گفتگوی ویژه با قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت ایران

احزاب می‌توانند نقش موثری در شکل‌دهی به مطالبات و اعتراضات مردمی و به نتیجه رساندن آنها داشته باشند گفتگو

احزاب می‌توانند نقش موثری در شکل‌دهی به مطالبات و اعتراضات مردمی و به نتیجه رساندن آنها داشته باشند

  بزرگنمایی:
در هفته آخر اسفندماه، نشریات و خبرگزاری‌های متعددی برای ویژه نامه‌های نوروزی خود به مصاحبه با فعالین سیاسی پرداختند. در این میان، خبرنگار واحد احزاب خبرگزاری ایلنا مصاحبه‌ای با افشین فرهانچی قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت ایران انجام دادند که در روز ۵ فروردین در صفحه اصلی این خبرگزاری کار شد. با توجه به سؤالات مطرح شده در این مصاحبه و اهمیت مواضع حزبی طرح شده در آن، مناسب دیدیم که این مصاحبه را در اولین شماره سال جدید نشریه اراده ملت، در بخش گفتگوی ویژه بازنشر نماییم.

در هفته آخر اسفندماه، نشریات و خبرگزاری‌های متعددی برای ویژه نامه‌های نوروزی خود به مصاحبه با فعالین سیاسی پرداختند. در این میان، خبرنگار واحد احزاب خبرگزاری ایلنا مصاحبه‌ای با افشین فرهانچی قائم مقام دبیرکل حزب اراده ملت ایران انجام دادند که در روز 5 فروردین در صفحه اصلی این خبرگزاری کار شد. با توجه به سؤالات مطرح شده در این مصاحبه و اهمیت مواضع حزبی طرح شده در آن، مناسب دیدیم که این مصاحبه را در اولین شماره سال جدید نشریه اراده ملت، در بخش گفتگوی ویژه بازنشر نماییم.  لینک مصاحبه اصلی نیز در آدرس زیر قرار دارد.
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1340929

با درود خدمت خوانندگان گرامی شما و تشکر از فرصتی که فراهم کردید تا من بتوانم دیدگاه‌های خودم را در مورد مسائل مهم سیاسی و بحث احزاب مطرح نمایم.

1. سال آینده، سال انتخابات هست چه اقداماتی باید برای آشتی ملی و افزایش مشارکت مردم انجام شود، چقدر ضرورت دارد تا حاکمیت فرصت حضور همه سلایق و افکار مختلف را در انتخابات فراهم کند و به معنای واقعی شاهد تبلور جمهوریت نظام باشیم؟ 
 شما اینجا دو بحث متفاوت را مطرح نموده‌اید. یکی این که آیا ضرورتی برای حضور همه سلایق و افکار مختلف و آشتی ملی وجود دارد. و دوم این که برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات چه اقداماتی باید انجام داد. اگرچه به طور خودکار اگر همه سلایق بتوانند در انتخابات حضور یابند بحث مشارکت بیشتر تضمین می‌شود ولی خیلی وقت‌ها نیز همه سلایق حضور ندارد ولی میتوان به شیوه‌هایی خاص مشارکت را افزایش داد.
در مورد بحث اول، دیدگاه من این است که اگر می‌خواهیم جمهوری به معنای واقعی داشته باشیم و این مدل حکومت‌داری را الگوی برتر برای توسعه پایدار و کم‌هزینه می‌دانیم پس باید در مسیر بسترسازی برای حضور همه سلایق و افکار گام برداریم. اتفاقی که دقیقاً در چهل سال اخیر به طور معکوس رخ‌داده است و به طور مداوم سلایق و افکار مختلف را به شیوه‌های مختلف از حضور در انتخابات ها منع کرده‌ایم. ظاهراً کسانی که متولی حاکمیت در ایران هستند به دلایل مختلف این الگو را برای حکمرانی مطلوب نمی‌دانند و از تن دادن به الزامات آن خودداری می‌کنند.
اگر آقایان این الگو را قبول کنند، انجام دادن آن بسیار سهل است. کافی است که بحث تأیید صلاحیت نامزدها از مراحل انتخابات حذف شود. خود به خود تمام صاحبان سلایق و افکار همراه با طرفدارانشان در انتخابات حضور میابند و این امر منجر به افزایش مشارکت و در ادامه آشتی ملی حول محور ایران برای همه ایرانیان می‌شود. پس از نظر من مشکل در عدم قبول این الگو یا استثنائات بسیار زدن بر آن است که کل الگو را از حیض انتفاع ساقط می‌نماید.

 2. برای سال آینده چقدر ضرورت برنامه‌ریزی دقیق و عملیاتی برای شنیدن صدای اعتراضات و مطالبات مردم وجود دارد؟ در همین راستا چقدر احتمال دارد قانون برگزاری تجمعات در ابتدای سال آینده تعیین تکلیف بشود؟ 
مردم خودشان می‌دانند که چگونه صدای اعتراض یا مطالبه اشان را به حاکمیت برسانند و این موضوع نیازی به برنامه‌ریزی و قانون‌گذاری ندارد. مشکل اینجا است که بعد از رسیدن این اعتراض به گوش متولیان امر چه اتفاقی خواهد افتاد. وگرنه الان ابزارهای بسیار متنوعی برای رساندن این صداها وجود دارد چه روش‌های سنتی نظیر بست نشینی و اعتصاب و تظاهرات و چه روشهای مدرنی نظیر کمپین و شعارنویسی و رفراندوم. مسأله ما پاسخ حاکمیت به این اعتراضات و مطالبات است. حاکمیت تقریباً تمامی این اعتراضات و مطالبات را با عناوینی چون غیرقانونی بودن، نامشروع بودن، مصلحت نبودن، ناشی از ناآگاهی، خط گرفته از دشمنان و بیگانگان، اولویت نداشتن و غیره رد می‌کند و در راستای منافع خودش عمل می‌نماید. داستان قانون‌گذاری در این مورد نیز کمکی به اصل قضیه نمی‌کند و فقط برای اتلاف وقت است. الان بخش وسیعی از جامعه مطالبه اینترنت آزاد دارند، بخشی دیگر دنبال پوشش اختیاری هستند، بخشی دنبال رابطه مسالمت جویانه با سایر کشورها هستند، شما به پاسخ حکومت به این خواسته‌ها بنگرید. پس صورت مسأله را بهتر است درست طرح کنیم. وگرنه من مطمئن هستم که الان حاکمیت صدای اعتراضات را به خوبی میشنود ولی مشکل اش این است که نمی‌خواهد به آنها وقعی بنهد.
اگر هم منظور کشف تعداد خواستاران یک مطالبه است که آن هم شیوه بسیار ساده و شناخته شده و قانونی دارد. طبق قانون اساسی میتوان برای دریافت نظرات مردم همه‌پرسی برگزار کرد یا انتخابات را از وضعیت فعلی به یک انتخابات آزاد تغییر داد.

3. به نظر شما احزاب سیاسی در وقایع و مناسبات اخیر، جایگاه و تاثیری داشتند؟ 
نقش احزاب سیاسی در وقایع اخیر بسیار کلیدی و بی‌بدیل بود. به طور کلی در ایران این احزاب و رسانه‌های شبه حزبی هستند که در تمام ماه‌ها و روزهای منتهی به یک واقعه، فضای نقد و مقاومت را شکل می‌دهند و بعد از یک واقعه نیز علی رغم خمودی و رخوتی که بر جامعه حاکم می‌شود این فضا را مشتعل و فروزان نگاه می‌دارند. متأسفانه در زمان خود وقایع، هم حاکمیت اجازه عرض‌اندام به احزاب نمی‌دهد و هم جامعه خود را بی‌نیاز از احزاب می‌بیند. از این رو در زمان وقایع نقش احزاب کم رنگ به نظر می‌آید. اما در واقع همین احزاب سیاسی هستند که بسترساز وقایع بزرگ می‌شوند. اگر به تاریخ معاصر ایران نگاه کنیم رد پای فعالین سیاسی حزبی را در ایجاد بسترسازی برای اکثریت وقایع حساس می‌بینیم. ولی به علت شناخته شده بودن تشکیلات حزبی در زمان بروز وقایع از اولین گروه هائی هستند که دچار محدودیت کارکردی می‌گردند و نمی‌توانند در آن زمان نقش خود را ایفا کنند. اگر فرایند هر رخداد بحرانی را به سه بخش قبل بحران، حین بحران و بعد بحران تقسیم کنیم. در ایران احزاب در مراحل قبل و بعد بحران بسیار مؤثر هستند. رخدادهای سیاسی در خلأ رخ نمی‌دهند و نیاز به بستر مناسب و پیش نیازهائی دارند. در ایران معمولاً این بسترها و پیش نیازها توسط احزاب ایجاد می‌شود گرچه در اکثر اوقات یا دیده نمی‌شوند یا نادیده انگاشته می‌شوند. بعد از واقعه نیز که جامعه بسته به نوع واقعه و نتیجه حاصل از آن، در خمودگی یا شعف ناشی از پیروزی غوطه‌ور می‌شود این احزاب هستند که مجدانه پیگیر تبعات داستان می‌شوند و تلاش می‌کنند نگذارند که شعله برافروخته شده به خاموشی گراید.
اما در حین وقایع چون کل جامعه و مردم -چه موافق و چه مخالف- به حرکت درآمده است معمولاً و خصوصاً در ایران احزاب کارکرد خود را از دست می‌دهند و ما هنوز در ایران به دلایل مختلف، نتوانسته‌ایم در این بخش توفیقی داشته باشیم. از همین رو کنترل بسیاری از خیزش‌ها و حرکات سیاسی از دست خارج می‌شود و منجر به نتیجه مطلوب و عینی نمی‌گردد.
اگر شرایط به‌گونه‌ای بود که احزاب به این سرعت محدود و منکوب نمی‌گردیدند مطمئناً شاهد کارکردهای مثبت‌تری از سوی این نهادهای مدرن مدنی در ایران نیز می‌بودیم. احزاب به‌علت کار حرفه‌ای تر، پایداری طولانی‌تر، شناخت دقیق‌تر از سیاست و تاریخ می‌توانند نقش موثری در شکل‌دهی به مطالبات و اعتراضات مردمی و به نتیجه رساندن آنها داشته باشند.

4. در نبود احزاب قوی شاهد بودیم که سلبریتی‌ها به عنوان فعالان سیاسی وارد عرصه شدند و خود را به عنوان نماینده مردم معرفی کردند که این مساله به دلیل عدم اشراف این افراد به اصول سیاسی و منافع ملی، می‌تواند درنهایت آسیب‌زا باشد، ضرورت تقویت نقش احزاب برای پیشگیری از این آسیب‌ها چقدر اهمیت دارد؟
بسیار طبیعی است که در زمان بروز پدیده‌های بزرگ اجتماعی و سیاسی همه مردم به صحنه میایند و در این میان افراد مشهور یا سلبریتی‌ها شانس بیشتری برای دیده شدن دارند. خصوصاً در ایران که فعالین حزبی تحت نظارت و مراقبت دائمی قرار دارند ناگزیر این سلبریتی‌ها هستند که در حین وقایع خودنمائی می‌نمایند. به هر حال این راه کاری است که جامعه ایران برای حل مشکل محدود کردن احزاب از سوی حاکمیت ابداع کرده است. طبیعی است که به‌عنوان یک راه حل ناگزیر آسیب هائی هم دارد. یک سلبریتی هم شناخت کمتری از تاریخ و سیاست دارد و هم زمان بسیار کمتری را می‌تواند به مسائل سیاسی تخصیص دهد و احتمال عملکرد اشتباه نیز برای وی نسبت به یک تیم تشکیلاتی بالاتر است.
از طرفی پاسخ گوئی این افراد در بازه زمانی نیز وجود ندارد. و بعداً کسی نمی‌تواند ایشان را مورد بازخواست قرار دهد و یا حتی اگر این امر صورت بگیرد تأثیر چندانی در کلیت داستان نخواهد داشت. در حالیکه احزاب تا الی ابد مجبور به پاسخگوئی هستند. مثلاً شما نگاه کنید که هنوز فعالین سیاسی چپ در ایران باید پاسخگوی وقایع 24 ساعت منتهی به کودتای 28 مرداد سال 32 و انفعال حزب توده در آن زمان باشند ولی کسی با مواضع سلبریتی‌های آن زمان کاری ندارد. در سال‌های اخیر نیز بسیار شاهد این واقعه بوده‌ایم و درنهایت فقط این احزاب بوده‌اند که مجبور به پاسخگوئی برای عملکردشان به جامعه یا حکومت شده‌اند.

5. برای افزایش اعتماد عمومی مشارکت مردم و پر کردن شکاف موجود میان مسئولان حاکمیت با مردم چه اقدامی باید از سوی مسئولان و دلسوزان کشور انجام شود؟ 
راهکارهای افزایش اعتماد عمومی مشخص است و باز مشابه یکی از سؤالات قبلی شما باید بگویم که مسأله نداشتن راهکار نیست بلکه عمل نکردن به این راهکار است. بسیاری از متولیان حکومت در ایران نگاهی ابزاری به مشارکت مردمی دارند. به این معنی که برای خواسته خویش به دنبال مشارکت مردم و اعتمادآفرینی هستند. ممکن است ما در زندگی شخصی اینگونه عمل کنیم و برای رسیدن به آرزوها یا پروژه‌های خود دیگران را به مشارکت بطلبیم. اما در جمهوری داستان به این صورت است که متولیان امر باید به دنبال خواست مردم باشند و با شیوه‌های مختلف این خواست را به دقیق‌ترین وجه شناسایی نمایند و سپس عملیاتی نمایند. اما الان اینگونه است که تعدادی در قالب حاکمیت -به نظر من در اقلیت - دنبال خواسته خود هستند و می‌خواهند به لطائف الحیل مردم را همراه خود کنند. حال در مقاطعی موفق بوده‌اند و در مقاطعی نه. و این امر روزبه روز با بالاتر رفتن سطح آگاهی مردم و تنوع مطالبات ایشان دشوارتر میگردد و منجر به بروز بحران مشروعیت در سطوح مختلف گردیده است.
توصیه دلسوزان در این میان این است که به قواعد جمهوری پای بند باشید. اگر جمهوری یعنی نظر اکثریت مردم و حفظ حقوق اقلیت پس بگذارید همین مردم تصمیم‌گیرنده باشند و به شیوه‌های مختلف نظر خود را بر مردم تحمیل ننمایید. 

6. در اعتراضات اخیر بسیاری از مقامات و مسئولان از ضرورت گفت‌وگو صحبت کردند و همچنین آشتی ملی را مطرح کردند دولت در این راستا باید چه اقداماتی انجام دهد؟ 
در ابتدای وقایع و زمانی که گستره اعتراضات بسیار وسیع بود، بحث گفت و گو و آشتی ملی مطرح گردید. با کنترل نسبی اعتراضات این بحث مجدداً بلاموضوع گردید لذا ضرورت آن فقط در دوران عسر و حرج احساس می‌شد و اینک مناسبتی ندارد. نمونه این پدیده را هم در تاریخ کشورمان و هم در سایر کشورها مکرر شاهد بوده‌ایم.
بنابراین من عزم و برنامه‌ای در این رابطه از سوی دولت نمی‌بینم. اما با این حال و با توجه به این که سال آینده سال انتخابات است چند پیشنهاد می‌توانم ارائه کنم. اول این که فضای ارتباطی در کشور باز شود، چه در حالت مجازی و چه در حالت حقیقی. دوم این که محدودیت‌های فعالیتهای سیاسی و مدنی برداشته شود. سوم این که اجازه انتخابات آزاد، بدون بحث رد صلاحیت و نظارت استصوابی داده شود.

7. در جریان اعتراضات اخیر اصلاح‌طلبان رایزنی‌ها را با برخی مسئولان کشور آغاز کردند که به نظر می‌رسد به جایی نرسیده است با توجه به این مساله چقدر ضرورت دارد در حال حاضر چهره‌های مقبول‌تر و شاخص‌تر و وزین‌تر مانند سید حسن خمینی، حسن روحانی، علی لاریجانی، سید محمد خاتمی، ناطق نوری، عبدالله نوری و افرادی از این دست به میدان آمده و اراده و انسجام خود را برای یک آشتی ملی و گشایش در حاکمیت تجمیع کنند؟ چقدر می‌توان به ایجاد چنین جمعی امیدوار بود؟
جنس و طیف افرادی که شما نام بردید یکسان نیستند و لذا تجمیع ایشان با یکدیگر امکان‌پذیر نخواهد بود و فقط می‌توانند بعضی مواقع در قالب یک ائتلاف فراگیر انتخاباتی با یکدیگر همکاری نمایند. 
در این میان جناب سید حسن خمینی یک چهره سیاسی نیستند و فقط با توجه به جایگاهی که دارند می‌توانند نقش یک میزبان یا متصل کننده را ایفا کنند. آقایان لاریجانی، روحانی و ناطق نوری اصولگرا هستند گرچه در طیف معتدل آن قرار دارند و فعلاً در حاشیه قرار گرفته‌اند. آقایان خاتمی و نوری نیز از طرف حاکمیت به شدت مطرود تلقی می‌گردند. بنابراین ترجیح می‌دهم بر اساس این دسته‌بندی، نقش و کارکرد این افراد را مورد توجه قرار دهم.
طیف‌های اصولگرای معتدل لازم است که تعامل خود با حاکمیت فعلی را حفظ نمایند و با روشهای مختلف تذکرات، انتقادات و پیشنهادها خود را ارائه نمایند. ایشان در صورت رعایت قواعد بازی می‌توانند امیدوار باشند که یا بتوانند دولت فعلی را در مسیر اصلاح قرار دهند یا این که به عنوان جایگزین مجلس و دولت در آینده نزدیک نقش‌آفرینی نمایند. طبعاً ایشان حمایت بخشی از اصلاح‌طلبان را نیز به دنبال خویش خواهند داشت.
آقایان خاتمی و نوری در صورت تمایل و با توجه به جایگاهی که دارند شایسته‌تر است که به بازسازی جنبش دوم خرداد بپردازند و با مشخص‌تر کردن مرزهای ظریفشان با جنبش سبز و جنبش اخیر، جایگاه جنبش اصلاح‌طلبی به سبک دوم خرداد را ارتقا بخشند تا بتوانند نقش تاریخی خود در آینده را ایفا نمایند. طبیعی است که اگر حاکمیت با بن بست هائی در مدیریت کشور رو‌به‌رو شود ایشان می‌توانند در فرایندهای مختلف کمک حال باشند و هزینه‌های مسیر رسیدن به تعادل و دموکراسی را کاهش دهند. 
اما نکته اصلی این است که دولت و مجلس فعلی کماکان نیازی به حضور هیچکدام از این دو طیف احساس نمی‌کند و مسیر از پیش مشخص شده خود را طی می‌کند. در ادامه این مسیر اگر با مشکلات لاینحل رو‌به‌رو شود از این دو طیف کمک خواهد خواست ولی اگر بتواند برنامه‌های خود را به هر شیوه‌ای پیش ببرد حتی فشار برای حذف این دو طیفی که ذکر کردم را بیشتر خواهد کرد.
آشتی ملی پیشنهادی است که بیشتر توسط این دو طیف حذف شده مطرح می‌شود و گروهی که فعلاً در قدرت قرار دارد، حتی نزدیک به بحث آشتی ملی هم نیست و اصلاً اعتقادی به این ندارد که شکاف، بحران یا مشکلی وجود دارد و آشتی لازم است.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

نقش و جایگاه شوراهای شهر و روستا در مدیریت شهری و روستایی

چرا مدیریت شهری

شهر دیروز، شهر امروز و شهر فردا

آزمون های قبل ورود به شورا، منجر به بهبود کیفیت مدیریت شهر میشود

دیدگاه های نوین مدیریت شهری پایدار

شهر و لزوم تحلیل آن

برنامه‌ریزی کاربری زمین شهری: اصول و چالش‌ها

بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری: تعریف، تحلیل و راهکارهای مداخله

شاخص‌های اقتصادی شهری و بودجه‌بندی شهرداری‌ها: اصول و اهمیت

ساختار و تشکیلات برنامه‌ریزی شهری در ایران

شوراهای اسلامی شهر و روستا: ساز و کار مشارکت مردم در مدیریت شهری

فناوری در مدیریت شهری

حمل‌ونقل شهری: مفاهیم، سیر تحول و انواع سیستم‌ها

دیپلماسی شهری: راهکاری برای ورود شهرها به عرصه بین‌الملل

مراحل هشت گانه برنامه ریزی شهری

دولت چهاردهم چه کارهائی می‌تواند بکند؟

بر در ارباب بی‌مروت قدرت

پدیدارشناسی جنگ

چگونه سوسیال دموکرات شدم

استرس شغلی در کارگران

رنگین کمان مدارس در ایران

ورودهای غیر مجاز

کیک محبوب یک‌ پرستار

وقتی مطالبه ای باشد، دولت تلاش خواهد کرد تا پاسخی فراهم کند

سند چشم انداز ایران

روایت و پند

نعمت خرسندی و درویشی

بیانیه روز جهانی مبارزه با تغییر اقلیم

مزایای انتخاب یک مدیر بومی برای محیط زیست

نحیف، مثل تاریخ!

بالکن رسوایی

کلیسای وانک

جهان در هفته‌ای که گذشت (86)

مجمع عمومی سالیانه حزب اراده ملت ایران

شورای شهر با حاما

حاما نیوز در اینستاگرام فعال شد

مجموعه چهار جلدی کتاب‌های سازوکار حزبی منتشر شد

سه‌شنبه‌های گفت‌وگو

اندر احوالات گفتگوهای ما

نقشه راه

دین

تبیعض جنسیتی و فمنیسم

تبعیض جنسیتی و فمنیسیم2

الزامات «گفت‌وگوی نتیجه‌بخش»

دین و سکولاریسم

خروج افغان‌ها

ازدواج

ازدواج 2

جنگ در منطقه

مقاومت در منطقه