گزارشی از تجربیات لهستان در قرن بیستم (1)
گزارشی از دوران ذوب در لهستان
گزارش
بزرگنمایی:
بهمنماه ۱۳۲۳ اندکی قبل از پایان رسمی جنگ جهانی دوم، دومین جلسه سران متفقین بعد از کنفرانس تهران، در شبهجزیره کریمه برگزار شد، جلسه ای که به کنفرانس یالتا معروف شد، و بسیاری از تصمیمات برای جهان بعد از جنگ جهانی دوم در این نشست گرفته شد، از جمله این تصمیمات واگذاری اداره لهستان تا تشکیل دولت دموکراتیک به شوروی بود.
بهمنماه 1323 اندکی قبل از پایان رسمی جنگ جهانی دوم، دومین جلسه سران متفقین بعد از کنفرانس تهران، در شبهجزیره کریمه برگزار شد، جلسه ای که به کنفرانس یالتا معروف شد، و بسیاری از تصمیمات برای جهان بعد از جنگ جهانی دوم در این نشست گرفته شد، از جمله این تصمیمات واگذاری اداره لهستان تا تشکیل دولت دموکراتیک به شوروی بود.
شوروی در ابتدای جنگ جهانی دوم در توافق با آلمان نازی و هیتلر، قسمت شرقی لهستان رو اشغال کرده بود با حمله آلمان در جنگ بارباروسا به این کشور به صورت رسمی وارد جنگ جهانی دوم شد و در روزهای پایانی جنگ شوروی توانسته بود بخش های غربی که توسط آلمان اشغال شده بود را آزاد و به اشغال خود در بیاورد و البته که بعدها مشخص شد در این عملیات مرتکب جنایاتی همچون نسل کشی کاتین نیز شد و البته که سران متفقین در کنفرانس یالتا بدون توجه به این اتهام ها و نیز خواست مردم لهستان و دولت در تبعید این کشور، تصمیم به واگذاری اداره لهستان به شوروی گرفت.
با پایان جنگ، در انتخاباتی پر از ابهام، در سال 1946 حزب کارگران لهستان که نزدیک به شوروی بود پیروز انتخابات شد و در سال 1948 با تصفیه و ادغام این حزب و حزب سوسیالیست لهستان، حزب متحد کارگران لهستان تشکیل شد و در سال 1952 با تغییر قانون اساسی نام این کشور به جمهوری خلق لهستان تبدیل شد.
14 اسفند 1331، 5 مارس 1953 خبر فوت جوزف استالین، موجی از عزاداری و سوگواری رو در سراسر اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق به همراه داشت، اندکی قبل از سومین سالگرد فوت او، خروشچف در سخنرانی تاریخی در کنگره بیستم حزب، با نقد کیش شخصیت او، استالین زدایی از شوروی و بلوک شرق را مطرح کرد، اگرچه از مدتی قبل بسیاری از زندانیان و محکومین دوره استالین آزاد شده بودند و جان های بسیاری نجات یافته بودند.
ایلیا ارنبورگ، در سال 1954 رمان کوتاه ذوب را منتشر کرد، رمانی که از آن به عنوان نماد دوران استالین زدایی در شوروی و بلوک شرق معروف شد و از این دوران گاه بر اساس همین رمان به عنوان دوران ذوب هم نامبرده می شود، استالین زدایی و ذوب در مجارستان منجر به انقلاب 1956 و سرکوب خونین آن توسط ارتش سرخ شد. اما استالین زدایی در لهستان همزمان شد با مرگ بولسلاو بیروت، رییس جمهور و دبیر اول حزب متحد کارگران لهستان، بیروت که فعال کارگری سابق بود رفاقتی دیرینه با استالین داشت و البته که از او به استالین لهستان یاد می شد. بیروت سالها با کمک استالین بر لهستان حکومت کرده بود و حتی به تبعیت از او در حال تصفیه مجدد حزب بود و در این کار حتی برخی رهبران قدیمی حزب همچون ولادیسلاو گوملکا هم زندانی و بازداشت شدند. گوملکا اما شانس آورد که با مرگ استالین و جانشینی خروشچف از زندان و مرگ نجات پیدا کرد و بعد از مرگ بیروت توانست با حمایت خروشچف به سمت دبیر اول حزب متحد کارگران خلق لهستان برسد.
بهمن 1334 سخنرانی تاریخی خروشچف بود و تیرماه 1335 اولین اعتصابات عمومی در جمهوری خلق لهستان در شهر صنعتی پوزنان با شعار “ما نان می خواهیم” برگزار شد. اعتصابات نخست به تغییر نرخ دستمزدها بود و رهبران کارگران به ورشو رفته و با دولت به توافقاتی رسیدند اما در بازگشت به پوزنان، وزیر صنعت بر خلاف توافق ها مصاحبه کرد که این بار باعث اعتراضات گسترده در شهر شد که برخی تعداد معترضین را تا صدهزار نفر تخمین زده اند.
اعتراضات مسالمت آمیز به سرعت و با پخش شایعه بازداشت رهبران کارگران به خشونت کشیده شد. بخشی از معترضین با حمله به زندان شهر و آزاد کردن زندانیان به دنبال رهبران اعتصابات بودند و بخش دیگری از معترضین به ساختمان اداره امنیت عمومی حمله ناموفقی کردند که در واکنش به این اتفاقات دو لشکر زرهی و دو لشکر پیاده شامل 9983 نفر و 359 تانک و 36 نفربر زرهی و 31 اسلحه زرهی و 6 توپ ضدهوایی مامور سرکوب مردم شدند اما معترضین در مقابل اداره امنیت، دو تانک را تصاحب کردند و حتی از این تانک ها برای حمله به اداره امنیت عمومی استفاده کردند اما در این کار ناموفق بودند و تانک ها توسط ارتش بازپس گیری شد.
در میان کشته شدگان، پسری 13 ساله به نام رومن استرزالکوفسکی بود که حکومت در ابتدا تلاش کرد تا مرگ او را بر اثر شلیک معترضین معرفی نماید و در دادگاه شاهد اصلی این روایت زن جوانی بود که به علت تناقضات در سخنانش متهم به شهادت دروغ هم شد ولی در نهایت پرونده بدون هیچ نتیجه مشخصی مختومه شد اما رومن تبدیل به یکی از نمادهای قیام ژوئن پوزنان شد.
در روزهای بعد درگیری ها ادامه یافت و تخمین زده می شود بین 57 تا 70 نفر در جریان این اعتراضات کشته شدند که شامل هشت نفر از نظامیان نیز می شد، از همان روز شروع اعتراضات، بازداشت ها شروع شد و در مجموع حدود 250 نفر از جمله 196 کارگر بازداشت شدند، بازداشت شدگان متهم به همکاری و تحریک توسط سازمان های مخالف و عوامل خارجی برای به آشوب کشیدن کشور بودند. گزارشهایی مبنی بر بدرفتاری و ضرب و شتم آنها برای اخذ تایید نظر مقامات مبنی بر اینکه عاملان اعتصابات ژوئن 1956 پوزنان، تحریک شدگان سازمان های مخالف و عوامل خارجی وجود دارد.
سه ماه و نیم بعد از حادثه پوزنان و سرکوب شدید مخالفین، با کودتایی درون حزبی و با حمایت خروشچف، ولادیسلاو گوملکا به عنوان دبیر اول حزب انتخاب شد، او در 12 اکتبر 1956، در جلسه دفتر سیاسی حزب قبل از انتخاب به عنوان دبیرکل گفت: زمانی که اعتماد از بین رفته باشد می توان با سرنیزه حکومت کرد، اما هرکسی که خود را به چنین اتفاقی سوق دهد، به سمت از دست دادن همه چیز نیز سوق داده است. ما نمی توانیم به روش های قدیمی برگردیم.
گوملکا با این گونه سخنان و حمایت های خروشچف توانست با قدرت تمام به دبیرکلی حزب برسد و با نقد روش های استالینیستی زمینه حذف برخی استالینیست های برجسته همچون کنستانتی روکوسوفسکی و هیلاری مینک از دفتر سیاسی را فراهم کند.
اصلاحات گوملکا به برنامه آب شدن اکتبر موسوم شد، برنامه ای برای مقابله با کیش شخصیت و اصلاح جزئی نظام سیاسی و اقتصادی. همچنین تصمیماتی برای محدود کردن سرکوب، کناره گیری از جمعی سازی کشاورزی، افزایش دامنه آزادی های مدنی، نوسازی مدیریت اقتصادی و ایجاد شوراهای کارگری اتخاذ شد به گونه ای که در دوران حکومت گومولکا، استالین زدایی سریع در مقایسه با بقیه اروپای شرقی رخ داد.
طی این دوره بیش از 35000 محکوم از زندان ها شامل اکثر کسانی که برای شرکت در ژوئن پوزنان محکوم شده بودند، آزاد شدند. همچنین دانشمندان و پرسنل و افسران نظامی اخراج شده در دوره استالین (بیروت) به سر کار بازگشتند، پارازیت ایستگاه های رادیویی خارجی اندکی کاهش یافت و شهروندان لهستانی بار دیگر امکان خرید و فروش ارز و طلا و ... یافتند و بسیاری از مهاجران به غرب، به لهستان بازگشتند. طی توافقنامه ای با شوروی، حضور نیروهای نظامی شوروی قانونمند شد و همچنین زمینه بازگشت بسیاری از لهستانی های ساکن مرزهای شوروی ایجاد شد و بیش از دو هزار تن از لهستانی های زندانی در شوروی آزاد شدند. وزیران و مسئولین با گرایش استالینیستی از دولت اخراج شدند و اگرچه کارمندان سازمان امنیت عمومی بازداشت و محاکمه شدند اما مسئولان و روسای این سازمان محاکمه نشدند.
مقامات کمونیستی لهستان طی دوره آب شدن گوملکا طی سازش با کلیسا، کشیش های زندانی را آزاد کردند، اجازه بازگشت آموزشهای دینی به مدارس داده شد. انتشار نشریه کاتولیک « تیگودنیک پووزچنی » که به دلیل امتناع از انتشار آگهی فوت استالین متوقف شده بود از سر گرفته شد.
تا پیش از عصر ذوب شدن در جمهوری خلق لهستان، دو گروه سکولار کاتولیک انجمن پکس و انجمن سوسیال مسیحی فعالیت می کردند که متهم به همکاری و رابطه با حکومت و تلاش برای محدود کردن نفوذ کلیسای کاتولیک بودند. اما در سال 1956 باشگاه های روشنفکران کاتولیک (مستقل از دولت و نزدیک به کلیسا) در ورشو و چند شهر دیگر تشکیل شد و حتی 5 نفر از فعالان کاتولیک در انتخابات سال بعد وارد مجلس سجم(مجلس سفلی قوه مقننه ملی) شدند، حلقه ای البته کم اثر که فقط به 4 لایحه از مجموع 174 لایحه مجلس رای منفی داد، اما به هر حال زمینه ای شد که در دهه های بعد امکان ایجاد گفتگو و مذاکره میان مخالفین و مسئولان جمهوری خلق لهستان و تغییر مسالمت آمیز قدرت در لهستان را فراهم نماید.
در 20 ژانویه 1957، انتخابات مجلس سجم جمهوری خلق لهستان برگزار شد، پیش از انتخابات، اسقف استفان ویزینسکی پس از سه سال از زندان آزاد شد و در دفاع از دموکراتیک تر شدن کشور از شرکت در انتخابات و رای به لیست حامی گوملکا حمایت نمود تا انتخابات با رکورد مشارکت 94 درصدی برگزار شود و لیست انتخاباتی جبهه وحدت ملی (حزب متحد کارگران و أحزاب اقماری) حول گومولکا با قول اجرای اصلاحات پیروز انتخابات شود و در نتیجه انتخابات الکساندر زاوادزکی، رئیس شورای دولتی و یوزف سیرانکیویچ نخست وزیر باقی ماندند و چسلاو ویچک (از حزب متحد خلق، حزب اقماری دهقانی) رییس مجلس سجم شد.
جناح مخالف گوملکا موسوم به ناتولی ها بودند که در کاخی دولتی به همین نام جلسات خود را برگزار می کردند و با مسکو روابط نزدیکتر و بهتری داشتند و مخالف آزادسازی بودند و برای کسب قدرت شعارهای میهن پرستانه و ضد یهودی می دادند و نگاه ضد روشنفکرانه داشتند و با حمایت از تشکیل دولت قوی دنبال اصلاحات اندک و ظاهری بودند.
در مقابل آنها، جناح طرفدار گوملکا در حزب که به علت محل سکونت اکثر آنها به پولاوی ها معروف بودند، بیشتر پولاوی ها یهودی تبار و در سالهای حکومت بیروت و استالین به دگماتیست و استالینیست معروف بودند و پس از حوادث ژوئن پوزنان و اکتبر 1956، از ایده های روشنفکران و گوملکا حمایت کردند و از حامیان اصلاحات او و آزاد سازی شدند. اما سوابق و پیشینه آنها باعث شد که با حل و فصل بسیار گسترده با دوره استالینیستی مخالفت کنند و از سوی دیگر شخصیت محتاط و محافظه کارانه گوملکا باعث شده بود که او بین این دو جناح قرار بگیرد و به تدریج نیروهای مطیع و البته فرصت طلب (اپورتونیست) حلقه پیرامونی او را تشکیل داده و در عمل باعث از بین رفتن این اصلاحات شدند.
در آگوست 1957، اعتصاب کارگران تراموا در لودز پس از دو روز به شدت سرکوب شد و توقیف نشریه روشنفکران چپ جوان به نام پوپرو (به سادگی) در اواخر سپتامبر 1957 (مهر 1336) باعث اعتراضات پنج روزه دانشجویی شد. مجله پوپرو با حمایت از تغییرات عمیق دموکراتیک در لهستان به گروه هایی همچون پکس (کاتولیک حامی حکومت) حمله می کرد و آنها را متهم به تمرین روش های مافیایی و فرقه کور رهبر می کرد. ستاد مرکزی کنترل نشریات، شماره آخر این نشریه را به شدت ضد خط مشی حزب و دولت، ارائه تصویر دروغین از کشور و تردید در احساس توسعه سوسیالیسم در کشور و تبلیغ مفاهیم بورژوازی در کشور خواند. اعتراضات دانشجویی به توقیف مجله پوپرو، به سرعت به خیابان کشیده شد و بخش هایی از مردم را هم به این اعتراضات پیوستند اما پس از پنج روز این اعتراضات با شدت تمام سرکوب شد
طی سالهای بعد روابط کلیسا با حکومت هم به تدریج به چالش کشیده شد و سال 1958، علائم صلیب از کلاس های مدارس جمع شد و دروس دینی، اختیاری و به یک ساعت در هفته محدود شدند و البته کلیساها به شرط برگزاری محدود کلاس های دینی میتوانستند از طرف دولت کمک مالی دریافت کنند. روابط حکومت و کلیسا در سالهای میانه دهه و با برگزاری هزاره دولت لهستان در سال 1966 از سوی حکومت کمونیستی در مقابل جشن هزاره تعمید لهستان در همین سال توسط کلیسا به چالش و نزاع جدی انجامید.
طی سالهای دهه شصت فاصله گوملکا با روشنفکران و دانشجویان که روزگاری حامی اصلاحات او بودند بیشتر و بیشتر شد، یکی از بروزهای این اختلاف، تعطیل شدن باشگاه بحث دایره کج در سال 1962 از سوی حکومت بود، باشگاهی که از سال 1955 محل بحث و گفتگوی روشنفکران، روزنامه نگاران، نویسندگان و هنرمندان بود و نقش پررنگی در حوادث ذوب لهستان و انتخابات سال 1957 داشت. دو سال بعد نامه موسوم به «نامه 34» خطاب به نخست وزیر در مورد سانسور منتشر شد.
به نخست وزیر، یوزف سیرانکیویچ محدودیت در تخصیص کاغذ برای چاپ کتاب و مجلات و تشدید سانسور مطبوعات وضعیتی را ایجاد می کند که توسعه فرهنگ ملی را تهدید می کند. امضاکنندگان زیر، با این نگرانی مدنی و با تاکید بر لزوم وجود افکار عمومی، حق انتقاد، بحث آزاد و اطلاعات صحیح به عنوان یک عنصر ضروری پیشرفت، خواستار تغییر در سیاست فرهنگی لهستان منطبق با روح حقوقی تضمین شده در قانون اساسی دولت لهستان و سازگار با خیر عمومی می باشند.
حکومت در واکنش به این نامه شروع به بازداشت و برخورد با نویسندگان نامه کرد، یک نفر امضای خودش رو تکذیب کرد، برخی مانند وانکوویچ، ژورف لیپسکی، گرت مکوویچ بازداشت و محاکمه شدند و متهم به سیاه نمایی و همکاری با رادیوهای بیگانه و غربی شدند و بقیه با محدودیت در صدور پاسپورت یا مجوز انتشار آثارشان مواجه شدند.
در نوامبر همین سال نامه ای دیگر موسوم به نامه سرگشاده به حزب توسط دو تن از فعالان جوان حزب به نام یاچک کورون و کارول مودزلوسکی، که سالها در سازمان پیشاهنگی حزب فعال بودند، منتشر شد که در آن با اشاره به خروج از آرمان های کمونیسم و تسلط بر دولت توسط نخبگان بوروکراتیک، خواستار تغییر در سیستم دولتی و بازسازی دولت بر اساس روح سوسیالیسم واقعی شدند، همچنین در نامه به وضعیت وخیم صنعت و اقتصاد اشاره شده بود و از فساد و نیز نظام پاداش انگیزه ای در صنعت انتقاد شده بود و از همه مهمتر بر تضاد بین شرایط اسفبار زندگی طبقه کارگر و نمایندگان آنها یعنی اعضای حزب متحد کارگران لهستان (PZPR)اشاره شده بود. بعد از انتشار این نامه، نویسندگان آن از حزب اخراج شدند و با انتشار عمومی آن، آنها بازداشت و محاکمه و محکوم به سه سال زندان شدند. تقریبا در همین زمان، لژک کولاکوفسکی، استاد دانشگاه به دلیل انتقادات تند خود از حزب و دولت نخست از حزب اخراج شد و بعد از وقایع 1968 از ترس بازداشت و محاکمه از لهستان گریخت.
طی همین سالها با وجود تصویب برخی قوانین خوب که هنوز هم در لهستان اجرا می شوند مانند قانون آیین دادرسی اداری 1960، قانون مدنی 1964، قانون خانواده و سرپرستی 1964، قانون آموزش عالی نیز اصلاح شد و استقلال دانشگاه ها را محدود کرد و اختیارات نظارتی وزارتخانه را افزایش داد.
برخلاف دوران ابتدایی رهبری گوملکا بر حزب که تلاش می شد برای حفظ وجه انترناسیونالیستی حزب، سیاست های یهودی ستیزی کنار گذاشته بشود، در دهه شصت میلادی با حذف پولاوی ها این سیاست ها امکان و فرصت ظهور بیشتری یافتند و بسیاری از ارتش و دستگاه های دولتی به اتهام یهودی بودن اخراج شدند، با پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل (خرداد 1346 / ژوئن 1967) سیاست های ضدیهودی دوباره در لهستان شدت گرفت، شوروی و کشورهای بلوک شرق از جمله لهستان با محکومیت اسراییل، روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع کردند و گرایشات امپریالیستی یهودیان محکوم شد. 9 روز پس از پایان جنگ شش روزه، گوملکا در یک سخنرانی عمومی، یهودیان ساکن لهستان را متهم به فعالیت علیه دولت کرد و از آنها به عنوان ستون پنجم نام برد و در انتها گفت : “هر شهروند لهستانی باید فقط یک وطن داشته باشد، لهستان خلق”
طی همین سالها اقتصاد لهستان که در ابتدای اصلاحات ذوب و آزادسازی گوملکا اندکی رشد کرده بود به تدریج رو به افول قرار می گیرد. به طوریکه در نیمه دوم دهه 1960 نیاز به اصلاح و بازنگری اقتصادی روشن بود، ثابت ماندن دستمزدهای واقعی، رشد اقتصادی 2 تا 3 درصد در سال باوجود سرمایهگذاریهای فراوان، بهویژه در صنایع شیمیایی مورد علاقه گومولکا، تنش های بازار داخلی و عملکرد ضعیف صادراتی دو سال اول برنامه 1966-1970، باعث شد که بسته اصلاحات اقتصادی 1968 ارائه شود که شامل افزایش تاثیر عملکرد مالی در ارزیابی شرکت، تاکید بر سود و افزایش کارکرد انگیزشی دستمزد(مشوق های مادی) بود، اما همه این تلاش ها باعث نشد که اقتصاد رو به زوال لهستان دوباره به چرخه رشد بازگردد و این گونه عوامل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دست به دست هم دادند تا شورش های انتهایی دهه شصت در لهستان اتفاق بیافتد، شورش هایی که در کنار برکناری خروشچف توسط برژنف در سال 1966 زمینه کناره گیری و عزل و خانه نشینی گوملکا در لهستان شد تا دوران اصلاحات گوملکا اگرچه در ابتدا پرشتاب و امیدوار کننده شروع شده باشد اما در نهایت به افول و ناامیدی منجر شود.
علی صابری
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی