انتخابات حزب محور (بخش اول)
نوشتار
بزرگنمایی:
معمولا انتخابات در تمام کشورها به شکل حزبی برگزار می شود. حتی در کشورهای اطراف ما مثل ترکیه و پاکستان هم انتخابات به شکل حزبی است و احزاب در انتخابات نقش اساسی دارند. ولی چرا در کشور ما با وجود احزاب متعدد و گوناگون چنین چیزی ممکن نیست؟ احزاب نقش اساسی در انتخابات ندارند و وزن هیچ حزبی در این میان مشخص نیست.
محمد رضا زارع
سخن اول
معمولا انتخابات در تمام کشورها به شکل حزبی برگزار می شود. حتی در کشورهای اطراف ما مثل ترکیه و پاکستان هم انتخابات به شکل حزبی است و احزاب در انتخابات نقش اساسی دارند. ولی چرا در کشور ما با وجود احزاب متعدد و گوناگون چنین چیزی ممکن نیست؟ احزاب نقش اساسی در انتخابات ندارند و وزن هیچ حزبی در این میان مشخص نیست.
انتخابات در کشور ما بیشتر شبه حزبی است تا حزبی و این هم به دلیل همان شرایط نیمه مدرن و شبه مدرنی است که وجود دارد و نهاد های مدنی یک وجود ناکامل دارند تا کامل. به دلیل عدم وجود پیش زمینه های نظری و هم چنین عملی در کشور دچار چنین وضعیتی هستیم. به هر حال باید از جایی شروع کرد و نمی توان به دلیل عدم وجود پیش زمینه ها این اصول مهم را نادیده انگاشت.
وجود احزاب در هر کشوری یک ضرورت است و جامعه مدرن با احزاب عجین شده و این گروه ها از لوازم جامعه و دولت مدرن هستند. در کشور شاهد ثبت احزاب متنوع هستیم، ولی ارتباطی بین این احزاب و انتخابات وجود ندارد. بخشی به قانون بر میگردد که ارتباطی در قانون بین احزاب و انتخابات وجود ندارد و به نظر می رسد نقش احزاب از نظر قوانین باید مورد بازبینی قرار بگیرند. بازبینی باید پیش از این اتفاق می افتاد که متاسفانه توانمند کردن احزاب همیشه به تعویق افتاده است و همین امر باعث گردیده است که شاهد انتخابات غیر حزبی باشیم و نامزد های پیروز هر انتخابات به مستقل بودن خود فخر می کنند.
در حالیکه انتخابات حزب محور از ثبات و استحکام مناسبی برخوردار است. در این شیوه افراد ذی صلاح و با کفایت و متخصص وارد مجلس و قوه مجریه خواهند شد و نظارت بر نمایندگان مردم و عملکرد آنها امری مستمر خواهد بود. در حال حاضر یک نماینده به مدت چهار سال در مجلس حضور دارد و هیچ نظارتی بر او نیست و به رای دهنده پاسخگو نخواهد بود. در حالیکه اگر از طریق حزب وارد مجلس می شد؛ نظارت از طریق احزاب اعمال می شد و درصورت عملکرد نامناسب حزب مورد حمایت او پاسخگو بود.
آن چیزی که در جامعه و دولت های مدرن مهم است، پاسخگو بودن مسئولین و نمایندگان مردم است و تمام این نهاد ها دقیقا در این جهت هستند. حال اگر حکومت تمام این امور را به دست بگیرد، باید پاسخگوی مردم باشد و در غیر این صورت سرمایه اجتماعی اش را از دست می دهد. در حالیکه اگر احزاب متولی این امر باشند خود پاسخگو هستند و سرمایه اجتماعی حکومت در این میان از بین نمی رود. اگر نماینده ای نقص، مشکل و ایرادی داشت، طرف مردم احزاب هستند و نه حکومت.
متاسفانه در جامعه ما این امر لحاظ نگردیده است. در نتیجه وقتی اتفاق و یا حادثه ای پیش می اید، حکومت و جامعه در مقابل هم می ایستند. در حالیکه در بیشتر کشورها نقش میانجیگری بر عهده احزاب است نه حاکمیت. قوانین کشور در مورد احزاب تنها با به رسمیت شناختن حزب کامل نمی شود این قوانین باید مورد بازبینی قرار گیرد تا نقش و سهم بیشتری برای احزاب در نظر گرفته شود و جامعه به سمت انتخابات حزبی حرکت کند.
سخن دوم
همانطور که گفته شد احزاب از لوازم و ضروریات جامعه مدرن است و بدون وجود آنها شاهد یک جامعه و سیستم ناپایدار و بی ثبات خواهیم بود. البته با چنین ویژگی هایی از اساس برنامه ریزی میسر نخواهد بود و یا برنامه ها ناکارآمد هستند. و اتفاقات، حوادث و روزمرگی ها جایگزین برنامه ریزی در امر کشور داری خواهد شد و به تعبیر روانشاد فیرحی چنین خصیصه هایی شامل احزاب ناکامل و ناصحیح است. شادروان فیرحی احزاب رو به دو بخش صحیح و ناصحیح تقسیم کرده بود و منظور او از احزاب صحیح حزب به معنای تام و تمام بود نه ناقص و ناتمام و با آسیب شناسی که کرده بود به خوبی به این موضوع پی برده بود که مشکلات احزاب در کجاست و دست بر کانون اصلی این مشکلات و معضلات گذاشته بود. فیرحی احزاب فعلی ایران را در زمره احزاب ناصحیح می دانست که می توان درباره آن ها از واژه هایی چون محفل و گعده یاد کرد و البته این مشکلات را به فرهنگ سیاسی، عاملیت ها و ساختارها معطوف می داشت. البته این ناکاستی ها در دوره های متمادی به وجود آمده بود و نه یک دوره خاص.
اولین انجمن هایی که در کشور بوجود آمده بود به دوره مشروطه باز می گردد که شاهد به وجود آمدن انجمن های ریز و درشت بودیم و شاید همین همیاری و همدلی انجمن ها بود که به استبداد صغیر فیصله داد و محمدعلی شاه را از عرش به فرش کشید و مشروطه به ظاهر پیروز شد. ولی متاسفانه نبود آداب و فرهنگ سیاسی مناسب از یک طرف و ساختار های کهنه و متصلب از طرف دیگر موجب افول و اضمحلال مشروطه شد و از دل آن حکومت پهلوی به قدرت رسید.
در این ارتباط می توان به افراط و تندروی هایی که در مشروطه شد اشاره کرد که رقابتها به تخاصم بین گروهها تبدیل شد و کشور دچار هرج ومرج شد و همین عامل باعث دخالت های کشورهای دیگر و مداخله آنها شد. در نهایت مشروطه به آن چیزی که می خواست نرسید و ناکام ماند و البته یکی از دلائل همین ناکامی عدم وجود رقابت سالم و مثبت بین گروه ها و تضاد منافع آنها بود که بر منافع ملی غلبه یافته بود.
شاید اگر انسجام بین احزاب و انجمن ها به وجود می آمد نتیجه خوشایند تر بود ولی نبود تعامل و ارتباط و ترجیح منافع شخصی بر هر امری غالب بود و مشروطه ناکام ماند. البته روانشاد فیرحی در بررسی احزاب دوره مشروطه به همین احزاب و گروه ها اشاره کردند و عدم بلوغ آنها و عدم رقابت صحیح و سالم را موجب زوال مشروطه دانستند. به هر حال احزاب از همان ابتدا به مانند طفلی ناقص الخلقه بودند که فقط نام و نشان و تیتری از حزب داشتند و بیشتر به محفل می ماندند. چون آن چیزی که در راس مسائل این گروه ها بود منافع و مصالح ملی نبود، بلکه امر خصوصی بود که آن را تعقیب می کردند و حتی به قیمت حذف یکدیگر از هیچ عملی فروگذار نکردند.
سخن سوم
در سخن قبل به این موضوع پرداختم که احزاب واقعیتی ضروری و الزامی هستند و منظورم این بود: همانطور که معیشت چون نان، آب و مسکن و سایر نیازهای اولیه برای ما حکم حیات دارد. احزاب هم چنین ویژگی هایی دارند. به عبارتی بین احزاب و کشور داری یک لزوم منطقی وجود دارد و جامعه مدرن بدون احزاب محلی از اعراب نخواهد داشت. هر دوره شرایط و مصالح خاص خود را دارد. دیگر نکته مهم این است که وجود چند حزب به معنای این نیست که ما با یک سیستم حزبی مواجه هستیم. چون در یک سیستم حزبی همه ارکان توسط احزاب تعیین و مشخص می گردد و تمام تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منبعث از احزاب است و در حال حاضر چنین امکانی در کشور ما فراهم نیست. به هر حال دیر یا زود باید در این وادی پای گذاشت تا کشوری با ثبات و توانمند داشت که کمتر دچار حوادث تلخ و صدمات جبران ناپذر شود.
همچنین از دیدگاه روانشاد فیرحی به حزب صحیح و ناصحیح پرداختم که به واقع احزابی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم از نوع دوم است و کارایی چندانی ندارند و فقط یک نام و اسم را به یدک می کشد. چون تبدیل به یک سیستم کارآمد نشده اند و در ساختارها نقش موثری ندارند. این امری نیست که در کوتاه مدت بوجود آمده باشد، بلکه سالهای متمادی است که روند به همین شکل است و متاسفانه هیچ عزم و اراده ای در این خصوص وجود ندارد. به همین دلیل کشور با انواع و اقسام مشکلات مواجه است. در کشوری که سیستم و ساختار برآمده از احزاب باشد خطا و اشتباه کمتر است و البته سو استفاده های مالی و رانت نیز کمتر خواهد بود زیرا نظارت قوی است. به شرط اینکه حزب به تعبیر شادروان فیرحی روند صحیحی را در پیش بگیرد. در سخنرانی که اخیرا رهبری جمهوری اسلامی بیان کردند انتخابات را موجب عدم شکل گیری دیکتاتوری در کشور بیان کردند و البته انتخابات چنین نقش و ویژگی دارد و در کنار یک ساختار حزبی مناسب و کارآمد میتوان به هدف جامه عمل پوشاند.
سخن چهارم
هدف و انگیزه نگارنده از نوشتن این یادداشت، تکرار مباحثی نیست که پیشتر نیز از آن ها سخن رفته است. به نظر می رسد مساله احزاب نزد برخی از سیاسیون و نخبگان کاملا مشهود و بدیهی است و به خوبی می دانند که گیر و گرفت کار کجاست؟! نگارنده نیز ادعای تام و تمام اشراف بر این مباحث ندارد ولی جد و جهد می کنیم شاید به شکلی انتقادی به این موضوع نگاه کنیم و برداشتی نو داشته باشیم و نکته مهم دیگر اینکه مباحث فقط در چارچوب نظام فعلی موجود نیست و فراتر از این است.
قریب به یک قرن و اندی از واقعه مشروطه می گذرد و جامعه ما همچنان در وادی گذر بین سنت و مدرنیته وا مانده است و البته آن چیزی که در این مدت خود را به ما نشان داده و ما در این ورطه عمل می کنیم همچنان مدرنیزاسیون است تا مدرنیسم. متاسفانه بیشتر احزاب و نهادهای مدرن شکلی صوری دارند و فاقد محتوا و کیفیت هستند، به عبارتی بیشتر در حوزه کمیت کار کرده ایم تا کیفیت. با این وضعیت احزاب دارای وجودی ناکامل و ناقص و معیوب هستند و به همین جهت قادر به ایفای نقش اساسی و کلان در کشور نیستند و بیشتر در حوزه خرد و جزئییت مانده اند و ره به جایی نخواهند برد. در پایان جهت اطلاع دوستانی که احزاب فعلی و موجود کشور را در اداره کشور ناموفق می دانند، عرض می شود که موفقیت احزاب در گرو یک تغییر کلان و اساسی در حوزه تحزب و نگاه به تحزب و بازبینی قوانین احزاب است و تا این تغییرات میسر و محقق نشود احزاب جایگاه واقعی خود را پیدا نخواهند کرد.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی