غلامحسین مسعودی ریحان، نماینده ادوار مجلس و عضو شورای پنجم شهر تبریز، در گفتوگو با اراده ملت عنوان کرد:
اعتماد مردم به مسئولینشان از سرمایههای اقتصادی کشور ارزشمندتر است
گفتگو
بزرگنمایی:
اراده ملت، فائزه صدر: غلامحسین مسعودی ریحان یکی از هشت نفری است که در سال ۱۳۹۶ با فهرست امید، وارد شورای شهر تبریز شدند. مسعودی ریحان از اهالی منطقه ارسباران (قره داغ) در استان آذربایجان شرقی است و سابقه نمایندگی مجلس از حوزه اهر و هریس را در کارنامه خود دارد.
اراده ملت، فائزه صدر: غلامحسین مسعودی ریحان یکی از هشت نفری است که در سال 1396 با فهرست امید، وارد شورای شهر تبریز شدند. مسعودی ریحان از اهالی منطقه ارسباران (قره داغ) در استان آذربایجان شرقی است و سابقه نمایندگی مجلس از حوزه اهر و هریس را در کارنامه خود دارد. مردم این منطقه به همکاری، کار گروهی و تصمیمهای مشورتی شهرهاند. اما مسعودی ریحان نتوانست روح همکاری را در شورای پنجم شهر تبریز و بین اعضای لیست امید و تجربه کند. غلامحسین مسعودی ریحان در گفتوگویی با خبرنگار اراده ملت به سؤالات این مجموعه پاسخ داد که در ادامه میخوانید:
بعد از نزدیک به دو سال دوری از فضای شورای شهر، چه قضاوتی درباره عملکرد اعضای لیست امید در دوره پنجم دارید؟
به نظر من افرادی که از لیست امید وارد شورای شهر تبریز شده بودند، توانمندترین نمایندگان دوره پنجم بودند. آقایان دکتر بهشتی، دکتر قلیزاده، مهندس تقیپور، دکتر اکبرنژاد و خانم مهندس اندیش و دیگر دوستان که از لیست امید آمدهاند، توانمندترین افراد شورای پنجم و تمام ادوار شورای شهر بودند.
البته منظور من این نیست که دیگر اعضای شورا توانایی کمتری دارند. مرحوم آقای اشرف نیا هم از کارآمدترین افراد شورا بود که عمر ایشان به دنیا نبود و در دوره قبل خیلی زود از همکاری با آن بزرگوار محروم شدیم. حرف من این است که شورای پنجم در طول تاریخ شهر تبریز تکرار نخواهد شد. این دوره شاهد اکثریتی پاکدست و توانمند بود. آرای ما به خواست مردم نزدیک بود.
در انتخابات شوراها در سال 1400 شاهد افرادی بودیم که در لیست امید بودند ولی برای دوره ششم شورا پا پس کشیدند، منضفانه بخواهیم قضاوت کنیم این افراد از توانمندترین اعضای شورای شهر بودند و گرچه این فاصلهگرفتن، تصمیم شخصی آنها بود؛ ولی با کنار کشیدنشان شورا را متضرر کردند.
کنار کشیدن اصلاحطلبی از انتخابات شوراها در سال 1400 چه دلیلی داشت؟ آیا عملکرد لیست امید در شورا و مجلس و عملکرد اعتدالیون در دولت در قهر از صندوقهای رأی نقش داشت؟
عملکرد ما به نوع نگاهمان نسبت به مصالح مردم و شهر وابسته بود. به طور مثال آیا لایحهای که آمده به نفع مردم است و در این مرحله مردم منتفع میشوند یا نه؟! اگر منتفع میشوند، در آن صورت ما از لایحه دفاع میکنیم و شاید به همین دلیل مورد مؤاخذه قرار بگیریم. حتی شاید در رزومه کاری و مسئله صلاحیت فرد تأثیرات نامطلوبی به جا بگذارد.
ولی نگاه و فهم ما در مسئولیتی که داشتیم این است که کاری به خیر مردم و عملی به نفع مردم است یا خیر؟! در چنین وضعیتهایی تقابل ایجاد میشود؛ ولی وقتی از ابتدا هدف شما مشخص است دیگر مهم نیست چه اتفاقی میافتد. مهم این است که وقتی ما اینجا مسئول هستیم، تصمیم درست بگیریم. مردم ما را نماینده شورا کردهاند و من باید تا آخرین دقیقهای که اینجا هستم منافع مردم را حفظ کنم. حال میخواهد این به ضرر من تمام بشود یا نه! آنچه مهم است این است که عملکرد ما در مسیر تأمین منافع مردم باشد.
وقتی شما به من رای میدهید همه اعتماد شما در آن رای خلاصه میشود. وقتی به من رای میدهید، تعلق خاطری به من دارید و تا آخر عمرتان میگویید من به این فرد رای داده بودم و همواره عملکرد من را رصد میکنید. به عبارتی من امانتدار رای شما هستم و وقتی شرافت خودم و اعتماد شما را با شهردار معامله میکنم شما متوجه این عملکرد منفی من خواهید شد و دیگر نه رای به من و نه رای به دیگری خواهید داد.
ولی اگر متوجه شوید که من نمیخواهم رای شما را معامله کنم و حتی بهخاطر آن خودم را به خطر میاندازم و در مقابل مافیایی میایستم و میخواهم این رای را پاس بدارم، شما احساس قدرت میکنید. شوخی نیست وقتی تحقیق و تفحص به راه میافتد کسانی در مقابل ما هستند که میداند ما میخواهیم چه کاری انجام بدهیم! ولی هر اتفاقی که بیفتد باید یادمان باشد که امانتدار رای مردم هستیم. اگر چنین نباشد ما مردم و جوانان را از رای مأیوس کردهایم و سرمایه اجتماعی از بین میرود و جوان میگوید چرا بروم رای بدهم؟! و ما به اینجا میرسیم که میگوییم پای صندوق برویم یا نرویم! دنیا به این نتیجه رسیده است که تأثیر سرمایه اجتماعی از سرمایههای اقتصادی بیشتر است. اعتماد مردم به مسئولینشان از سرمایههای اقتصادی یک کشور ارزشمندتر است.
در شورای پنجم با چه موانع و مشکلاتی روبرو بودید؟
زمانی که من در مجلس بودم وضعیت به همین صورت و مثل شرایط شوراها بود. تعدادی نماینده داشتیم که ما به آنها وکیلالدوله میگفتیم که در هر موضوعی به دنبال منافع دولت بودند و توجهی به مردم نداشتند. در شورای شهر هم این موضوع برجسته میشود و تعدادی از نمایندگان شورا مثل نماینده شهرداری عمل میکنند. البته در شورای پنجم این افراد کمتر از همیشه بودند.
کار تیمی را از کودکی به ما یاد ندادهاند. در کشور یک تعاونی را نشان بدهید که موفق باشد! ما باید کار در کنار هم و حرکتهای تیمی را از کودکی یاد بگیریم و یاد بدهیم.
شما یکی از اعضای فعال شورای شهر بودید که سرسختانه ماجراهای متروی تبریز را پیگیری میکرد. آیا میتوان گفت همان سرسختی منجر شد از حضور در شورای ششم باز بمانید؟
ما بهعنوان نماینده پارلمانهای محلی دو وظیفه اصلی داریم. اولین مورد این است که به لوایح و طرحهای مطرح شده در شورا رای بدهیم و آنها را تصویب کنیم و مخالف و موافق با آنها صحبت کنیم. در نهایت وقتی تصویب شد باید از آن مصوبه حمایت و نظارت کنیم. وظیفه اصلی ما قانونگذاری در شورا و تصویب و سپس نظارت است. اعتقاد من بر این است که تأثیر نظارت از قانونگذاری بیشتر است. هرچقدر قانون بنویسید اگرنظارتی بر آن وجود نداشته باشد این قانون کارآمد نخواهد بود و مجری قانون حس خواهد کرد نظارتکنندهای وجود ندارد.
شورا ناظر است و برای نظارت خود ابزارهایی دارد، سؤال و تذکر و تحقیق و تفحص و استیضاح از ابزارهای نظارتی شورا بر شهرداری و سازمانها و مناطق ذیربط است. وقتی 2600 میلیارد تومان پول به سازمان قطار شهری دادهایم باید بر این رقم نظارت داشته باشیم و پرسش کنیم و ببینیم این پول کجا خرج شده است؟ من ابتدا چند بار تذکر قانونی دادم؛ ولی پاسخ قانعکنندهای نشنیدم و بهصورت کتبی و شفاهی به تذکراتم پاسخ داده نشد.
در نهایت تذکراتم را به سؤال برگرداندم. سؤالات من مشخص بود و میخواستیم بدانیم در مقابل 2600 میلیارد تومان چه پیشرفت فیزیکی رخداده است؟ همچنین کارهایی که بر مبنای استاندارد انجام میشوند مورد تأکید من بود تا مسئولین قطار شهری در این موارد جوابگو باشند.
ما میگفتیم وقتی 2600 میلیارد تومان پول دادهایم در مقابل چه کاری صورتگرفته است؟! در سال 98 نیز به میزان 650 میلیارد تومان وام مشارکت گرفته بودند و به حساب آنها واریز شده بود که در بانک بود و هنوز هم در از بانک خارج نشده است و حدود 30% برای آنها تمام میشد که بابت این خواب پول در بانک 18% سود گرفتهاند. درحالیکه در سال 98 دلار حدود 10 هزار تومان بود و در تابستان 98 به 30 هزار تومان رسید. در حقیقت دو سوم آن 650 میلیارد از بین رفته است و تورم ایجاد شده فقط یکسوم آن پول را باقی گذاشته است. اگر در سال 98 بهاندازه 650 میلیارد پلهبرقی میخریدند در سال 99 فقط میتوانستند یکسوم آن خرید را داشته باشند.
یکی از سؤالات ما این بود که چرا آن پول را بهموقع خرج نکرده بودید و باعث شدید، تورم آن سرمایه را از بین ببرد؟! چرا به 30% گرفتهاید و به 18% در بانک گذاشتهاید؟! شاید این کار مبنای قانونی داشته و اجازه داشتند این پول را در بانک بگذارند. ولی اگر آن زمان با مناقصه و مزایده تجهیزات خریداری میکردند کار متروی تبریز بهتر پیش میرفت.
مترو سیگنالینگ و مخابرات نداشت. البته 95% از سیگنالینگ خریداری شده؛ ولی نصب نکرده بودند. من در این موضوع با هیچ شخصی حب و بغضی نداشتم. من و مسئولین وقت در مترو دوست و هم فکر هستیم؛ ولی وظیفه من در شورا حکم میکند نظارت بر داراییهای شهر را جدی بگیرم.
متأسفانه، برنامه افتتاح یک ایستگاه مترو با آن کیفیت و به دست رئیسجمهور کلید خورد. در برنامه افتتاح مسئولینی که برای مراسم افتتاح دعوت میشوند، اطلاعی از جزئیات کیفی پروژه ندارند. حقیقتاً رئیسجمهور اطلاعی از مسائل کیفی و فنی آنچه که افتتاح میکند را ندارد. مسئولین استانی باید پروژههای قابل افتتاح را در نظر بگیرند و پیگیری کنند، وگرنه، شان رئیسجمهور کلنگ زدن به پروژهها یا افتتاح آنها نیست. در حقیقت در این موارد نقش مسئولین استانی از رئیسجمهور یا هر مقامی که پروژه را افتتاح میکند بیشتر است.
من صبح روزی که شنیدم برنامه افتتاح این فاز از خط یک به دست رئیسجمهور انجام خواهد شد با برخی از مسئولین استانی تماس گرفتم و صحبت کردم تا در این کار تجدیدنظر کنند و بازبینی مجددی داشته باشند. چون به نظر من این افتتاح مناسب نیست و مایل بودم تجدیدنظر مجددی انجام بگیرد. ولی تصمیم گرفته شده بود و حرفهای من نهتنها مورد استقبال قرار نگرفت؛ بلکه آن روز موجب آزردگی خاطر مسئولین استانی قرار گرفت. من صادقانه عرض میکنم که اصلاً راضی نبودم این کار به دست آقای رئیسجمهور افتتاح شود. نقش رئیسجمهور در کشور بسیار برجسته است و نباید دست رئیسجمهور کشور را در افتتاح پروژههای جزئی گرفتار کرد. بهویژه که پشت برخی از این برنامهها حرف و حدیثی وجود دارد و انجا است که اسم رئیسجمهور برده میشود و شأن ایشان پایین میآید.
همانطور که دیدیم حادثه متروی تبریز به فاصله کمی رخ داد و رسانهها در داخل و خارج این حادثه را با افتتاح آن توسط آقای روحانی ذکر کردند. در روز حادثه مترو احساس من این بود که نکند رسانهها آقای رئیسجمهور را در این مسئله متهم کنند. شأن رئیسجمهور، سرمایه اجتماعی یک کشور است.
بعد از حادثه در جلسه شورای شهر مصوب شد که فاز سه مترو فعلاً کار نکند تا از نظر کمی و کیفی بررسی صورت بگیرد؛ ولی این تصمیم باید قبل از این حادثه اخذ میشد.
فردای روز حادثه یکی از مسئولین مترو با من تماس گرفت و گفت امروز فروش بلیت مترو تبریز به یکسوم رسیده است. این یعنی استاندارد مترو زیر سؤال رفته و اعتماد مردم کم شده است. این آمار معنادار است و باید این اعتماد از بین رفته را مجدداً کسب کرد.
فائزه صدر
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی