(درسهایی از سوئد برای ایران)
تأثیر توانمندسازی سیاسی زنان بر حکمرانی خوب
گزارش
بزرگنمایی:
این گزارش خلاصه ای از مقاله فهیمه آزموده و امیرمحمد حاجی یوسفی است که بنا به اهمیت آن در این شماره نشریه بازنشر میگردد.
این گزارش خلاصه ای از مقاله فهیمه آزموده و امیرمحمد حاجی یوسفی است که بنا به اهمیت آن در این شماره نشریه بازنشر میگردد.
مقدمه
سوئد کشوری است که به لحاظ برابری جنسیتی و حکمرانی خوب، کشوری پیشگام به شمار میآید. در ایران اما با اینکه جایگاه و موقعیت زنان، طی دهههای اخیر بهبود یافته است اما همچنان با نوعی توسعه نامتوازن روبه رو ست و با وجود غلبه بر بخشی از انگارههای سنتی و موانع اجتماعی، توانمندی مطلوبی در حوزه سیاسی کسب نکرده است.
پرسش این است که (توانمندسازی سیاسی زنان چه تأثیری بر حکمرانی خوب دارد و با مطالعه این روند در کشور سوئد، چه آموزههایی برای ایران میتوان استخراج کرد؟)
دردهههای اخیر با اوج گرفتن مباحث زنان در محافل دانشگاهی و بینالمللی و همراه با جهتگیری رویکردهای جدید، مفهوم توانمندسازی سیاسی زنان گسترش فراوانی یافتهاست. از این منظر، شناسایی و تحلیل عوامل مختلفی که بر کیفیت حکمرانی کشورها تأثیرگذار هستند نیز به موضوع مهمی تبدیل شدهاست. کمتوجهی به تأثیر سازنده توانمندسازی زنان و حضور آنان در تصمیمگیریهای سیاسی، سبب تضعیف کیفیت حکمرانی میشود و اهداف ناشی از حکمرانی خوب، مانند مشارکت همگانی، پاسخگویی و کارایی را تضعیف میکند.
توانمندسازی سیاسی زنان در سوئد
1. گرفتن حق رأی در سال 1919
2. در سال 2018 بیشترین میزان زنان شاغل را دارا بوده است. یعنی 80 % از زنان در سوئد در خارج از خانه کار میکنند.
3. میزان شاخص مشارکت سیاسی با توجه به تغییرات ساختاری در قوانین قابلتوجه است. تعداد زنان شاغل در مناصب مدیریتی و اجرایی طی 100 سال اخیر افزایش و در 2018 تعداد زنان در دولت ملی سوئد به 57.9 درصد رسیده است.
4. کلیشهای اندیشیدن درباره زنان در سوئد کمرنگ شده و قوانین نگهداری فرزند موجب شدهاست که زنان علیرغم مشغله مراقبت از فرزند، در صورت داشتن مقامهای مدیریتی، امکان حضور در جلسهها را داشتهباشند و نگرش منفی در مورد کار بیرون از خانه زنان تضعیف شدهاست.
5. حمایتهای دولتی برای کاهش مسئولیتهای زنان در خانه سبب افزایش حضور اجتماعی و سیاسی آنان شدهاست و پذیرش تعهدات تماموقت مدیریتی سیاسی را برای آنان امکانپذیر کرده است.
6. ساختارهای کلان اقتصادی سیاسی و اجتماعی با پیگیری سیاست برابری جنسیتی هدف توانمندسازی زنان درحوزههای مختلف را دنبال میکنند.
7. نقش گروههای داوطلب در تغییر کلیشههای جنیستی که با نفیِ تفاوتهای زنان و مردان بهعنوان نقطهضعف، از کنارهگیری آنان در عرصه سیاسی جلوگیری میکند و این حس مسئولیت و مشارکت اجتماعی بر توانمندی سیاسی آنان میافزاید.
8. آزادیهای مدنی زنان میتواند به آنان در استفاده از قانون و حق دسترسی به اطلاعات کمک کند تا ضمن افزایش خودباوری و تعلق اجتماعی به خواستههایشان برسند.
9. برخی از زنان در سازمانهای مردمی و داوطلبانه از شفافیت و پاسخگویی اجتماعی در سطوح مختلف دفاع میکنند. این رفتارهای سیاسی میتوانند با تقویت انگیزههای تمام نهادها برای نشاندادن شایستگی در کنترل فساد، صرفنظر از عملکرد نهادهای دیگر وضعیت حکمرانی را بهبود بخشند، این بهمعنای ایجاد حکمرانی خوب در فضایی است که زنان در تصمیمسازی شرکت دارند.
ارزیابی حکمرانی خوب در سوئد
1. افزایش مسئولیتپذیری از طریق مشارکت سیاسی در سوئد
یکی از کلیدیترین مولفههای حکمرانی خوب در سوئد، مسئولیت پذیری است بهطوریکه سازمانهای خصوصی و نهادهای مدنی فعال در جامعه در کنار مؤسسهها و نهادهای حکومتی، در قبال سیاستها و اقدامات خود، پاسخگو و مسئول هستند. با بالا رفتن مسئولیتپذیری در حوزه مسائل زنان کیفیت حکمرانی خوب نیز افزایش یافتهاست. استفاده از تبعیض مثبت در سوئد تأثیرگذار بوده است که به زنان فرصت برابری برای حضور دربحث و گفتوگوها و مجالس سیاسی و مردانه داده است.
2. افزایش پاسخگویی از طریق سازمانهای مردمنهاد در سوئد
در سوئد صدای زنان از طریق نهادهای مدنی رساتر شده و پاسخگویی و مسئولیتپذیری دولت از این طریق افزایش مییابد. به همین دلیل وفاق اجتماعی و ظرفیت آنان برای فعالیتهای اجتماعی بیشتر میشود. این فرایندها در پایان به تقویت حکمرانی خوب و متعادل منتهی شدهاست.
3. افزایش کارایی از طریق ایجاد گروههای داوطلب
تشکیل گروههای داوطلب با هدف مهارتافزایی و ارتقای توانمندیهای زنان در راستای ایجاد فرصت اشتغال از عوامل تسریعکننده توانمندسازی سیاسی در سوئد بهشمار میآید. این عنصر، معرف اهمیت گفتمان از پایین به بالا نسبت به رویکرد از بالا به پایین است.
توانمندسازی سیاسی زنان در ایران
در نگاهی تاریخی در باور عمومی ایرانیان نگرش مثبتی در مورد حضور زنان در سیاست و توانمندسازی سیاسی آنان وجود نداشتهاست. در عصر قاجار نخستین حرکتهای سیاسی و دستهجمعی زنان روی دارد و در انقلاب مشروطه بهطور خاص مطرح شد و اگرچه در سال 1285 از حق رأی محروم شدند، اما توانستند در دوره پهلوی دوم لایحه حق رأی را به تصویب برسانند و در سال 1341 زنان اجازه شرکت در انتخابات و نامزدی برای انتخابات را کسب کنند. با وقوع انقلاب در ایران نگاهی مجدد به حقوق زنان در چهارچوب ارزشهای دینی و انقلابی مطرح شد و حقوقی نیز برای زنان تعیین گردید.
در سال 2018 براساس آخرین گزارش شاخص برابری جنسیتی، ایران دارای رتبه 142 در میان 149 کشور بود. براساس این شاخص، شاخص سلامت و آموزش زنان نسبت به شاخص اقتصادی و سیاسی رشد بیشتری داشته است. یعنی تغییرات در سطح فردی در حال گسترش است اما در ساختارهای کلان حقوقی و سیاسی فاقد رشد چشمگیری بودهاند. پس آنچه مهم است هماهنگی همه سطوح در راستای گسترش توانمندیهای زنان است. زنان باوجود غلبه بر بخشی از موانع حقوقی همچنان توانمندی مطلوبی در حوزه مشارکت سیاسی بهمعنای آزادی بیان و تنوع دیدگاهها و سازماندهی یک جامعه مدنی، کسب نکردهاند و تفاوت قابلتوجهی میان شاخص رشد تحصیلات و آموزش زنان در مقابل مشارکت سیاسی آنان دیدهمیشود.
آموزههای سوئد برای توانمندسازی زنان در ایران
بررسی وضعیت زنان در دو کشور متفاوت از منظر جغرافیایی، فرهنگی، مذهبی نگاه جامع و چشمانداز گستردهای را برای تحلیل توانمندی سیاسی زنان ارائه میدهد. به نظر میرسد حلقه گمشده و تفاوت چشمگیر میان ایران و سوئد، حمایتهای قانونی بیشتر از زنان و فضای باز اجتماعی و بهویژه فعالیت زنان در نهادهای جامعه مدنی در سوئد است که اجازه حضور آزادانهتری به آنان میدهد.
بیشک آنچه موجب سرعت بخشیدن به مشارکت زنان در فعالیتهای مدنی و چرخه توسعه میشود قوانین قدرتمند حمایتی و رعایت حقوق اولیه و پایهای زنان در جامعه است.
ورود زنان به عرصه فعالیتهای داوطلبانه میتواند منشأ اصلی تغییرات کیفی حکمرانی باشد. حضور زنان در این گروهها و تعامل و همکاری آنها با سایر زنان فرصتی را برای بازگو کردن دغدغهها و مشکلاتشان فراهم میکند و این خود میتواند به تشکیل اتحادیهها یا سازمانهایی برای حفاظت از حقوق زنان منجر شود. ورود زنان به این عرصه و افزایش آگاهی زنان سبب بهبود حکمرانی میشود.
پیشنهاد کاربردی برای توانمندسازی زنان که موجب بهبود کیفیت حکمرانی در ایران میشود عبارتند از:
1. افزایش دسترسی به اطلاعات از طریق حضور آنان در شوراهای سیاسی، کانونهای مردمی و تشکلهای داوطلبانه.
2. بهبود جایگاه و هویت اجتماعی از طریق آموزشهای مدیریتی و حضور زنان در عرصههای تصمیمگیری و نیز پیگیری راهکارهای مناسب برای ورود آنان به مراجع تصمیمگیری و برنامهریزی.
3. افزایش قدرت زنان با ورود آنان به حوزههای تصمیمگیری در سطح میانی و توانمندسازی سیاسی زنان برای حضور در جامعه.
نتیجهگیری
بخشی از توانمندسازی سیاسی زنان در سطح خرد و با رشد و رفاه اقتصادی، آگاهی و همچنین در سطح کلان با تغییرات عمده در قوانین و ساختارهای مدنی، سیاسی، اجتماعی ارتباط دارد. اما آنچه بهطور مشخص سبب افزایش توانمندی سیاسی زنان در سوئد میشود رشد و توسعه نهادهای مدنی است. در واقع مهمترین راهکار سوئد تشخص بخشیدن به زنان، ارائه مسئولیت اجتماعی از طریق مشارکت مدنی و کمرنگ شدن نگاه جنسیتی است و با حضور آنان در سطوح میانی و تقویت حس مسئولیت و مشارکت اجتماعی بر توانمندی سیاسی آنان افزودهاست.
پس اولویت نخست زنان برای رسیدن به توانمندی سیاسی پیش از کسب سهمیه برای فعالیت حزبی و سیاسی، باید توانایی گفتگو درباره موضوعات و معضلات مختلف درباره خود باشد. طوریکه برای بیان مطالبات خود باید بتوانند بهصورت جمعی مشارکت و همکاری کنند.
تا زمانی که زنان ایرانی بهلحاظ اجتماعی و سیاسی توانمند نشده باشند حکمرانی خوب در ایران محقق نخواهد شد.
فاطمه قدم
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی