گفتگوی محله (1)
تولد گفتگوی محله به سال 1390
گزارش
بزرگنمایی:
در سری مقالات “گفتگوی محله” سعی بر آن می شود تا به حلقه مفقوده های کار جمعی و گروهی و کلیدواژه های زیرساختی اجتماعی و شهروند مسیولیت پذیر و پویا پرداخته شود تا این ایده ی راهبردی، توانمندی عملیاتیش را هر چه بیشتر به منصه ظهور برساند.
بارش بی امان باران جوی ها را خروشان کرده و آب سطح معابر و خیابانها را در بر گرفته است. همه از سیل گریزانند و همچنین از یکدیگر. صدای خروش آب، تاملی برای شنیدن و یاری با دیگری نمی دهد. دختر جوانی چوبی بلند میآورد تا بسته بزرگی را که میانه جوب و پل ماشین رو گیر افتاده را جابجا کند. به تنهایی تلاشش پاسخگو نیست، مردی به او می پیوندد. جوانی از راه می رسد، مانع برداشته میشود، پیاده رو نمایان می شود، حجم آب در خیابان کمتر و صدای غرش آن نیز کمتر میشود.
چه چیزی سبب شد تا این حرکت صورت گیرد؟ باران سیل آسا؟ حس مسؤلیت ؟ ایده پردازی دختر جوان؟ حس همکاری یا حس داوطلبی یا داشتن دیدی متفاوت از دیگران؟ برای برون رفت از این بحران چه آیتم هایی نیاز است تا از تکرار این چنین وقایعی جلوگیری شود؟
طرح این پرسش سرآغاز تولد ایده ای شد. ایده ای که اکنون کودک ده ساله شده با نام “گفتکوی محله”. کودکی که در یکی از شهرهای استان تهران به نام اسلامشهر، محله سالور، فرهنگسرای الغدیر پا به عرصه گذاشت.
در سری مقالات “گفتگوی محله” سعی بر آن می شود تا به حلقه مفقوده های کار جمعی و گروهی و کلیدواژه های زیرساختی اجتماعی و شهروند مسیولیت پذیر و پویا پرداخته شود تا این ایده ی راهبردی، توانمندی عملیاتیش را هر چه بیشتر به منصه ظهور برساند.
ایده پرداز این طرح، عاشقی است همراه با تشویش خاطر برای آب و خاک و سرزمینش، داوود بیگدلی رسالت ایده اش را در احیای “هنر با هم زیستن” می داند.
بیگدلی در حوزه شهرسازی با رویکرد جامعه شناسی تحصیل کرده است. وی در جستجوی شناخت کالبد شهری، روانشناسی اجتماعی و هویت محلی برای اجتماعی است که در تیررس آسیب های فراوانی قرار گرفته؛آسیب هایی که خود قادر به درک آن نیست و جامعه محلی تا ملی، خودخواسته یا ناخواسته به این آسیبها دامن می زند. او معتقد است که گروههای کوچک خودجوش در صورت توانمند شدن، قادرند جهت دهنده و حل کننده ی مسایل و بحرانها در هر سطحی بشوند.
این گروههای کوچک مردمی می تواند در برگیرنده ی هر نوع ایده و عقیده
ای باشد،گروههای اجتماعی که دارای تعاملات چهره به چهره روزمره
هستند و از لحاظ تعاملات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روانی از
پایداری در ارتباط برخوردار هستند. بنابراین آنچه که در برگیرنده این خواسته های هدفش بود در تعریف محله یافت. محله ای که هسته اولیه جامعه شهری را تشکیل می دهد.
وی پس از انتخاب حیطه جامعه شناختی شهری به دنبال یافتن راهی جهت متحد کردن این سلولهای شهری شد. او برای ایجاد این اتحاد از ابتدایی ترین و مهمترین ابزار ارتباطی یعنی گفتگو بهره جست و تلاش کرد تا این حلقه ی رو به فراموشی بین انسانهای اجتماع را بازآفرینی کند. او کارش را با دو تن از دوستانش آغاز نمود و به آهستگی رشد داد. اینک کودک نوپا ،پا را از خانه بیرون نهاد و در محله های دیگر اسلامشهر و کرج و تهران شروع به پرورش و بالندگی کرده است.
در همین راستا داوود بیگدلی پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد خود را در قالب کتابی تحت عنوان بازآفرینی شهری در محله قاسم آباد شاهی اسلامشهر با رویکرد مشارکت ساکنین به چاپ رسانده است و در کتاب دوماش به مباحث نظری پیرامون فضای مرکز شهری پرداخته است.
الهام بایگان
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی