سهشنبههای گفتگو 20 - موضوع: جنگ رسانهها
“تأثیرات دوگانه رسانهها: فرصتها، تهدیدها و چالشها در دنیای مجازی”
ویژه نامهها
بزرگنمایی:
در این بحث، چندین دیدگاه مختلف درباره تأثیرات رسانهها و فضای مجازی بر جامعه مطرح شد. محمد ادیب اشاره میکند که رسانهها به شدت افکار و ذهنهای ما را تحت تأثیر قرار میدهند و ممکن است آزادی تفکر ما را محدود کنند.
چکیده:
در این بحث، چندین دیدگاه مختلف درباره تأثیرات رسانهها و فضای مجازی بر جامعه مطرح شد. محمد ادیب اشاره میکند که رسانهها به شدت افکار و ذهنهای ما را تحت تأثیر قرار میدهند و ممکن است آزادی تفکر ما را محدود کنند. محمد جاسمی به این نکته پرداخته که استفاده از اصطلاح “جنگ رسانهای” میتواند منجر به سوءتفاهم و کاهش تعامل شود، چرا که رسانهها تنها بخشی از حقیقت را نشان میدهند. زهرا زمانی تأثیر رسانهها را بر بعد اجتماعی بررسی میکند و به تغییرات منفی در بنیانهای اجتماعی، مانند عادیسازی خیانت، اشاره میکند. یوسف مشهدی و محمد جاسمی نیز بر این نکته تأکید دارند که رسانهها میتوانند بر سلیقهها و رفتارهای ما تأثیر بگذارند، و فضای مجازی تبدیل به ابزاری برای مارکتینگ و کسب درآمد شده است. در نهایت، همه موافقند که رسانهها باید مسئولانهتر عمل کنند و از قدرت خود برای ترویج ارزشهای مثبت بهره ببرند.
تسهیلگر: رضا باقری
رضا باقری: هر کس نظرش را راجع به جنگ رسانهای بگوید.
محمد ادیب: اکنون در زندگیهای ما هیچکس نمیتواند منکر تأثیری شود که رسانهها روی افکار و ذهنهای ما میگذارند. رسانهها بهعنوان ابزارهای قدرتمند تأثیرگذاری، نه تنها اطلاعات را منتقل میکنند، بلکه نحوه تفکر، احساسات و رفتارهای ما را شکل میدهند. بیانیهای بود که میگفت حتی اگر در زندان هم باشی، این آزادی را داری که خیالپردازی کنی و ذهن خود را آزاد نگه داری. اما امروز، با توجه به جو رسانهای حاکم، ما دیگر آزادی فکر کردن هم نداریم. رسانهها در دنیای امروز نه تنها اطلاعات را کنترل میکنند، بلکه بر فرآیندهای تفکر و تصمیمگیری ما نیز تأثیر میگذارند. آنچه در رسانهها منعکس میشود، به سرعت وارد ذهن افراد میشود و معمولاً انتخابهای ما را محدود میکند.
محمد جاسمی: ما اصلاً چیزی به نام جنگ رسانهای نداریم و اگر هم هست، من به آن اعتقاد ندارم. چرا این حرف را میزنم؟ چون وقتی از کلمات استفاده میکنیم، این کلمات خودشان بار معنایی دارند که ناخودآگاه به مخاطب مفهومی را منتقل میکنند. وقتی میگوییم “جنگ رسانهای”، ذهنها به سمت یک نبرد و رقابت میروند. این اصطلاح، بهطور معمول، از طرف برخی گروهها مانند اصولگرایان استفاده میشود. بنابراین، وقتی این عبارت را میشنویم، ممکن است تلقیهایی در ذهن ایجاد شود که باعث شود افراد از ادامه بحث دلسرد شوند و به سمت رویکردهای دفاعی بروند.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که وقتی میگوییم “جنگ رسانهای”، به نوعی سعی داریم که ناکارآمدیهای موجود را به گردن رسانهها بیندازیم و مشکلات دیگر را نادیده بگیریم. در حالی که رسانهها هم مانند هر سیستم دیگری تنها بخشی از حقیقت را به نمایش میگذارند و همه جوانب موضوع را نشان نمیدهند. رسانهها میتوانند در راستای یک ایدئولوژی خاص یا منافع گروهی عمل کنند، اما این به معنای آن نیست که تمام واقعیت را مخفی کردهاند. بهویژه در فضای مجازی، کمترین حقیقت و بسیاری از تفسیرهای شخصی از وقایع در معرض دید قرار میگیرند.
در رسانهها پدیدهای به نام «تقطیع» وجود دارد که تأثیر آن بهمراتب بیشتر از نشر اکاذیب است. دروغگویی یک رسانه بهوضوح قابل شناسایی است، اما تقطیع به معنای نمایش بخشهایی از یک رویداد است که ممکن است تصویر نادرستی از حقیقت ایجاد کند. رسانهها، با حذف یا تغییر برخی از جنبههای موضوع، میتوانند به صورت ناخودآگاه تفسیری نادرست از واقعیت ارائه دهند. بنابراین، اگر معتقدیم که در فضای رسانهای موضوعی اشتباه نشان داده شده است، به جای شکایت، باید به راهاندازی رسانههای خود اقدام کنیم و تصویر درست را منتشر کنیم. این کار نه تنها برای اصلاح حقیقت مفید است، بلکه به تقابل سالم و سازنده دو رسانه با یکدیگر میانجامد و نه ایجاد جنگ رسانهای.
زهرا زمانی: بیایید تأثیر رسانه را از بعد اجتماعی هم بررسی کنیم. نباید تمام توجهمان تنها معطوف به بعد سیاسی باشد. رسانهها تنها وسیلهای برای انتقال اخبار و اطلاعات سیاسی نیستند، بلکه بر تمام جنبههای اجتماعی، فرهنگی و روانی نیز تأثیر میگذارند. رسانهها بهویژه در دهههای اخیر، با دامن زدن به موضوعات حساسی چون خیانت، بیوفایی و بحرانهای اجتماعی، در حال تغییر و تحول بنیانهای اجتماعی هستند. این روند به تدریج باعث عادیسازی مسائل منفی در جامعه میشود، مسائلی که در گذشته ممکن بود تابو تلقی شوند، امروز بهراحتی در معرض دید قرار میگیرند.
مثلاً عادیسازی خیانت در روابط زناشویی یا بیتفاوتی نسبت به مشکلات اجتماعی میتواند اثرات منفی بزرگی بر سلامت روانی و روابط افراد بگذارد. خانواده، که همواره بهعنوان اصلیترین واحد اجتماعی شناخته میشود، به تدریج تحت تأثیر این تغییرات قرار میگیرد. اگر خانوادهها نتوانند به وظایف و نقشهای خود بهطور مؤثر عمل کنند، جامعه نیز بهطور تدریجی دچار فروپاشی میشود. رسانهها در این راستا نقش مهمی دارند، زیرا قادرند افکار عمومی را تغییر دهند و آنچه که بهعنوان رفتار نادرست یا غیرقابل پذیرش شناخته میشد را در سطح جامعه عادیسازی کنند.
رسانهها باید از این قدرت خود آگاه باشند و بهجای تقویت بحرانها، نقش مسئولانهتری در ترویج ارزشها و اصولی مانند صداقت، همبستگی و احترام به حقوق بشر ایفا کنند.
یوسف مشهدی: صحبتهایم را ارجاع میدهم به حسین پاینده. امروز زندگیمان تبدیل به تصویر و عکس شده است. قبلاً وقتی ببر را میدیدیم، میگفتیم این ببر است، اما حالا فقط عکس ببر را میبینیم. این تغییر در نحوهی تجربهکردن جهان به این معناست که پیش از اینکه چیزی را با چشم خود مشاهده کنیم، ابتدا تصویر آن را در رسانهها میبینیم. این مسئله باعث میشود که درک ما از واقعیتها ناقصتر شود. این نوع فضاهای رسانهای بهطور ناخواسته سوگیریهای فکری ایجاد میکنند. در واقع، میتوان گفت جملهای که میگوید: «سلیقه تو، واقعاً سلیقهات نیست»، حقیقت دارد، زیرا رسانهها به شدت بر سلیقهها و ترجیحات ما تأثیر میگذارند، بهطوری که گاهی نمیتوانیم تشخیص دهیم که آنچه که به آن علاقه داریم، واقعاً انتخاب خودمان است یا تحت تأثیر رسانهها قرار گرفتهایم.
محمد جاسمی: اگر بخواهیم تعریفی دقیق از رسانه بدهیم، باید بگوییم که رسانه فقط فضای مجازی نیست. رسانهها ابزارهایی گسترده هستند که در همه زمینهها تأثیر دارند؛ از سینما و تلویزیون گرفته تا تئاتر، کتاب، تبلیغات و حتی مکالمات روزمره ما. رسانه هیچگاه محدود به یک فضا نبوده و نیست و ابزارهایی همچون شبکههای اجتماعی، وبسایتها و برنامههای موبایلی تنها بخش کوچکی از آن را تشکیل میدهند. رسانهها تأثیر بسیار زیادی بر زندگی اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی ما دارند. بهعنوان مثال، تا پارسال، شلوارهای اسکینی و لباسهای فیت مد بودند، اما اکنون اگر کسی لباس فیت بپوشد، بهعنوان لباس «خز» شناخته میشود. این تغییرات در روند مد، خود گواهی است بر قدرت رسانهها در شکلدهی به سلیقههای عمومی. قبلاً صنعت مد از طریق فیلمها و برنامههای تلویزیونی به سرعت به جامعه منتقل میشد. یعنی وقتی فیلمی پخش میشد، همه لباسها، رفتارها و حتی تکهکلامهای شخصیت اصلی فیلم بهسرعت وارد فرهنگ عمومی میشد و مردم تمایل داشتند که از آنها تقلید کنند. اما امروز با افزایش رسانههای دیجیتال و فضای مجازی، تأثیر رسانهها از طریق فیلترها و الگوهای مختلف به چالش کشیده شده است و دیگر این تغییرات به سرعت اتفاق نمیافتد.
امیرحسین موحدی: اولاً، وقتی فردی وارد فضای مجازی میشود، نمیتواند بگوید که «راجع به من حرف نزنید». وقتی فردی عکسی یا مطلبی از خود را در فضای آنلاین منتشر میکند، در حقیقت این اجازه را به دیگران میدهد که در مورد او صحبت کنند. این روند، بهویژه در دنیای مدرن و فضای مجازی، به شکلی عمیق و گسترده گسترش یافته است. مثلاً خانمی که با حواشی منفی شناخته شده است، ممکن است برای جذب بیشتر مخاطب و جلب توجه، در پستهای خود هشتگهای مربوط به همان حواشی را بزند. این کار در واقع یک استراتژی تبلیغاتی است که به او کمک میکند تا بر اساس همین حواشی شناخته شود و از طریق جذب فالوور بیشتر، درآمدزایی کند. فضای مجازی و رسانههای اجتماعی این فرصت را به افراد میدهند که حتی با استفاده از حواشی و موضوعات جنجالی بتوانند در سطحی وسیعتر دیده شوند و نامشان بیشتر مطرح شود. در واقع، بسیاری از افراد بهویژه در حوزهی رسانههای دیجیتال، از این الگو برای رسیدن به محبوبیت و موفقیت استفاده میکنند.
محمد ادیب: با توجه به صحبتهایی که شد، این نکته به ذهنم آمد که قبلاً اگر شاعری میخواست اثر خود را منتشر کند، باید توسط شاعرانی مانند اخوان ثالث یا دیگران تأیید میشد تا اثرش راهی برای انتشار پیدا کند. این الگو در بسیاری از زمینهها نیز وجود داشت، بهویژه در هنر و ادبیات، جایی که فیلترها و تأییدیهها از سوی صاحبنظران و نهادهای معتبر انجام میشد. اما اکنون، فضای مجازی باعث شده که هر کسی بدون نیاز به تأیید دیگران، هر چیزی را منتشر کند. این فضا از یک جهت عالی است چرا که صدای افرادی که معمولاً از نظر رسانهای شنیده نمیشوند، به گوش میرسد. اما از طرفی، این به این معنی است که هر صدایی، حتی اگر منفی یا بیپایه باشد، در حال انتشار است. در نتیجه، ممکن است که بسیاری از ایدهها و تفکرات غیرعلمی یا اشتباه در این فضا گسترش یابد. اگر شرایطی فراهم میشد که بهجای انتشار هرگونه پیام، فقط صداهای مفید و علمی شنیده میشد، میتوانستیم فضای مثبتتری داشته باشیم.
محمد جاسمی: البته، تاکنون بیشتر به جنبههای منفی رسانهها پرداختهایم، اما لازم است به جنبههای مثبت نیز اشاره کنیم. رسانهها میتوانند در تغییر سیاستها و در جهتدهی به دولتها تأثیرگذار باشند. این تأثیر میتواند حتی منجر به تغییرات جدی در قانونگذاری و تصمیمگیریها شود. برای مثال، فشار عمومی از طریق رسانهها میتواند موجب تغییر در برخی از سیاستها یا قوانین ناعادلانه شود. رسانهها به نوعی قدرتی برای به حرکت درآوردن افکار عمومی دارند که میتواند منجر به تحولات مثبت و اصلاحات در جامعه شود.
امیرحسین موحدی: فضای مجازی اکنون کاملاً تبدیل به یک ابزار مارکتینگ شده و بسیاری از افراد و برندها در تلاشاند تا از این پلتفرمها بهطور مؤثر درآمدزایی کنند. اینستاگرام، یکی از پلتفرمهایی است که بیشترین استفاده را دارد و در آن زمان زیادی را صرف میکنیم. همینطور، فشارهایی برای بهبود الگوریتمهای مربوط به این برنامهها وجود دارد، که به نوبه خود تلاش میکند تا مدت زمان استفاده کاربران را کنترل کند. مثلا اگر زمان زیادی را صرف این برنامه کنید، به شما پیام میدهد که شما زمان زیادی را در این پلتفرم گذراندهاید. این اقدامات میتواند فضای سالمتری ایجاد کند و بهطور غیرمستقیم به مدیریت رفتار کاربران کمک کند. اما این الگوریتمها همچنین میتوانند کمک کنند تا محتوای مفید و ارزشمند بیشتر دیده شود و از محتوای بیکیفیت کاسته شود.
محمد ادیب: فضای مجازی الآن بخش عمدهای از زندگی ما را شکل داده است. این فضا باعث میشود که بسیاری از رفتارها، نظرات و پیشفرضهای ما طبق آن شکل گیرد. قبلاً در گفتمانهای اجتماعی بیشتر به عدالت اجتماعی توجه میشد، ولی اکنون دغدغه اصلی رفاه و آسایش فردی شده است. این تغییر در اولویتها میتواند بر بسیاری از جنبههای اجتماعی و اقتصادی تأثیر بگذارد. در این فضا، دیگر عدالت اجتماعی بهعنوان یک ارزش اصلی در مرکز توجه قرار ندارد. این امر به طور خاص در سیاستگذاریها و اجرای برنامههای اجتماعی مشهود است. برای مثال، مسائلی چون برابری در فرصتها، عدالت آموزشی و اصلاحات در بخشهای مختلف در سایه گفتمان رفاه قرار گرفتهاند.
فاطمه شاهمرادی: در این جلسه، باید چالشهایی را که فضای مجازی برای ما به وجود میآورد شفافتر بررسی کنیم. ما به عنوان کاربران این فضا، بیشتر در موقعیت گیرنده قرار داریم، در حالی که باید تلاش کنیم که خود به تولیدکنندگان اطلاعات و محتوای درست تبدیل شویم. لازم است که اشتباهات رایج در فضای مجازی را شناسایی کرده و سعی در اصلاح آنها داشته باشیم. چرا که فضای مجازی بهراحتی میتواند بر افکار عمومی تأثیر بگذارد و اگر ما بهعنوان کاربران فعال، به تولید محتوای معتبر و صحیح نپردازیم، ممکن است که اشتباهات و اطلاعات غلط بهسرعت منتشر شود.
زهرا زمانی: ما در جامعهای زندگی میکنیم که تمایل داریم از همهچیز آگاه شویم. این اشتیاق به دانستن باعث شده که فضای مجازی تبدیل به یک ابزار ایدهآل برای ما شود که اطلاعات را بهسرعت و بهراحتی در اختیارمان قرار میدهد. این شرایط در دنیای کنونی باعث شده که بسیاری از افراد بهراحتی به رسانههای مجازی روی آورده و اطلاعات زیادی را از آنها دریافت کنند. در واقع، فضای مجازی مانند یک میوه پوستکنده است که در اختیار ما قرار دارد. این ویژگی جذاب و سادهسازی شده، افراد را به سمت خود میکشاند، اما باید توجه داشته باشیم که همیشه کیفیت اطلاعات بیشتر از کمیت آن اهمیت دارد. بسیاری از اطلاعات موجود در فضای مجازی غیرمعتبر یا بیاساس هستند و ما باید آگاهانه نسبت به آنها واکنش نشان دهیم.
سوالاتی برای تفکر و تعمق بیشتر:
1. چگونه میتوانیم در دنیای رسانهای امروز، بین حقیقت و تفسیرهای رسانهای تمایز قائل شویم و از سوگیریها و تحریفهای موجود جلوگیری کنیم؟
2. چه روشهایی میتوان بهکار گرفت تا رسانهها از تاثیرات منفی خود بر بنیانهای اجتماعی مانند خانوادهها و روابط اجتماعی بکاهند و به جای آن نقش مسئولانهتری ایفا کنند؟
3. با توجه به تغییرات اولویتهای اجتماعی از عدالت به رفاه فردی، چگونه میتوانیم در رسانهها و فضای مجازی بازتابهایی از ارزشهای اجتماعی همچون عدالت و برابری ایجاد کنیم؟
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی