آیا اقتصاد بدون نفت درمان بن‌بست است؟ نوشتار

آیا اقتصاد بدون نفت درمان بن‌بست است؟

  بزرگنمایی:
وقتی به پیرامون خود می‌نگریم نگرانی بسیار است. نگرانی از اینکه فردا چه خواهد شد؟ گرانی به کجا خواهد انجامید و اگر از پس هزینه‌ها بر نیامدیم چه؟ کجا کاری بیابیم، یا مبادا کار خود را از دست بدهیم.

وقتی به پیرامون خود می‌نگریم نگرانی بسیار است. نگرانی از اینکه فردا چه خواهد شد؟ گرانی به کجا خواهد انجامید و اگر از پس هزینه‌ها بر نیامدیم چه؟ کجا کاری بیابیم، یا مبادا کار خود را از دست بدهیم. چرا مانند برخی کشورهای دیگر، خصوصاً در پیرامون خودمان، به ساخت و ساز و تولید و توسعه مشغول نیستیم؟ چرا به جای جذب نیروی کار خارجی، مغزهایمان می‌گریزند؟ چرا در داخل و خارج با اعتراض و ناآرامی مواجهیم؟ در اینجا به این چرایی‌ها نمی‌پردازیم. به اختصار به این می‌پردازیم که در ایران چه داریم و با آنچه داریم چه می‌توان کرد و اگر به آنچه می‌توان کرد بپردازیم آیا فرصتی باقی می‌ماند که صرف ستیز و خشم و خشونت و رودررویی با دیگران شود؟ اجازه دهید چند نکته مهم را برای نمونه بررسی کنیم:
1 -   نفت و گاز: نعمت بزرگی که ایران از آن برخوردار بوده و توانسته است به ضرب آن گلیم خود را در میان کشورهای جهان در قرن بیستم از آب بیرون کشد و از زندگی روستایی وار قرون وسطایی به زندگی مدنی مدرن قدم بگذارد، منابع نفت و گاز بوده است. نفت منبع لایزال نیست، باید از آن به گونه‌ای استفاده شود که سرمایه‌هایی برجای بماند که در روزگار پایان این منابع، نسل‌های بعدی هم بتوانند به توسعه و تولید بدون نفت ادامه دهند. به‌عنوان دلگرمی باید خودمان را با اغلب کشورهای دیگری که نفت ندارند مقایسه کنیم! مگر آنها چه می‌کنند؟ امارات و مسقط و عمان و کویت و عربستان تا نیمه قرن بیستم در شمار فقیرترین سرزمین‌های خشک و بیابانی بودند. اکنون همه آنها به بهره‌مندی از نعمت نفت در شمار کشورهای مرفه و پیشرفته و حتی صنعتی جهان قرار گرفته‌اند یا در این مسیر هستند. با امکاناتی که اکنون دارند به توسعه میدان‌های برق خورشیدی مشغول‌اند، تا جای نیروی محرکه بدون نفت را بگیرد بی‌آنکه خسارت جبران‌ناپذیر به محیط زیست وارد کند. ما نیز به رغم آنکه بخشی از درآمدها را تلف کرده‌ایم، اما از فقر و فلاکتی که در یک قرن پیش دچار آن بوده‌ایم رهیده و خود را به مراحل امیدوارکننده‌ای کشانده‌ایم. اکنون زیرساخت‌هایی متکی به نفت و گاز شرایط زمینه‌ای را برای توسعه سریع تشکیل می‌دهند که در زیر به آنها اشاره می‌شود.
2 -  راه و بندر: در 50 سال پیش که ایران سیاست شتاب بیشتر برای توسعه را در پیش گرفت، زیرساخت‌های کافی مانند بنادر و جاده‌ها و حتی ناوگان حمل‌ونقل زمینی و حتی راننده کامیون در اختیار نبود. سیمان و فولاد به‌اندازه‌ای نبود که بتوان بنادر و باراندازها را توسعه داد، و با بن‌بست هزینه‌های دموراژ (هزینه حق توقف کانتینر) و افزوده شدن بر بار تورم مواجه شدیم. اکنون، گرچه با تأخیر، ایران از چندین بندر بزرگ در طول 2000 کیلومتری دریای عمان و خلیج فارس و هفتصد کیلومتر دریای خزر برخوردار است و اگر کمبود و کسری داشت باشد با در اختیار بودن امکانات ساختمانی به سرعت قابل رفع و توسعه است. برنامه ریزی و اجرای این امر اشتغال آفرین هم می‌باشد.
3 -  شبکه راه آهن: اکنون ایران شبکه راه آهن رو به توسعه‌ای دارد که شمال و جنوب را از بندر عباس تا بوشهر به یزد و اصفهان و تهران و تبریز و مشهد و تا مرزهای ترکیه و عراق و ترکمنستان و افغانستان و پاکستان متصل می‌کند. بدیهی است این شبکه ضمن گسترش و برقی شدن و سریع شدن نیاز به برنامه ریزی بهره برداری بیشتر و در نتیجه ارزان‌تر دارد! حمل و نقل با ناوگان زمینی در راه‌های دور خصوصاً با احتساب نرخ واقعی سوخت بسیار گران تمام می‌شود. کارایی بالفعل ترابری ریلی و حتی مسافری ایران، ضمن نیاز به اصلاح و مدرن‌سازی، با کارایی بالقوه یعنی نیاز رسیدن به ظرفیتی اسمی خود دارد که با توسعه و اتصال بین‌المللی بیشتر هم خواهد شد. برای بالارفتن بهره‌وری مسافری باید دستیابی ایستگاه‌های راه آهن به پایانه مترو یا اتوبوس شهری مسیر باشد و باید با فاصله زمانی کوتاه امکان سفرهای بین شهری، مانند کم و بیش نیم ساعت به نیم ساعت با سرعت 200 کیلومتر در ساعت به مشهد، اصفهان و شیراز، اهواز و آبادان و یزد و بندرعباس یا تبریز و زاهدان و حتی بغداد و آنکارا فراهم شود! برای حمل بار نیز شرکت‌های حمل‌ونقل باید فقط عهده دار انتقال کانتینرها در بندر گاه از بارانداز به روی قطار کانتینر بر باشند تا قطارها بتوانند هر ساعت کم‌وبیش 100 واگن حمل کانتینر را به پایانه‌های گمرکی مقصد در اصفهان و شیراز و تهران و تبریز و مشهد و شهرهای دور و نزدیک دیگر حمل کنند و شرکت حمل‌ونقل فقط حمل از نزدیک‌ترین پایانه بارانداز ریلی را تا مقصد مشتری بر عهده بگیرد.
4 - پتروشیمی و صنایع پایین دستی: ایران، با توجه به اینکه دارای بزرگ‌ترین منابع گازی جهان است، از پنجاه سال پیش علاوه بر تأمین سوخت خانگی برای گرمایش و آشپزخانه از گاز طبیعی، احداث نخستین کارخانه مجتمع پتروشیمی برای تولید اوره و آمونیاک و متانول صنعت پتروشیمی خود را در شیراز آغاز کرد که با توسعه در آبادان و ماهشهر و بندر امام به مجتمع عظیم عسلویه رسید. ایران که وارد کننده محصولات پتروشیمی بود با تولید میلیون‌ها تن فراورده در سال، در شمار صادرکنندگان مهم قرار گرفت. نکته مهم بالارفتن مصرف داخلی به موازات تولیدات جدید پتروشیمی در صنایع شیمیایی و محصولات پلاستیکی و بنگ و رزین و چسب و کالاهای نهایی می‌باشد. در نتیجه بخش بزرگی از تولیدات پتروشیمی که برای بازار صادراتی هدف گیری شده بود اکنون با ارزش افزوده در داخل کشور مصرف و نیازهای داخلی را تأمین می‌کند یا می‌تواند به خارج صادر شود.
5 - برق: صنعت بومی شده برق کشور بیشتر متکی به انرژی گاز و نفت است که علاوه بر رفع نیاز صنایع بزرگ و کوچک داخلی و مصارف خانگی به خارج نیز صادر یا در ساعت‌های پیک مبادله نوبتی می‌شود. باید خصوصاً به ظرفیت خورشیدی آن نیز توجه و به آن افزوده شود.
6 - آهن و فولاد: ظرفیت تولید آهن و فولاد بومی شده ایران که وابسته به سنگ آهن و گاز و برق است از 30 میلیون تن در سال گذشته است و می‌تواند نیازهای ساختمانی از انواع تیرآهن و میل‌گرد و نیز نیازهای صنایع و ورق ساده و گالوانیزه را تأمین کند.
7 - مس: اکنون صنعت بومی شده مس کشور قابلیت رفع نیازهای داخلی از برق تا لوله در صنایع و صادرات را با خلوص بالا دارد و متکی به سنگ معدن داخلی و گاز و برق است.
8 - آلومینیوم و سرب و روی: این صنعت نیز بومی شده و قابلیت رفع نیازهای داخلی از پروفیل تا ورق‌های صنعتی و خانگی را دارد.
9 - سیمان: یکی دیگر از صنایع مهم که علاوه بر سنگ آهک فراوان، نیازمند برق است و اکنون ظرفیت تولید سیمان ایران جای مصارف داخلی و صادرات از 100 میلیون تن در سال فراتر رفته است، و کمبود سیمان یا آهن دیگر تنگنای توسعه عمرانی تلقی نمی‌شود. 
10 - سایر صنایع: نیازی به ذکر فهرست طولانی سایر صنایع متکی به نفت و گاز داخلی نیست، فقط به صنعت بزرگ خودروسازی سبک و سنگین، صنایع ماشین سازی، واگن سازی، صنایع فلزی و ریخته گری، لوله سازی و مصرف کنندگان ورق‌های فولادی و گالوانیزه و ساخت تانکرها و مخازن صنعتی و وسائل مختلف خانگی و صنعت بزرگ شیشه که مبتنی بر ترکیب ماسه سیلیسی باانرژی است می‌توان اشاره کرد که همگی در پرتو توسعه تولیدات زیربنایی حاصل از نفت و گاز پدیدآمده و رشد کرده است.
11 -  از کشف معدن بزرگ لیتیوم نیز نام می‌برند که تضمین کننده یک توسعه صنعتی مناسب میتواند باشد.

منظور از این مقدمه و شرح امکانات موجود و بالقوه در ایران، جهش در توسعه اقتصادی است، نه نشان دادن هنر دولت‌هایی که بخش بزرگی از درآمدها و ثروت ملی را نیز ریخت و پاش و نفله کرده‌اند! منظور پاسخ دادن به شعاری است که در شأن مردم کشور ثروتمند ایران نیست؛ که با کشف اخیر دومین ذخیره بزرگ لیتیوم در جهان، ایران را پس از شیلی در جایگاهی برتر از منابع نفتی‌اش قرار می‌دهد! این شعار که در سال‌های اخیر شنیده می‌شود «اقتصاد بدون نفت» است! یعنی شعار مقطعی دوران مصدق را به یاد می‌آورد که «چون به دلیل تحریم‌های ظالمانه صادرات نفت ما محدود شده است»، ای مردم، به جبران از دست دادن ارز حاصل از آن، آماده ایثار و ریاضت کشی مانند دوران اقتصاد بدون نفت مصدق باشید! بدون آنکه توجه داشته باشند که در آن دوره کل بودجه ارزی ایران متکی به نفت بود! یعنی تنها درآمد عمده کشور که بتواند برای خود زیربنای توسعه اقتصادی را بنیان نهد، صادرات نفت بود. اتفاقاً این انتقاد از دیدگاه نگارنده وارد است که حتی مصدق بهتر بود با اولویت دادن به منافع ملی، به جای حقوق ملی که در نظر او ارجح بود، خود را با شرایط حاکم بر بازار نفت در جهان تطبیق می‌داد و با پذیرش غرامت ملی کردن، بهانه مصادره شدن را که مانع صادرات نفت ایران شده بود بر طرف می‌کرد. اما به هر حال سیاست «اقتصاد بدون نفت» او در شرایطی که متن قانون ملی کردن «در راه سعادت ملت ایران» بود، نشان می‌دهد که سیاستی مقاومتی و موقت و مهلت طلبیدن برای رسیدن به راه حل مناسب بود و اصولاً ربطی به شرایط اقتصادی کنونی ایران نداشت. یعنی هیچ یک از امکانات 10 ردیف ظرفیت‌های بزرگ تولیدی که در مقدمه فوق اشاره شد در زمان مصدق وجود نداشت. این امکانات از زمان جدی شدن درآمدهای نفتی یعنی از اواخر دهه 1340 تا کنون از جیب ملت ایران تأمین شده است و منتی نسبت به ملت ایران ندارد!
اکنون با توجه به مقدمه می‌خواهم بگویم که اقتصاد ایران ابداً بدون نفت نیست! مطالبه ملت ایران این است که چرا باید در پاسخ بی‌کفایتی‌های ناشی از سوءمدیریت، ریاضت‌های «اقتصاد بدون نفت» به ملت ایران تحمیل شود! چرا این ریاضت‌ها به کویت و عربستان و قطر. امارات و مسقط و عمان و حتی عراق تحمیل نمی‌شود؟ چرا ما باید فقیر و ضعیف باشیم و آنها ثروتمند و قوی؟ با پول و ثروت ما چه کرده‌اید؟ شاید مقایسه‌ای ساده با دو کشور همسایه صنعتی بدون نفت ترکیه و پاکستان جالب باشد:
1 - مقایسه با ترکیه: ترکیه جمعیتی معادل ایران و سرزمینی نصف مساحت ایران دارد. ترکیه فاقد منابع نفت و گاز مهم و متکی به زغال سنگ و منابع وارداتی است. درآمد سرانه ایران در سال 1355 معادل 2300 دلار یعنی نزدیک به دو برابر ترکیه با درآمده سرانه 1300 دلار بوده است و در سال 1401 درآمد سرانه ایران 3370 دلار، یعنی فقط قدری بیشتر از یک سوم ترکیه با درآمد سرانه بیش از 9500 دلار بوده است! چرا؟
مقایسه دیگر مقایسه مصرف نفت و گاز سالانه دو کشور در سال گذشته است: مصرف گاز ترکیه حدود 5 میلیون و پانصد هزار فوت مکعب در روز است که از خارج وارد می‌کند. و مصرف نفت خام آن کشور روزانه 1 میلیون بشکه است که 93 درصد آن را از روسیه و قزاقستان و عراق وارد می‌کند. درحالی‌که مصرف روزانه گاز ایران چهار برابر ترکیه است و نفت خام مصرفی پالایشگاه‌های ایران به‌اندازه ترکیه برآورد می‌شود که تماماً متکی به تولید داخلی است.
2 - مقایسه با پاکستان: پاکستان بیش از 230 میلیون جمعیت دارد که حدود سه برابر ایران است، و وسعتی معادل نصف ایران دارد. پاکستان منابع گاز دارد که بیش از 90 درصد نیاز فزاینده آن کشور را تأمین می‌کند و مصرف روزانه آن کشور کمتر از 4 میلیون و چهارصد هزار فوت مکعب در روز یعنی 30 درصد کمتر از ایران است. مصرف نفت خام پاکستان روزانه 500 هزار بشکه معادل نصف مصرف ایران است که از خارج وارد می‌کند. درآمد سرانه ایران در سال 1355 معادل 2300 دلار یعنی نزدیک به ده برابر پاکستان با 210 دلار بوده است و در سال 1401 درآمد سرانه ایران 3370 دلار، بوده؛ یعنی دوبرابر پاکستان با درآمد سرانه 1660 دلار بوده است! چرا؟
مقایسه ارقام فوق نشان می‌دهد که ایران کشوری با اقتصادی متکی به نفت و گاز است و از مبانی زیرساختی توسعه صنعتی خوبی هم برخوردار است. بدیهی بخش مهمی از این مصرف صرف تولیدات پتروشیمی و آهن و فولاد و برق و سیمان و صنایع دیگر می‌شود، پس چرا در ایران با مشکلاتی مانند تورم همراه با رکود، بیکاری، مهاجرت، و ناآرامی‌های اجتماعی مواجه است؟ چرا نباید ایران پیشرفته‌تر از کشورهایی باشد که نه از منابع و نه از زیرساخت‌های آن برخوردارند! در چنین شرایطی عنوان‌کردن اقتصاد بدون نفت فقط به معنی نگرانی از کمبود ارز حاصل از نفت صادراتی است و اثری روانی ناشی از دورانی است که درآمد نفت کل بودجه کشور را پوشش می‌داد. 
با اندکی بررسی به این نتیجه می‌رسیم که مشکل واقعی ایران اقتصادی نیست و راه‌حل اقتصادی هم ندارد! مشکل در هزینه‌های بیش از ظرفیت اقتصادی کشور است که درگیر مسائل و جنگ‌های فرسایشی فرامرزی است و به همین دلیل هم دچار تحریمی است که بازرگانی خارجی ایران را فلج کرده است. 
با گسترش روابط بین‌الملل و بهره‌مندی از استقلال بانکی در تجارت بین‌الملل، ایران با سرعت می‌تواند با برنامه‌ریزی علمی، توسعه اقتصادی و صنعتی سالمی را ادامه دهد. به شیوه‌های مدرن شیرین‌سازی آب دریا با انرژی خورشیدی و تولید نمک و املاح جانبی با کشت گسترده گلخانه‌ای برای مصارف انسانی و دامداری بپردازد، شهرهای خوشه‌ای کشت صنعتی و دامداری علمی و صنایع دیگر بهره‌مند از انرژی‌های پاک ده‌ها میلیون نفر را در شهرهای سالم در نوار ساحلی متمرکز کند. مصارف خانگی آب را بازیافت کند و آب و کود حاصل از آن را به احداث جنگل‌ها و فضای سبز گسترده اقتصاد دهد. میدان‌های وسیع تولید برق خورشیدی و برق بادی احداث کند و حتی از سقف کشتزارهای گلخانه‌ای برای استفاده از انرژی خورشیدی و تعدیل حرارت گلخانه برای انواع کشت‌های گرمسیری و سردسیری و مرطوب و غیر مرطوب استفاده کند. ترابری ریلی شهری و بین‌شهری را سریع و گسترده کند که برای مسافران سفر سریع و ارزان ریلی راحت‌تر و ارزان‌تر از استفاده از وسیله شخصی باشد. خود را برای اتومبیل‌های برقی در آینده آماده کند. با دنیا در مسیر هوش مصنوعی هم‌سفر شود و جا نماند. با اتکا به قدرت اقتصادی و منابع بی مثال خود به‌قدرت دفاعی عالمانه و مدرنی دست یابد که نیازی به نمایش‌های روزانه و قدرت‌نمایی نداشته باشد. غذا و مسکن و رفاه و تحصیل رایگان باکیفیت بالا و بهداشت و درمان عمومی و ارزان و اشتغال با حق مرخصی و بازنشستگی حتی برای سالمندان فاقد پیشینه کار فراهم شود. اینها رؤیا نیست. واقعیت‌هایی است که در کشورهای پیشرفته از اسکاندیناوی تا ژاپن و کانادا و در بسیاری دیگر از کشورهای جهان همراه با آزادی‌های فردی، شفافیت و مشارکت عمومی در سرنوشت سیاسی خود وجود دارد!


فریدون مجلسی 


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

نقش و جایگاه شوراهای شهر و روستا در مدیریت شهری و روستایی

چرا مدیریت شهری

شهر دیروز، شهر امروز و شهر فردا

آزمون های قبل ورود به شورا، منجر به بهبود کیفیت مدیریت شهر میشود

دیدگاه های نوین مدیریت شهری پایدار

شهر و لزوم تحلیل آن

برنامه‌ریزی کاربری زمین شهری: اصول و چالش‌ها

بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری: تعریف، تحلیل و راهکارهای مداخله

شاخص‌های اقتصادی شهری و بودجه‌بندی شهرداری‌ها: اصول و اهمیت

ساختار و تشکیلات برنامه‌ریزی شهری در ایران

شوراهای اسلامی شهر و روستا: ساز و کار مشارکت مردم در مدیریت شهری

فناوری در مدیریت شهری

حمل‌ونقل شهری: مفاهیم، سیر تحول و انواع سیستم‌ها

دیپلماسی شهری: راهکاری برای ورود شهرها به عرصه بین‌الملل

مراحل هشت گانه برنامه ریزی شهری

دولت چهاردهم چه کارهائی می‌تواند بکند؟

بر در ارباب بی‌مروت قدرت

پدیدارشناسی جنگ

چگونه سوسیال دموکرات شدم

استرس شغلی در کارگران

رنگین کمان مدارس در ایران

ورودهای غیر مجاز

کیک محبوب یک‌ پرستار

وقتی مطالبه ای باشد، دولت تلاش خواهد کرد تا پاسخی فراهم کند

سند چشم انداز ایران

روایت و پند

نعمت خرسندی و درویشی

بیانیه روز جهانی مبارزه با تغییر اقلیم

مزایای انتخاب یک مدیر بومی برای محیط زیست

نحیف، مثل تاریخ!

بالکن رسوایی

کلیسای وانک

جهان در هفته‌ای که گذشت (86)

مجمع عمومی سالیانه حزب اراده ملت ایران

شورای شهر با حاما

حاما نیوز در اینستاگرام فعال شد

مجموعه چهار جلدی کتاب‌های سازوکار حزبی منتشر شد

سه‌شنبه‌های گفت‌وگو

اندر احوالات گفتگوهای ما

نقشه راه

دین

تبیعض جنسیتی و فمنیسم

تبعیض جنسیتی و فمنیسیم2

الزامات «گفت‌وگوی نتیجه‌بخش»

دین و سکولاریسم

خروج افغان‌ها

ازدواج

ازدواج 2

جنگ در منطقه

مقاومت در منطقه