بزرگنمایی:
موسیقی ملی، مجموعهای از پردهها و نغمهها نیست که بهطرز خاص کنار هم قرار گرفته باشند و به ملتی ویژه تعلق داشتهباشند که ملتهای دیگر نتوانند آنها را درک کنند.
موسیقی ملی، مجموعهای از پردهها و نغمهها نیست که بهطرز خاص کنار هم قرار گرفته باشند و به ملتی ویژه تعلق داشتهباشند که ملتهای دیگر نتوانند آنها را درک کنند.
این موسیقی اساساً از ترانههای مردمی، رقصها و آهنگسازانی که پیوندهای فشرده با همین مردم دارند آفریده میشوند. این آثار ملی که بخشی از تاریخ فرهنگی زنده و گنجینه هنری هر ملت هستند میتوانند ملتهای دیگر را نیز شدیداً تحتتأثیر خود قرار دهند.
موسیقی ملی همچون خود مردم دستخوش تغییر و تکامل پیوستهاست، بخشی از مواد و مصالح این موسیقی ممکن است از موسیقی مذهبی و ترانههای شاعران عصر باستان به ارث رسیده باشد. لیکن موسیقی قومی از موسیقی قبیلهای ریشه میگیرد ولی هر آنچه را که مفید تشخیص دهد نیز میتواند از دیگر فرهنگهای موسیقایی جذب میکند.
آثار مدون این موسیقی که بازتابی از مبارزات مردم در راه کسب هویت ملی است از موسیقی قومی بهره میگیرد و متقابلاً بر آن تأثیر میگذارد. هنر قومی آفریدهی انبوهی از انسانهای پر استعداد و ناشناخته بود که هر یک چیزی تازه بر گنجینه مشترک فرهنگی آن قوم میافزودند. در دوره مبارزات ضد فئودالی هر آنچه در هنرها مترقی و ماندگار است شکل ملی به خود میگیرد زیرا تکامل این عنصر با تکامل خود ملتها قرین و همراه است.
سده بیستم شاهد تحولاتی انقلابی در موسیقی ست، به اضافه شبه انقلاباتی در جهت گسستن پیوندهایی در این هنر که موجب معنیدار شدن آن نیز میشود، این طنز بازتاب تاریخ اجتماعی سده بیستم نیز هست، در این سده تحولات پردامنهای در زمینه علوم و تکنولوژی رخ میدهد که تماماً چشم اندازهای تازهای برای غلبه انسان بر طبیعت و برآوردن نیازهایش گشودهاست، ولی در بخش بزرگی از جهان، این یافتهها و دانشها مایه نومیدی بسیاری از انسانها درباره آینده و سرنوشت خویش شدهاست.
فناوریهای پیشرفته نوین برای پخش و ضبط موسیقی مانند رادیو، گرامافون و نوار باعث گسترش سریع موسیقی در میان مردم شد و به طرزی بیسابقه بر تعداد هواداران موسیقی افزود، فزونی و باروری مواد و مصالح خود موسیقی نیز در این بارهی زمانی ممکن شد و به موسیقی امکان داد هرچه بیشتر به ژرفای تجسم دنیای درونی انسانها راه یابد.
جذب قلمروهای تازهای از موسیقی قومی، سنتهای موسیقی ملی، مدها، ملودیها و ریتمهای گوناگون، منجر به افزایش دوستداران موسیقی و پیدایش آفرینندگان بالقوه و تکثیر و انتشار موسیقیهای ملی و مردمی و در نتیجه غنیتر شدن موسیقی جهان شد که این خود نشانی از یک انقلاب در موسیقی بود. اوجگیری این انقلاب به جهانی سراسر صلح و همکاری بینالمللی مابین ملتها و پایان یافتن تمام شکلهای استثمار بستگی دارد.
در نیمه نخست سده بیستم آهنگسازان بزرگی چون ژان سیبلیوس و ارنست بلوخ به ظهور رسیدند که آثارشان تفاوت چشمگیری با تمامی آثار گذشته موسیقیدانان دارد. این آهنگسازان انسان دوستی خود را حفظ میکنند و فرمهای بزرگ سمفونی و موسیقی مجلسی را معنی تازهای میبخشند. و از مواد و مصالح قومی و ملی بهعنوان افزودهای زنده در زبان موسیقی سود میجویند. در لابهلای آثار این موسیقیدانها به بازتابهایی ژرف از ستیزهای درونی و ناآرامی زمان برمیخوریم، برای نمونه میتوان نظری به سمفونی چهارم سیبلیوس و اولین کوارتت زهی اثر ارنست بلوخ انداخت. ادامه دارد.....
محمد هادی خوشکلام
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی