روزهای ملتهب، حال خوش و شرافتمندی صفحه آخر

  بزرگنمایی:
راستی کدام گفتمان فلسفی و اخلاقی و مردمشناسانه‌ای، نسبت شرافت را با حدود گریستن و خندیدن ترسیم می‌کند؟ آن مرز مجسم وظیفه در هنگامه‌ی التهابی عمومی، برای تعیین سوگ و سرور کجاست؟ و عزیمت به حالی خوش و در عین‌حال شرافتمندانه، با عبور از رنج‌هایی که ما را اسیر و بی‌عمل و ناامید می‌کنند، آیا در تعارض است؟

من: حالم خوب نیست و انتظار دارم که هر آدم باشرفی هم اینروزها حال خوشی نداشته باشد.
من دیگرم: یعنی حالش چطور باشد و حالش چطور نباشد که بی‌شرافت خطاب نشود؟
من: مثلاً یکسری کارها را که تاکنون انجام نمی‌داده مثل پیگیری اخبار وقایع، همصدایی با دردمندان، مطالعه و شناخت و تفکر بیشتر و متمرکز، روشنگری و آشکارسازی را انجام بدهد.
من دیگر: خُب اینکه عالی است. اینها که حال را خوش می‌کند و با بی‌شرافتی هم نسبتی ندارد.
من: و البته یکسری کارها را انجام ندهد. مهمانی نرود. شادی نکند. شعر نگوید. ترانه نسراید. نقاشی نکشد. گل نکارد. خرید غیرضروری نکند. 
من دیگرم: اما اینها که عناصر زندگی و جاودانگی و بودن است. مبارزه‌ای هم اگر هست، برای احیای معنای همین زیبایی‌هاست.
من: بله. اما زندگی زیر بار اینهمه رنج نمی‌تواند طعم لذت‌ و شادمانی بگیرد. اکنون وظیفه‌ی همه، بسیار مشخص و یگانه است.
من دیگرم: شده اینروزها با خودت بیندیشی که پیشتر هم؛ اوضاع جهان خیلی خوش نبود! مثلاً روزانه ده‌ها هزار نفر در جهان بخاطر نداشتن آب آشامیدنی سالم جان می‌سپردند. ده‌ها گونه‌ی جانوری و گیاهی نابود می‌شدند. چند هزار برده جنسی و کارگر و پناهنده گمنام، در استثمار و عذاب، روز خود را شب می‌کردند. جماعتی، موجودات دیگری را می‌کشتند و اعدام و شکار می‌کردند.
من: مسئله اینست که نمی‌شود برای تمام رنج‌های جهان، حال ناخوشی پیدا کرد. نمی‌شود با هر رنجی، رنجید و با هر اشکی، گریست. با هر دردی درد کشید و افسردگی را زندگی کرد.
من دیگرم: حالا که سخن به اینجا کشید، راستی کدام گفتمان فلسفی و اخلاقی و مردمشناسانه‌ای، نسبت شرافت را با حدود گریستن و خندیدن ترسیم می‌کند؟ آن مرز مجسم وظیفه در هنگامه‌ی التهابی عمومی، برای تعیین سوگ و سرور کجاست؟ و عزیمت به حالی خوش و در عین‌حال شرافتمندانه، با عبور از رنج‌هایی که ما را اسیر و بی‌عمل و ناامید می‌کنند، آیا در تعارض است؟



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

غوطه ور در تلاطم بهار

تمرین دموکراسی به چه معنا

مدّتی این مثنوی تأخیر شد

فقر ما، ورشکستگی شما

دکتر افشین فرهانچی دبیرکل حزب اراده ملت ایران شد

تمرین دموکراسی

چرا نسل جوان علاقه ای به مشارکت در اداره کشور ندارد

آیا پیمان سنتو می‌توانست مادر اتحادیه‌ای همانند اتحادیه اروپا در منطقه خاورمیانه باشد؟

بیش از 29 هزار کارگر طی یک سال قربانی حوادث کار شدند

چرایی و چگونگی مواجهه با ناامکانی اتحادیه‌های کارگری

چالش شوراهای شهر

هیولای جنگ

شفافیت در کلونی زنبورها

روز گرامیداشت مقام معلم در آینه تاریخ

حزب یک مجموعه پویا است، یک موسسه فرد محور نیست

پدیده ای به نام سعید مرتضوی

به بهانه روز کارگر

جهان در هفته‌ای که گذشت 79

دفتر مرکزی حزب بطور غیر رسمی افتتاح گردید

دفتر سیاسی با ترکیب جدید کار خود را آغاز کرد

انتشارات حزب اراده ملت ایران با 34 عنوان کتاب در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران

نامه جمعی از احزاب به شهردار و رییس شورای شهر تهران درباره حواشی ساخت مسجد در بوستان قیطریه

دهم اردیبهشت، روز ملی خلیج فارس؛خلیجی که همیشه فارس خواهد ماند

(هیولا)

تاریخ و آگاهی طبقاتی

جنبش کارگری ایران

زمزمه دلتنگی

درگذشت دنیل دنت، فیلسوف جنجالی آمریکایی که به دنبال درک و توضیح علم ذهن بود.

هفـت تپه

آمار حوادث کارگری در سال 1402

چگونه یک اتحادیه کارگری راه بیندازیم

بالکن رسوایی

یک مرد

نگاهی به دیدگاه ها و برنامه های حزب راده ملت ایران ( از 1379 تا 1402)

اندیشه های سیاسی سید قطب و تاثیر آن بر جنبش های اسلامی معاصر

نگاهی به دلایل افول مردم سالاری اجتماعی (سوسیال دموکراسی )

جهانی شدن و مردم سالاری اجتماعی

پرسه ای در حوالی سیاست

آدم کسی نبودن

دست یابی و پیوند با مخاطبین در احزاب سیاسی

قالب بندی و ساختار دهی یک حزب

کار بست فلسفه در اخلاق حرفه ای

گفتار 2

فریادی بر دیوار

هستیم برآن عهد که بستیم

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور