بزرگنمایی:
بزرگترین کمک خلاقانه به موسیقی قومی و مردمی ایالات متحده امریکا کار سیاهان بود. زیرا آنها موسیقی را نشانه استقلال و اشتیاقشان به آزادی می دانستند.
محمد هادی خوشکلام
بزرگترین کمک خلاقانه به موسیقی قومی و مردمی ایالات متحده امریکا کار سیاهان بود. زیرا آنها موسیقی را نشانه استقلال و اشتیاقشان به آزادی می دانستند.
موسیقی که بردگان سیاه از آفریقا با خود آوردند و توانستند کلام و موسیقی سرودهای مذهبی رایج در خاک آمریکا را به خود جذب کنند و تغییر دهد. و به آفرینش انبوه شگفت آور آوازهای مذهبی در فاصله سالهای 1830 و 1860 یعنی در دورانی که مبارزه علیه برده داری شدت بیشتری پیدا میکرد انجامید.
آوازهای مذهبی موسیقی مذهبی مردمی بود و مذهب را با ارزش و معنی دار می دانست. بردگان بیان انسانیت خودشان از طریق این موسیقی و شعر را گامی مبارزه جویانه و تاییدی بر همبستگی خویش میدانستند.
آوازهای مذهبی در زمره علائم پیامهای آزادی و آوازهای هنگام نبرد نیز بود و درخواست آزادی خود مرحله ای بود که در بطن آزادی به دست آمده بود. همین ویژگی آوازهای مزبور را به دوست داشتنی ترین موسیقی قومی جدید در میان همه مردم تبدیل کرد. ولی موسیقی باخ که در سطحی دیگر قرار داشت تجارب چند جانبه به دست آمده از زندگی واقعی را در چهارچوبی مذهبی به زبان موسیقی بیان میکرد.
تا اواخر سده نوزدهم آوازهای مذهبی گردآوری نشده بود و مردم آمریکا و جهانیان زیبایی های آن را ندیده بودند. در آن روزها شکلهای جدیدی از موسیقی خلاقانه در میان سیاهان که به پیکار با شکلهای جدید ستم اجتماعی برخاسته بودند، در راه تکامل به پیش میرفت. این شکلهای جدید، آوازهای انجیلی کلیساهای سیاهان و موسیقی غیر کلیسایی بلوز بودند.
بلوز نوعی موسیقی قومی بود که همیشه از روی شکل ملودیک شعری و هارمونی باز شناخته می شود و به صورت آوازهای کامل و مشخص اجرا نمی شود و زبانی بنیادین برای بداهه خوانی و تولید و عرضه پیوسته آوازهای جدید به شمار می رود.
این موسیقی ممکن است از بطن نداهایی که بردگان در مزارع می شنیدند و آوازهایی که به هنگام کار می خوانده اند شکل گرفته باشد؛ ولی بلوز به صورت ترانه، موسیقی آواز خوان دوره گردی است که اسرار دلش را در سال های کار اجباری پس از بر افتادن بردگی برای دیگران می گشود، شکل گرفته است.
در نخستین سال های سده بیستم موسیقی بلوز با موسیقی درخشان دیگری به نام رگتایم که آفریده نوازندگان و خنیاگران سیاه و عموماً بی سواد بود ادغام شد و در پی آن پدیده جدیدی به نام جاز پای به میدان نهاد.
رگتایم نوعی موسیقی سازی برای رقص و مارش، گاهی برای پیانوی سولو، گاهی برای سازهای نوازندگان نظامی مانند کلارینت و طبل بود. چه در مارش چه در رقص رگتایم پر از ریتم مهیج و منقطع بود و نوازندگان مردمی حتی آهنگ های ساده کلاسیک را با خصوصیات ملودیک ریتمهای بلوز در می آمیختند. این موسیقی نیز مانند جاز بافتی چند صدایی پیدا کرد و بداهه نوازی به شیوه بلوز را در چهارچوب خود ممکن گردانید.
در نخستین سال های سده بیستم، چاپ نشریات مربوط به موسیقی مردمی، به صنعتی بزرگ تبدیل شده بود و راه یافتن انواع پیانو و گرامافون به خانه ها نیز تقاضا برای موسیقی را شدیداً افزایش داده بود.
صنعت تولید و انتشار موسیقی مردمی که مرکزش در شهر نیویورک بود به «کوچه ماهی تابه حلبی» معروف شد. بچههای مهاجران ایرلندی، ایتالیایی و یهود، استعدادهایشان را در این مرکز میآزمودند. تاثیر جاز، نیرویی انفجاری به موسیقی مردمی بخشید و موجب نفوذ و گسترش آن در سراسر جهان شد.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی