سهشنبههای گفتگو 17 - فرهنگ گفتگو؛ آداب امروز ما
“قدرت گفتگو: از یافتن دغدغههای مشترک تا ایجاد تغییرات ملموس در جامعه”
ویژه نامهها
بزرگنمایی:
در این گفتگو، افراد مختلف درباره اهمیت گفتگو و چگونگی آن صحبت میکنند. هدف از برگزاری جلسات سهشنبه ایجاد جمعی فعال و پایدار است که در آن اعضا بتوانند آزادانه افکار خود را به اشتراک بگذارند و از تجربیات یکدیگر بهرهمند شوند
چکیده:
در این گفتگو، افراد مختلف درباره اهمیت گفتگو و چگونگی آن صحبت میکنند. هدف از برگزاری جلسات سهشنبه ایجاد جمعی فعال و پایدار است که در آن اعضا بتوانند آزادانه افکار خود را به اشتراک بگذارند و از تجربیات یکدیگر بهرهمند شوند. اما مهمترین اصل در گفتگو، پیدا کردن دغدغههای مشترک است. با توجه به شرایط جامعه ایران، مسائل مشترکی مانند منافع ملی و کودکان کار وجود دارند که میتوانند محور گفتگوها باشند. همچنین، در گفتگو باید از قضاوت سریع و نگاه مغرضانه خودداری کرد و به دنبال درک بهتر طرف مقابل باشیم. علاوه بر این، باید بر اهمیت عملگرایی تأکید شود؛ چرا که گفتگو بدون اقدام عملی ممکن است نتایج ملموسی نداشته باشد. در نهایت، برای داشتن گفتگویی مؤثر، باید از دیدگاههای مختلف استقبال کرده و با ذهنی باز به حل مسائل پرداخته شود.
تسهیلگر: علیرضا زیلوچی
علیرضا زیلوچی: اولین گام این است که هدفمان از یک گفتگو را مشخص کنیم. هدف شما از گفتگوهای سهشنبه چه بوده است؟
رضا باقری: هدف ما از برگزاری این جلسات، ایجاد و تثبیت یک جمع فعال و پایدار بوده است. جمعی که اعضای آن به یکدیگر اعتماد داشته باشند و در آن دوستیهای عمیق شکل بگیرد. ما به دنبال فضایی بودیم که در آن ایدههای نو بتوانند شکوفا شوند و از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم. در ابتدا، این جلسات به نظر میرسید که باید حالتی حزبی داشته باشند، اما با گذشت زمان، عضویت در حزب برای ما اهمیت کمتری پیدا کرد. به جای آن، تمرکز بیشتر بر روی برپایی یک جمع مؤثر است که در آن افراد بتوانند آزادانه افکار و ایدههای خود را به اشتراک بگذارند. ما این جلسات را به عنوان فضایی میدیدیم که در آن همه اعضا میتوانند صحبت کنند و از تجربیات زیسته و دانش خود بهرهبرداری کنند.
محمد ادیب: مسلماً از آنجا که ما اکنون از زیرساختهای حزب بهره میبریم، باید به موضوعاتی بپردازیم که برای حزب نیز مفید و کاربردی باشند. به ویژه باید بیشتر به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توجه کنیم. این موضوعات تأثیرات مستقیمی بر وضعیت کنونی کشور و جامعه خواهند داشت. به نظر من، انتخاب موضوعات نباید کاملاً آزاد باشد. افراد باتجربهتر و کسانی که در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی آگاهی بیشتری دارند، باید فیلترهایی برای انتخاب موضوعات ایجاد کنند تا آنها در راستای دغدغهها و اهداف کلان حزب باشند. اینگونه، گفتگوها میتوانند به تغییرات مؤثر و سازنده منجر شوند و هدف نهاییمان که همانا پیشبرد اهداف اجتماعی و سیاسی است، تحقق یابد.
رضا باقری: اولین نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که معنای واقعی گفتگو را درک کنیم. گفتگو با صحبتهای سطحی و روزمره بسیار متفاوت است. گفتگو باید بر اساس مسائل حیاتی و اساسی باشد که تأثیرات عمیق و درازمدتی بر فرد و جامعه دارند. در حقیقت، گفتگو به معنای تلاش برای درک بهتر مسائل است. وقتی وارد یک گفتگو میشویم، هدف ما باید حل یک مسأله یا رسیدن به یک فهم مشترک از وضعیت موجود باشد. بنابراین، برای ایجاد یک گفتگوی مؤثر، ابتدا باید مسئلهای مشترک پیدا کنیم که برای همه طرفین اهمیت داشته باشد. این مسئله میتواند اجتماعی، سیاسی یا حتی فلسفی باشد، اما باید بهگونهای باشد که تمام افراد حاضر در گفتگو احساس کنند که بخشی از پاسخ را در این بحث میتوانند پیدا کنند.
محمد ادیب: حتی در صورتی که دیدگاهها و نظرات ما با یکدیگر کاملاً مخالف باشند، هنوز هم میتوانیم یک گفتگوی مؤثر داشته باشیم. دلیل این امر آن است که دغدغههای مشترک داریم. به طور خاص، همه ما دغدغه ایران را داریم؛ دغدغه پیشرفت، عدالت و رفاه برای مردم کشورمان. این دغدغه مشترک، پایه و اساس گفتگوی ما خواهد بود. اما وقتی با فردی از کشوری دیگر، مثلاً سوئد، بخواهیم گفتگو کنیم، احتمالاً این دغدغهها و مسائل برای او اهمیت چندانی نخواهند داشت. بنابراین، آنچه که در یک گفتگو اهمیت دارد، یافتن دغدغهها و مسائل مشترک است. برای داشتن یک گفتگو مؤثر، باید ابتدا تشخیص دهیم که آیا ارزشها و نگرشهای ما همراستا و همسو هستند یا نه. اگر چنین همراستایی وجود نداشته باشد، امکان رسیدن به نتیجهای مؤثر از گفتگو بسیار کاهش مییابد.
در این مسیر، این نکته بسیار حائز اهمیت است که گفتگو باید به سمتی پیش برود که منجر به فهم مشترک و نه صرفاً کشمکشهای لفظی شود. بنابراین، در یک گفتگوی موفق باید طرفین بهجای تلاش برای اثبات درستی نظرات خود، بیشتر به دنبال درک یکدیگر باشند و سعی کنند از زاویه دید طرف مقابل نیز به مسائل نگاه کنند.
رضا باقری: در این راستا، بهعنوان مثال، باید به این نکته توجه کنیم که گفتگو نه تنها باید مبتنی بر تبادل اطلاعات باشد، بلکه باید زمینهساز همافزایی باشد. به این معنی که هر فرد باید در یک گفتگوی خوب، نه تنها از نظرات خود دفاع کند، بلکه بهگونهای عمل کند که گفتگو به یک روند تکاملیافته و سازنده منتهی شود. این تنها زمانی ممکن است که همه طرفین، بهویژه افرادی که دارای دیدگاههای متفاوت هستند، با هم به اشتراک گذاری تجارب و ایدهها پرداخته و از این طریق به یک فهم مشترک از مسائل برسند.
در نهایت، ما باید به یاد داشته باشیم که گفتگوهای مؤثر و مفید، میتوانند به ایجاد تغییرات عمیق و مثبت در جامعه منتهی شوند. این تغییرات تنها از طریق مشارکت فعالانه و همافزایی گروهی امکانپذیر است. از این رو، برپایی چنین فضاهایی که در آن همه افراد بتوانند آزادانه نظرات خود را بیان کنند، نهتنها بر روی رشد فردی افراد تأثیرگذار خواهد بود، بلکه در نهایت بر تحولات اجتماعی و سیاسی نیز تأثیرات مثبتی خواهد گذاشت.
زهرا زمانی: پیدا کردن موضوعی که دغدغه همه باشد، کار سادهای نیست. با توجه به صحبتها، میتوان گفت که مهمترین اصل در گفتگو، پیدا کردن دغدغه مشترک است، اما این کار دشوار است. چرا که هر فرد با توجه به شرایط خاص زندگی، تجربیات و پیشینهاش، نگرش متفاوتی نسبت به مسائل مختلف دارد. اما در عین حال، اگر بتوانیم یک دغدغه مشترک پیدا کنیم که برای همه مهم باشد، در واقع فرصتی برای به اشتراک گذاشتن دیدگاهها و رسیدن به راهحلهای جمعی ایجاد کردهایم.
علیرضا زیلوچی: وقتی در جامعه ایران زندگی میکنیم، بسیاری از دغدغههایمان مشترک هستند. بهعنوان مثال، منافع ملی، کودکان کار، جنگ در منطقه و مسائل مشابه از دغدغههای مشترک ما به شمار میآیند. این مسائل نهتنها از نظر اجتماعی، بلکه از نظر اقتصادی و فرهنگی نیز بر همه مردم تأثیرگذارند. به همین دلیل است که در بسیاری از مواقع، حتی اگر اختلافنظرهایی در جزئیات وجود داشته باشد، در این دغدغهها میتوانیم یک جبهه مشترک تشکیل دهیم و تلاش کنیم تا این مسائل حل و فصل شوند.
با این حال، باید توجه داشته باشیم که پیدا کردن این دغدغهها به معنای حل مشکلات بهطور فوری نیست. برای دستیابی به راهحلهای مؤثر، لازم است که ابتدا فضای گفتگو را بهگونهای سازنده و باز ایجاد کنیم.
رضا باقری: ما اکنون در شرایطی قرار داریم که با فقدان مسئله مواجهایم و این یکی از مهمترین ضعفهای کنونی ماست. ممکن است که بسیاری از افراد احساس کنند که مشکلات آنقدر پیچیده یا فراگیر هستند که حتی گفتگو درباره آنها هم بیفایده است. گاهی اوقات احساس میکنیم که در برابر مسائل جامعه، ناتوان هستیم و نمیتوانیم تغییرات بزرگی ایجاد کنیم. اما باید به این نکته توجه کنیم که تغییرات کوچک و شروع از مسائل بنیادین میتواند در درازمدت تأثیرات گستردهتری داشته باشد. از این رو، باید باور داشته باشیم که هر گفتگویی، حتی اگر در ابتدا به نظر کوچک و بیاثر بیاید، میتواند به تدریج به یک حرکت جمعی بزرگتر تبدیل شود.
مریم کوشکی: یکی از دلایلی که مردم نسبت به گفتگو بیعلاقه شدهاند، نبود گوش شنواست. وقتی بخواهیم در مورد هر موضوعی صحبت کنیم، هیچکس حتی از ما نمیپرسد که شما که هستید یا چه کاری انجام میدهید. این مسأله نه تنها در سطح اجتماعی، بلکه در سطح فردی نیز باعث میشود که افراد احساس کنند صدایشان شنیده نمیشود. در این شرایط، وقتی هیچکس حرفهای ما را نمیشنود یا برای آن اهمیتی قائل نیست، چرا باید ادامه دهیم؟ حتی خود ما هم معمولاً حرف یکدیگر را تمام و کمال نمیشنویم و همواره در ذهنمان به دنبال پاسخهایی هستیم که نشان دهد حق با ماست.
در چنین فضایی، یکی از راههای تقویت گفتگو این است که به اهمیت شنیدن توجه کنیم. گوش دادن نه تنها بهعنوان یک مهارت اجتماعی، بلکه بهعنوان یک اصل انسانی باید در گفتگوهای ما در اولویت قرار گیرد. اگر شنونده نباشیم، هیچگاه نمیتوانیم درک واقعی از نگرشها و مشکلات دیگران پیدا کنیم.
با توجه به صحبتهای خانم کوشکی، باید تلاش کنیم که وقتی با کسی گفتگو میکنیم، ابتدا او را محق بدانیم و بدون نگاه مغرضانه به او توجه کنیم. این تغییر نگرش میتواند تأثیرات زیادی در کیفیت گفتگوها داشته باشد. گاهی اوقات بهجای اینکه بلافاصله به پاسخها و نتایج فکر کنیم، باید کمی صبر کرده و به طرف مقابل این فرصت را بدهیم که سخنان خود را بهطور کامل بیان کند. در همین راستا، طرف مقابل نیز باید تمام توجهش را به گفتگو معطوف کند و از قضاوت سریع خودداری کند. در این صورت، گفتگو تبدیل به یک تبادل مفید و سازنده میشود که در آن هر طرف بهطور عمیقتر به نگرشها و دیدگاههای طرف مقابل پی میبرد.
یکی از مهمترین اصولی که در گفتگو باید رعایت کنیم، این است که نباید برای اثبات حقانیت خود از ابزارهای مغرضانه استفاده کنیم. بهویژه در زمانهایی که اختلافنظرهای شدید وجود دارد، باید تلاش کنیم به جای دفاع از مواضع خود به درک و فهم دیگران نیز توجه داشته باشیم. در نهایت، این نوع گفتگوهای صادقانه و بیغرض میتواند به ایجاد تغییرات مثبت در سطح فردی و اجتماعی منتهی شود.
رضا باقری: ما نباید تنها به این دلیل وارد گفتگو شویم که موضوعات مشترک داریم؛ بلکه باید گفتگو کنیم تا بتوانیم اشتراکاتمان را پیدا کنیم. در واقع، گفتگو فرصتی است برای شفافسازی دیدگاهها و یافتن نقاط اشتراک، نه فقط برای تأکید بر آنچه که قبلاً به آن فکر کردهایم. زمانی که وارد گفتگو میشویم، باید هدفمان این باشد که از زاویههای مختلف به موضوع نگاه کنیم و به تفاوتهای خود احترام بگذاریم. این میتواند راهی باشد برای تقویت روابط و بهبود تفاهم میان افراد با دیدگاههای مختلف.
محمد ادیب: گفتمان غالب دنیا در گذشته حول محور عدالت بود، اما اکنون رفاه است. قبلاً برای دستیابی به عدالت انقلاب میکردند و میجنگیدند، اما حالا بیشتر مردم به دنبال رفاه و امکانات شخصی هستند، مثلاً به این فکر میکنند که گوشی آیفونشان چه مدلی است یا آخرین فناوریها را چگونه میتوانند در اختیار داشته باشند. این تغییر در گفتمان اجتماعی و سیاسی نشاندهنده تغییرات عمیق در اولویتها و ارزشهای جهانی است. امروزه، تمرکز بر رفاه و امنیت فردی باعث شده که بسیاری از مردم از عدالت اجتماعی و مسائل کلانتر دور شوند. این تغییرات میتواند بر شیوههای گفتوگو و تعاملات انسانی نیز تأثیر بگذارد، چرا که مردم بیشتر بر روی مسائل روزمره خود متمرکز شدهاند تا مسائلی که به سطح کلان اجتماعی و عدالت مربوط میشود.
زهرا زمانی: فکر میکنم تنها گفتگو کافی نیست. گفتگو کار زمانبر و پیچیدهای است و بهتر است که در کنار آن عملگرایی هم داشته باشیم. گفتگو به خودی خود میتواند باعث افزایش آگاهی و درک متقابل شود، اما بدون اقدام عملی، این آگاهیها ممکن است به جایی نرسند. برای مثال، در جلسهای که درباره کودکان کار داشتیم، تصمیم گرفتیم هر کس با توجه به تخصص خود به این کودکان کمک کند و این کار نیز انجام شد. این نشاندهنده اهمیت عملگرایی است. در مقابل، اگر فقط درباره مسائل بزرگ و جهانی مانند سیاستهای آمریکا یا جنگهای بینالمللی بحث کنیم، ممکن است از مشکلات روزمره خودمان غافل شویم و از عملگرایی دور شویم. اینگونه گفتگوها ممکن است ارزشمند باشند، اما برای ایجاد تغییرات ملموس در جامعه باید ابتدا به مسائل داخلی و بومی توجه کنیم.
رضا باقری: عملگرایی را چرا فقط در آینده نزدیک میبینید؟ عملگرایی در بلندمدت هم ممکن است. در واقع، عملگرایی به معنی انجام کارهای کوچک و پیوسته است که در طول زمان تأثیرات خود را خواهد گذاشت. مثلاً با شرکت در این جلسات، آگاهی افراد افزایش پیدا میکند و این آگاهی میتواند بعدها در جمعهای دیگر به اشتراک گذاشته شود. این نوع از عملگرایی شاید در ابتدا کوچک به نظر برسد، اما تأثیر آن در درازمدت به وضوح قابل مشاهده خواهد بود. افزایش آگاهیهای فردی و جمعی به تدریج میتواند به تغییرات اجتماعی و فرهنگی منتهی شود، تغییراتی که نه تنها در سطح فردی بلکه در سطح جامعه نیز مؤثر خواهند بود.
محمد ادیب: در کنار تمام مواردی که دوستان مطرح کردند، باید یاد بگیریم که در گفتگوها حقیقت را پیدا کنیم و به همه حق بدهیم. باید یاد بگیریم که از نگاههای متفاوت استقبال کنیم و اجازه دهیم که دیگران نیز دیدگاه خود را بیان کنند. این نوع گفتگوها نه تنها باعث ایجاد فضای سالم و احترامآمیز میشود، بلکه میتواند به غنای تفکر جمعی نیز کمک کند. همچنین باید حقیقت را از زبان دیگران بشنویم و از قضاوت کردن سریع خودداری کنیم. قضاوت سریع میتواند مانع از درک درست و عمیق از مسائل شود. وقتی که با ذهنی باز و بدون پیشداوری وارد گفتگو میشویم، میتوانیم بهتر و مؤثرتر ارتباط برقرار کنیم و از تواناییهای جمعی برای حل مشکلات بهرهمند شویم.
سوالاتی برای تفکر و تعمق بیشتر:
1. چگونه میتوان دغدغههای مشترک میان افراد با دیدگاههای مختلف را پیدا کرد و از این طریق گفتگویی مؤثر و سازنده ایجاد نمود؟
2. آیا در شرایط فعلی جامعه، گفتگو و تبادل نظر میتواند به تغییرات ملموس و مثبت منتهی شود، یا این تغییرات نیازمند اقداماتی فراتر از گفتگو هستند؟
3. چگونه میتوانیم در گفتگوها از قضاوتهای زودهنگام اجتناب کرده و به جای اثبات درست بودن نظرات خود، به درک عمیقتر از دیدگاههای دیگران برسیم؟
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی