آشپزخانه دیکتاتور معرفی و پیشنهاد

آشپزخانه دیکتاتور

  بزرگنمایی:
آشپزخانه دیکتاتور‌ نویسنده: ویتولد شابوفسکی مترجم: مسعود یوسف حصیرچین تعداد صفحه:۲۶۴ انتشارات: گمان

علیرضا مالمیر 
همیشه ایده یک کار جذاب جایی سراغت می‌ آید که اصلا فکرش را نمی ‌کنی. ایده این کتاب دقیقاً در آشپزخانه به سراغ شابوفسکی می‌ آید. او زمانی با کردهای عراقی در آشپزخانه کار می ‌کرد و آن ‌ها درباره صدام حرف می‌ زدند او هم همان ‌جا به ذهنش رسید که دیکتاتورها، هنگام صدور دستور قتل‌ عام،‌ یا جنگ چه می‌ خوردند؟
خب البته که کار روزنامه ‌نگاری هم کمکش کرد، به هر حال شیوه روایی کتاب مثل گزارش ‌نویسی است و می ‌توان گفت که یک کار روزنامه‌ نگاری تحقیقی است که با سفر به کشورها و قاره ‌های مختلف آن را نوشته است.
اینکه این مصاحبه ‌ها چه فایده ‌ای داشته به نظرم پرداختن به زندگی دیکتاتورها از هر وجهی مهم است، پرداختن به خورد و خوراک آن‌ ها وجه بسیار شخصی ‌تر زندگی آن‌ هاست که شاید نویسنده با مصاحبه با آشپزهای دیکتاتورها می‌ خواسته این تاریخ شفاهی را که جایی گفته و نوشته نشده ثبت کند.
به نظرت شیوه غذا خوردن یک دیکتاتور بی ‌رحم مثل صدام حسین یا انورخوجه چه نسبتی با روش حکومت ‌داری او داشته؟ آیا با روایتی که آشپزها از عادات غذایی دیکتاتورها به ما می ‌دهند، می ‌توانیم با کاراکتر آن‌ ها به عنوان افرادی خونریز نسبتی بسازیم؟ اگر این سوال را با اشاره به بخشی از کتاب جواب بدهی جالب‌ تر خواهد بود.
این سوالی بود که خودم هم خیلی دنبالش بودم، واقعیت این است که این دیکتاتورها با آشپزهایشان رابطه ‌ای خوب داشتند، گرچه خود آشپزها مدام حس می ‌کردند زیر تیغ زندگی می‌ کنند، می ‌ترسیدند نکند غذایی شور یا بی ‌نمک شود و جانشان به خطر بیفتد.
اینکه آشپزی غذایی بپزد و بقیه بخورند و از آن خوششان بیاید یک چیز است، اما اینکه دیکتاتوری غذایت را بخورد و منتظر نظر او بمانی چیز دیگر. آن آشپز احتمالاً در آن لحظات دل توی دلش نبوده که آیا غذا را می ‌پسندد یا نه؟!
در میان این آشپزها روایت آشپز عیدی امین می ‌تواند بازتاب یک دیکتاتور سبع باشد. یک روز اوتونده، آشپزش برایش غذایی می ‌پزد پسر امین آنقدر غذا می‌ خورد که دل درد بدی می‌ گیرد آن لحظه عیدی امین همه را تهدید به مرگ می ‌کند و فکر می‌ کند که کسی قصد مسموم کردن پسرش را داشته، آشپز با عجله پسر را بغل و از در پشتی فرار می ‌کند و او را به بیمارستان می ‌رساند، پزشک بعد از معاینه به شکم پسر فشار می ‌آورد و بچه بادی رها می ‌کند. دکتر می ‌گوید از پرخوری است و تا چند روز که چند باد رها کند خوب می ‌شود، در این حین عیدی امین همچنان در کاخش داشت همه را با اسلحه تهدید می‌ کرد و فکر می ‌کرد که آشپز فرار کرده است، تا اینکه اوتونده با کاخ تماس می ‌گیرد و خبر سلامت پسر عیدی امین را می ‌دهد.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

نقش و جایگاه شوراهای شهر و روستا در مدیریت شهری و روستایی

چرا مدیریت شهری

شهر دیروز، شهر امروز و شهر فردا

آزمون های قبل ورود به شورا، منجر به بهبود کیفیت مدیریت شهر میشود

دیدگاه های نوین مدیریت شهری پایدار

شهر و لزوم تحلیل آن

برنامه‌ریزی کاربری زمین شهری: اصول و چالش‌ها

بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری: تعریف، تحلیل و راهکارهای مداخله

شاخص‌های اقتصادی شهری و بودجه‌بندی شهرداری‌ها: اصول و اهمیت

ساختار و تشکیلات برنامه‌ریزی شهری در ایران

شوراهای اسلامی شهر و روستا: ساز و کار مشارکت مردم در مدیریت شهری

فناوری در مدیریت شهری

حمل‌ونقل شهری: مفاهیم، سیر تحول و انواع سیستم‌ها

دیپلماسی شهری: راهکاری برای ورود شهرها به عرصه بین‌الملل

مراحل هشت گانه برنامه ریزی شهری

دولت چهاردهم چه کارهائی می‌تواند بکند؟

بر در ارباب بی‌مروت قدرت

پدیدارشناسی جنگ

چگونه سوسیال دموکرات شدم

استرس شغلی در کارگران

رنگین کمان مدارس در ایران

ورودهای غیر مجاز

کیک محبوب یک‌ پرستار

وقتی مطالبه ای باشد، دولت تلاش خواهد کرد تا پاسخی فراهم کند

سند چشم انداز ایران

روایت و پند

نعمت خرسندی و درویشی

بیانیه روز جهانی مبارزه با تغییر اقلیم

مزایای انتخاب یک مدیر بومی برای محیط زیست

نحیف، مثل تاریخ!

بالکن رسوایی

کلیسای وانک

جهان در هفته‌ای که گذشت (86)

مجمع عمومی سالیانه حزب اراده ملت ایران

شورای شهر با حاما

حاما نیوز در اینستاگرام فعال شد

مجموعه چهار جلدی کتاب‌های سازوکار حزبی منتشر شد

سه‌شنبه‌های گفت‌وگو

اندر احوالات گفتگوهای ما

نقشه راه

دین

تبیعض جنسیتی و فمنیسم

تبعیض جنسیتی و فمنیسیم2

الزامات «گفت‌وگوی نتیجه‌بخش»

دین و سکولاریسم

خروج افغان‌ها

ازدواج

ازدواج 2

جنگ در منطقه

مقاومت در منطقه