سرمقاله (31): احزاب بر سر دوراهی
سرمقاله
بزرگنمایی:
ساختار سیاسی کنونی ایران احزاب را بر سر یک دوراهی قرار داده است و ظاهرا فعالین سیاسی و حزبی هر کدام از این دو راه را بروند به سر منزل مقصود نمیرسند. از طرفی همه کسانی که کوچکترین مطالعه ای در زمینه سیاست مدرن داشته اند یا ارتباطی با ساختارهای سیاسی داشته اند، میدانند که وجود و حضور احزاب، پایه و اساس نظام های سیاسی مدرن است
ساختار سیاسی کنونی ایران احزاب را بر سر یک دوراهی قرار داده است و ظاهرا فعالین سیاسی و حزبی هر کدام از این دو راه را بروند به سر منزل مقصود نمیرسند. از طرفی همه کسانی که کوچکترین مطالعه ای در زمینه سیاست مدرن داشته اند یا ارتباطی با ساختارهای سیاسی داشته اند، میدانند که وجود و حضور احزاب، پایه و اساس نظام های سیاسی مدرن است و آنچنان دستاوردها و خروجی های نظام حزبی افزون است که بعد از سالها از پیدایش آنها هنوز بدیلی برایشان ایجاد نشده است. و از طرفی آنچنان ساختار سیاسی واقعی ایران نگاه بی مهرانه، حاشیه ای و محدودکننده بدین پدیده دارد که کاربردهای آنرا به کمینه ترین حالت ممکن تنزل داده است. و خروجی و کارکرد احزاب به حدی تنزل پیدا کرده است که به قول ظریفی: همه احزاب کشور جمع شوند اختیار انتخاب دهیار یک ده را هم ندارند!
امروزه فعالین سیاسی بسیاری را میشناسیم که ترجیح داده اند بعلت همین موانع ساختاری و حقوقی، کنش ورزی خویش را در خارج از ساحت حزبی دنبال کنند و بدرستی بیان میکنند که اینگونه میتوانند موثرتر باشند. از طرفی ایشان بخوبی میدانند که هر چقدر هم که منفردا فعال و موثر باشند نهایتا سیاست مدرن بر پایه کار تیمی در قالب احزاب معنا میابد و مفید فایده است. و تشکیلات سازماندهی شده سیاسی در قالب احزاب هستند که امکان تغییرات مثبت در سطوح سیاسی را دارند.
این تناقض اکنون بر حوزه حزبی کشور سایه سنگین خود را انداخته است و حاکمیت و مجلس نیز تدبیری برای حل آن نمینمایند. مختصر فعالیت هائی نیز که گاها در این راستا صورت میگیرد نهایتا به در بسته شورای نگهبان میخورد. سال گذشته پیشنهادی از طرف وزارت کشور به مجلس شد که لااقل انتخابات مجلس بصورت نیمه حزبی برگزار شود و مردم این حق را داشته باشند که جدا از نامزدهای منفرد با لیست های حزبی نیز رای دهند اما این داستان نیز مشابه موارد پیشین به دلایلی واهی بی سرانجام رها شد. در تمام سالهای اخیر تمام تلاشها برای ارتقا نظام حزبی در کشور سرنوشتی بهتر از این نداشته اند. این تازه بخش خوب داستان است، در بخش بدتر آن شاهد ایجاد محدودیتها و موانع بسیاری در دولت نهم و دهم در برابر فعالیت احزاب بوده ایم. که بسیاری از آنها کماکان نیز ادامه دارد و پویائی و تحرک لازم را از احزاب سلب کرده است.
موضوع به بازی نگرفتن احزاب، منحصر به احزاب غیر رسمی، منتقد و اصلاح طلب هم نیست بلکه شامل احزاب اصول گرا نیز میشود و بطور کلی اینگونه به نظر میاید که پدیده تحزب با اقبال چندانی از سوی سیاستگذاران ارشد ایران و حاکمیت روبرو نیست. حال ما با این مشکل روبرو هستیم که از طرفی به ضرورت کنش حزبی آگاهیم و فقط این راه را مناسب توسعه پایدار سیاسی کشور میدانیم و از طرفی آنچنان ساختار سیاسی کشور بر ضد تحزب است و احزاب را فقط بعنوان زینت المجلس میبیند که برون ده خاصی را از آن شاهد نیستیم و طبیعتا انسان عاقل را کار بیهوده شایسته نیست.
حال کدام باندهای قدرت و ثروت از ایجاد یک نظام انتخاباتی و سیاسی مبتنی بر تحزب که امتحان خود را هم به گواهی تاریخ صد ساله جهان پس داده است میترسد، موضوع یادداشتهای بعدی ما خواهد بود.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی