نوشته: زهرا کرد
ایرانی به دنبال یک زن
نوشتار
بزرگنمایی:
این روزها، خیابان در مقابل چهل و چندسال حکمرانی در حال باز پس دادن آموزه هایی است. آموزه هایی که به علت فاصله زیاد جهان فکری و البته محدود حاکمان با مردم، نه در مدرسه و دانشگاه که در تنها فضای زیست نوجوانان و جوانان امروزی شکل گرفته است.
این روزها، خیابان در مقابل چهل و چندسال حکمرانی در حال باز پس دادن آموزه هایی است. آموزه هایی که به علت فاصله زیاد جهان فکری و البته محدود حاکمان با مردم، نه در مدرسه و دانشگاه که در تنها فضای زیست نوجوانان و جوانان امروزی شکل گرفته است.
فضای مجازی! مجازی که حقیقی ترین برهه تاریخ را نه با هزینه نهادهای فرهنگی وابسته که با هشتگ زدن و ترند شدن سبب شده است.
واکاوی چرایی و چگونگی بروز چنین کنشی تحلیل و ریشه یابی علمی می طلبد؛ اما آنچه در این مجال قابل بررسی است، پرداختن به سه مولفه کلیدی و کمتر دیده شده این جریان است.
مولفه هایی که در انقلاب مشروطه و زمانی که آذربایجان به پاخاست در مردم رشت، اصفهان و تهران هم دیدیم. مولفه هایی که پنداری در گذر از سنت به مدرنیته فراموش یا کمرنگ شده بودند؛ اما این روزها شاهد بازیابی مجدد این باورها هستیم.
● وطن دوستی
وطن دوستی که در محافل مشروطه و پسا مشروطه با عناوینی چون میهن پرستی و بعدها ناسیونالیسم زیست اجتماعی یافت؛ این مولفه سبب بروز و جوشش مردم در ابعاد مختلف هنر، ادبیات و سیاست می شد.
چندین دهه حکمرانی مبتنی بر مصلحت اقلیت قدرتمند، سبب شد که در هر دهه شاهد مهاجرت طبقه خاصی از افراد جامعه باشیم.
دهه نود از فرط نابسامانی های اجتماعی و بی کفایتی مسئولین در تامین بدویات زندگی، طبقه متوسط جامعه که نه در گروه نخبگان جای میگرفتند و نه در طبقه پایین تر عطای وطن را به جفایش بخشیدند و رفتند؛
هر آنکس که ماند نیز در سودای رفتن بود. در چنین شرایطی صحبت از میهن و وطن در هر محفل و گفتمانی در خوشبینانه ترین حالت به یک هذیان تاریخی شبیه بود.
چرا که طبق ساز و کارهای حساب شده و هدفمند حاکمیت که طی سالیان متمادی شکل گرفته بود، ریشه های وطن سوزانده و اگر هم جوانه ای باقی مانده بود اغلب در گمنامی به سر می برد.
در چنین وانفسایی که نسل جدید حتی مرکزیت استان های همجوار محل زندگیشان را نمیدانست، شاهد شنیدن نام هایی چون ایران و وطن هستیم.
واژه هایی که تلاش شده بود به حافظه تاریخی بپیوندد؛ اما در بزنگاهی که به مو رسیده بود، دوباره جان گرفته و با قدرت، ماهیت انکار شده و یا تبدیل شده اش به مفاهیم ایدئولوژیک را پس راند.
چه بسا هنوز هم نسل جدید نام استان های وطن را نداند و دانش کافی در زمینه تاریخ و فرهنگش نداشته باشد؛ اما چونان کودک نوپایی که به تازگی دچار اضطراب جدایی است و همه جا در طلب والدش است، این طلب و جوشش را دارد؛ زیرا ماهیت اصلی میهن به عنوان مام مشترک هویدا شده است.
● اتحاد و یکدلی
مولفه دیگر اتحاد و یکدلی بی نظیر در بین تک تک افراد جامعه است. البته در این گفتمان اقلیت قدرتمند که همواره در حال وارونه دیدن واقعیات هستند مطرح نیست.
سوژه اصلی این شعله دختر ساده ای بود و نه مرد جوانی که متعلق به یکی از شهرستان های کردستان بود و نه پایتخت نشین. اما دیدیدم که چگونه از جنوبی ترین نقاط ایران تا فراتر از شمال این کشور به جوشش و تلاش برای معنای مشترک از دست رفته در این اتفاق پرداختند.
چنین اتحاد و یک دلی در شرایطی که به علت شیوه مدیریت کلان کشور بر ایران حادث شده، عجیب و بعید به نظر می رسید. فراموش نکنیم که این روزها به علت بحران خشکسالی و اجرای طرح های بی اساس و سراسر اشتباه انتقال آب شاهد کشمش های فراوان بین مردم شهرهای همجوار هستیم.
در این شرایط جوشش همگانی برای موضوعی که به زعم عده ای نه تنها اولویت نیست که ضروری هم نمی باشد بسیار دور از ذهن و حیرت انگیز است، گو اینکه ملتی به ناگاه پس از یک به خواب رفتن اجباری در حالیکه آبی برای نوشیدن و هوایی برای تنفس ندارند، بیدار شده و آزادی را به جای همه نداشته های متعددش فریاد می زند.
فریادی که در عین تنوع بیانی و زبانی دارای مفهومی مشترک است؛ مفهومی که سال ها با مرکزگرایی حاکمیت و محروم نگهداشتن شهرهای مرزی ایران می رفت که فراموش شود.
● واج آرایی “ز” گویا برای زنان است
مولفه سوم شعاریست که با واج آرایی “ز” گویا برای زنان است؛ اما در معنا چنان جامعیتی به طبقات و قشرهای مختلف جامعه بخشیده که نیازمند بررسی مجدد در مباحث حوزه زنان میباشزنی کشته میشود و ایرانی به پا می خیزد.
زنی که از بدو انقلاب به عنوان اولین معترض در برابر پارادایمهای تمامیت خواهی شروع به اعتراض کرد و توسط گروه های مختلف نادیده گرفته شد.
این زن در این چهار دهه با همه تلاش هایی که در کنه مراکز تصمیم گیرنده کشور از مقنعه اش بگیر تا مجریه و قهریه در جهت گرفتن هویت اجتماعی و دادن هویت خانگی صرف به او بودند، این روزها و پس از چهل و چند سال به چنان پختگی و اجماعی می رسد که چون مادری همه فرزندانش را با تمامی تفاوت های فکری و ماهیتی همراه می کند و خود در صف نخست با صدای بلند میگوید: زن، زندگی، آزادی
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی