بزرگنمایی:
در این نوشتار هدف ما پاسخگوئی به چند سؤال کلیدی در مورد برجام است. آیا در مذاکرات وین برجام احیا میشود؟ آیا یک توافق پایدار صورت میگیرد؟ آیا یک توافق موقت و ضعیف اتفاق میافتد؟منافع طرفهای درگیر در این ماجرا چیست؟
حاصل شش دور مذاکرات توسط تیم عراقچی بر محور بیانیه تهیه شده توسط کمیسیون مشترک برجام، پایانی با هفت پرانتز بود که این پرانتزها بیانگر اختلافنظر طرفین مذاکره است. در هر پرانتز مطالبه هر طرف دعوا در مقابل خواست دیگری نوشته میشود و اصولاً موضوع مورد مذاکره همین اختلافات است. در طول مذاکره یکبهیک پرانتزها موردبحث قرار گرفته و با حل هرکدام از اختلافات یک پرانتز از متن اصلی کم میشود. زمانی که همه پرانتزها حذف شوند، مذاکره به پایان پله نتیجه رسیده و پیشنویس مورد توافق آماده میگردد.
با پایان دولت آقای روحانی، دور هفتم مذاکرات با تأخیری چندماهه در دولت آقای رئیسی به سرپرستی آقای باقری کنی به نمایندگی از طرف ایران برگزار گردید. در دور هفتم ایران دو سند پروپیمان و یک کیفرخواست از تمام جنایات غرب در سه قرن گذشته را به کمیسیون برجام ارائه داد. طبیعیات که این در خواست با برخورد سرد طرف غربی مواجه گردید. سپس چین و روسیه در یک جلسه سهجانبه ایران را متقاعد کردند تا در خواستهای خود را پس بگیرد و مذاکره از جایی ادامه پیدا کند که دولت روحانی پایان داد. همچنین آقای باقری پذیرفت علاوه بر رفع تحریمها، اقدامات ایران هم مورد مذاکره قرار بگیرد. آغاز دور هشتم مذاکرات با متن عراقچی شروع و البته هفت پرانتز مورد اختلاف به دوازده پرانتز افزایش یافت. این دور در حالی به پایان خود رسید که خبر موثقی از حذف هیچکدام از پرانتزها به بیرون درز پیدا نکرد.
بعضی از مهمترین پرانتزها
گریز هستهای: مدتزمان گریز هستهای ایران شاید مهمترین اختلاف بین ایران و غرب است. گریز هستهای مدت زمانی است که از فرمان ساخت بمب اتمی تا اولین آزمایش اتمی طول میکشد. توافق برجام در دوران اوباما توانست گریز هستهای ایران را از چند ماه به یکسان افزایش دهد. با خروج ترامپ از برجام ایران فعالیتهای هستهای خود را از سر گرفت و این زمان در پایان دولت روحانی و دور ششم مذاکرات پیشبینی میشد که به چند ماه تقلیل پیدا کرده است. برآورد غربیها این است که در حال حاضر این زمان از چند ماه به چند هفته تقلیل یافته است و بهسرعت به سمت صفر میل میکند. هدف آمریکا از پیوستن به مذاکرات بازگرداندن زمان گریز هستهای ایران به همان یک سال است. این مهم محقق نمیگردد مگر اینکه ایران سانتریفیوژهایی پیشرفته و اورانیوم غنیشدهاش را معدوم و یا به کشور ثالثی منتقل نماید که البته ایران قبول نمیکند.
انتفاع ایران: پرانتز مهم بعدی موضوع انتفاع کم ایران از برجام است. ایران میگوید آنچه که ما روی کاغذ توافق کردیم در عمل حتی قبل از آمدن ترامپ هم نتوانستیم بهرهبرداری کنیم. دلیل مهم عدم انتفاع ایران از برجام تحریمهای اولیهای است که بر سر یوترن (U-Turn) دلاری صورتگرفته است. یوترن دلاری چیست؟ اگر شما بخواهید مقداری دلار بین دو کشور آسیایی جابهجا کنید این مقدار باید ابتدا از حسابهای این دو بانک در بانک مرکزی آمریکا جابهجا شود؛ بنابراین چرخهای وجود میآید که آمریکا با تحریم آن ایران را از گردش منابع دلاری در سراسر جهان محروم میکند. ایران میخواهد که این تحریم برداشته شود. آمریکا میگوید که این تحریم برجامی نیست و علت مسائل حقوق بشری، موشکی و همچنین مربوط به فعالیتهای نظامی ایران در منطقه است. اگر ایران میخواهد که این تحریم برداشته شود باید ایران در مذاکراتی جامعتر و گستردهتر از برجام بنشیند و مشکلاتش را با غرب حل کند. از طرفی ایران FATF را نپذیرفته و این تحریم به پیشنهاد FATF علیه ایران تصویب شده و ایران حاضر به شفافیت مالی نیست و دوم اینکه ایران ریسک تسلط آمریکا بر منابع دلاری خود را نمیپذیرد.
دلیل دوم عدم انتفاع ایران از برجام قانون کاتسا است. این قانون در تابستان نود و شش در کنگره آمریکا تصویب شده است و بهموجب آن یکسری تحریم جدید به ایران تحمیل گردیده است. آمریکا میگوید این تحریمها حقوق بشری و تسلیحاتی است و ربطی به برجام ندارد و لغو آنها در توان دولت آمریکا نیست.
رفتار OFAC: یکی از بحثبرانگیزترین مشکلاتی که ایران مطرح کرده است رفتار OFAC یا اداره تحریمهای خزانهداری آمریکا است. ایران میگوید OFAC میتواند تحریم وضع کند، اما نمیتواند تحریمی را لغو کند و این مسئله باعث گردیده که بسیاری از تحریمهای برجامی به قوت خود باقیمانده و عملاً ما نتوانیم از گشایش حاصل از برجام بهرهبرداری کنیم.
مطالبه مهم دیگر ایران تضمین کافی برای عدم خروج برجام توسط آمریکا است. آمریکا میگوید ماهیت برجام چنین تضمینی را نمیپذیرد.
دلایل پیشرفت کند مذاکرات
دلیل اول جنس مطالبات ایران است. دو مسئله لغو یوترن دلاری و تضمین عدم خروج آمریکا از برجام از سوی ایران هر دو منطقی است اما هیچکدام در ظرف برجام نمیگنجند و اگر ایران خواهان چنین تضمینهایی است باید وارد مذاکراتی جامعتر و در گستره بیشتری از موضوعات مورد مناقشه گردد. بیشترین کاری که آمریکا در چارچوب برجام میتواند انجام دهد، دادن یکسری تضمین به شرکتهای طرف قرارداد با ایران است که راه تجارت را سهل میکند، اما برای سرمایهگذاری کافی نیست.
دلیل دوم عدم پیشرفت مذاکرات، مسئله حضور مترجم در مذاکرات است. ترجمه کارایی جلسات را به نصف تقلیل داده است.
دلیل سوم و اصلی کندی پیشرفت در توافق، مسئله مذاکره غیرمستقیم است. برای رفع اختلاف بین طرفین باید ایدههای جدید توسط طرفین دعوا مطرح شوند. آمریکا چند دلیل مهم دارد که نمیتواند ایدهها و پیشنهادها و امتیازاتش را باواسطه مطرح نماید. اولاً به چین و روسیه اعتماد ندارد چراکه در چندین جبهه با این دو کشور مناقشه دارد. مثل مسئله اوکراین و تایوان. این ایدهها در مسیر واسطهها تغییر ماهیت مییابند و به محک منافع ملی کشورهای واسطه میخورند و با آن تطبیق و تغییر پیدا میکنند. دوم اروپاییها به دلایل مختلفی از آمریکا در مدیریت برنامه هستهای ایران مصرتر هستند، در نتیجه هرگونه پیشنهاد توأم با امتیاز و مصالحه از طرف آمریکا، اول باید اروپا را قانع کند. دلیل سوم نگرانی از درز تقطیع شده پیشنهادها در مطبوعات داخلی و تبدیلشدن آن به یک بحران علیه دولت بایدن است.
منافع طرفهای مذاکره
چین: چین با توافق میتواند با افزایش صادرات نفتی ایران تا دو و نیممیلیون بشکه یک فرصت عالی سرمایهگذاری فراهم کند. از طرفی چین از کش آمدن مذاکرات بدش نمیآید چون میداند آمریکا بهمحض اینکه از ایران فارغ شد با توان بیشتری به محدودکردن چین میپردازد. از طرفی چین مایل نیست مذاکرات آنقدر طول بکشد که ایران از آن خارج و به آزمایش هستهای برسد. چراکه آزمایش هستهای در قلب خاورمیانه بخش مهمی از سرمایهگذاریهای چین را در این منطقه دچار بحران میکند.
روسیه: روسیه هم مثل چین دستیابی ایران به بمب اتم را برنمیتابد و میخواهد به هر طریق ممکن با یک توافق رفتار اتمی ایران را زیر نظر نهادهای بینالمللی تحتنظر داشته باشد. از سویی روسیه میخواهد از برگ توافق در بازی اوکراین حداکثر استفاده را ببرد. از سوی دیگر روسیه مایل نیست ایران از محل توافق صاحب عواید زیادی گردد، بهنحویکه در حوزه صدور گاز به اروپا رقیب روسیه گردد. بازار گاز اروپا برای روسیه یک مسئله امنیت ملیست.
فرانسه و انگلیس: این دو کشور در میز مذاکرات بیشتر حافظ منافع کشورهای خلیجفارس هستند، چراکه سرمایهگذاریهای زیادی در این مناطق داشته و در دفاع از این منافع مشترک تلاش میکنند با توافقی نیاز امنیتی این کشورها را تأمین کنند.
آمریکا: برای آمریکا کارکرد برجام ایجاد تعادل بین دو اتفاق بد است. اتفاق بد اول صفر شدن گریز هستهای ایران و اتفاق بد دوم اینکه ایران از برجام انتفاع کاملی ببرد و بهواسطه دستیابی به پول و فرصت تعامل از موقعیت ژاندارمری منطقه برخوردار شود. آمریکا میداند که ایران در شدیدترین تحریمها صنایع پهپادی و موشکی خود را بهسرعت گسترش داده است. حال بدون تحریم این رشد و موفقیت افزایش خواهد یافت. برای جلوگیری از صفر شدن گریز هستهای ایران آمریکا باید امتیاز اقتصادی بدهد. اما این امتیازات نباید آنقدر باشد که ایران را قدرتمند کند.
ایران: برای ایران قرارگرفتن در وضعیتی که نه یک قدرت نظامی و تدافعی باشد و نه یک قدرت اقتصادی، قابلقبول نیست. ارزیابی تصمیمگیران ایرانی ایست که یک صنایع موشکی و پهپادی قوی میتواند سایه جنگ را از سر ایران دور کند تا امکان رشد اقتصادی فراهم شود؛ بنابراین ایران از اساس با آمریکا اختلاف دارد و این اختلاف امکان یک توافق مؤثر و پایدار را بعید میکند. مگر توافقی ضعیف، شکننده و موقت.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی