد منافع

نگاهی به مطالبات صنفی پرستاران

چرخه مدارا

او شبیه هیچ کس نبود

سقف شیشه‌ای: موانع نامرئی در پیشرفت زنان

ورود زنان به بازار کار

او مدیر شده بود

انحصار عربده کشی

فریادی بر دیوار

چراغ هایی که خاموش شدند

ابیانه یادگاری از اصالت روستاهای ایران

جهان در هفته ای که گذشت(84)

سه شنبه های گفت و گو

کمیته جوانان حاما اولین جلسه خود را برگزار کرد.

ارسال احکام ستاد نهاد ها و تشکلهای دکتر پزشکیان

کمیته امور شعب در دو ماه گذشته

حلقه مفقوده شفافیت

نگین‌های کابینه

کابینه پایتخت

احمد میدری وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی: می توان فقر را مهار کرد

ما تشنگان قدرتیم

حضور مسعود پزشکیان بیشتر به نفع نظام بود

هزینه ناتوانی حاکمیت در کنترل اتباع خارجی را مردم می پردازند.

فرش

پی‌آمدهای اقتصادی- اجتماعی هوش مصنوعی و ضرورت سیاست‌گذاری برای توسعه پایدار

آیا هر آبی قابل نوشیدن است؟!

پلاستیک‌ها چگونه ما را مسموم می‌کنند؟

مشارکت سیاسی زنان، توسعه و دموکراسی

زنان مدرن در جامعه ایرانی

تحلیل معرفت شناسانه از ملازمه و ماهیت عدالت و دموکراسی