بزرگنمایی:
و اما؛
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
دیدن این فیلم هم برای دغدغه مندان طبیعت و هم برای آرمانگرایان سیاسی میتواند پیامهایی داشته باشد تا شاید با تجربه زیسته دیگری، اندکی بر تجربه ما افزون گردد.
فیلم وحشی داستان یک پیادهروی طولانی را روایت میکند. سفری بیش از هزار مایل از کویر کالیفرنیای جنوبی تا جنگلهای انبوه او ریگان.
داستان این فیلم بر اساس کتاب معروف شرل استراید با همین عنوان است و درواقع بخشی از زندگینامه خود استراید میباشد. فیلم در مورد سفری تنها در طبیعت است، آنچه مطمئناً انسانهای زیادی در زندگی امروز به آن میاندیشند و آرزوی آن را دارند، اما موانع مختلفی در سر راهشان وجود دارد.
پس مخاطب میتواند به تماشای این فیلم نشسته و اجازه دهد فرد دیگری بهجای او این کار را انجام دهد.
پس از سفری کند، طاقتفرسا و البته خام شرل تبدیل به شخصیت اصلی ما میشود و خواسته یا ناخواسته در جایگاه قهرمان فیلم قرار میگیرد و سفرش را از صحرا و در گرمایی تجربه میکند که ما هم طمع آن را از پشت قاب تصویر میچشیم.
این فیلم در زیر متن خود دارای رگههای از طبیعتگرایی است که تا حدی تحت تأثیر نگاه استراید و تا حدی تحت تأثیر نگاه ژان مارک ولی (کارگردان فیلم) است و در فیلم هیچگونه آزاری به طبیعت مشاهده نمیشود بلکه نشان میدهد چگونه عناصر طبیعت به او جذب میشود.
در نمای از فیلم، شریل استراید در کنار یک همسفر در یک لوکیشن چشمنواز و در حال تماشای یک منظره زیبا میگوید: کسی نیست که منتظر آمدن من باشد! به عبارتی شخصیت اصلی ما چیزی برای ازدستدادن ندارد و معتقد است:
_اگر جرئت ناامیدت کرد از جرئت هم فراتر برو!
درواقع این فیلم نوعی خودشناسی روانکاوانه است که در دل طبیعت رخ میدهد