ابوالحسن ابتهاج و برنامه توسعه
معرفی و پیشنهاد
بزرگنمایی:
جامعه اهل فرهنگ، شاعردوست و ادیبپرور ایران ابوالحسن ابتهاج را بهعنوان عموی هوشنگ ابتهاج (سایه) میشناسد. اما واقعیت این است که برای بررسی اقتصاد معاصر ایران نمیتوان بهراحتی از کنار نام ابوالحسن ابتهاج گذشت. او از پایهگذاران اصلی اندیشه توسعه و بهکارگیری دانش برنامهریزی برای توسعه اقتصادی در ایران بود.
جامعه اهل فرهنگ، شاعردوست و ادیبپرور ایران ابوالحسن ابتهاج را بهعنوان عموی هوشنگ ابتهاج (سایه) میشناسد. اما واقعیت این است که برای بررسی اقتصاد معاصر ایران نمیتوان بهراحتی از کنار نام ابوالحسن ابتهاج گذشت. او از پایهگذاران اصلی اندیشه توسعه و بهکارگیری دانش برنامهریزی برای توسعه اقتصادی در ایران بود. او هشتم آذرماه 1278 زاده شد و در ششم 6 اسفندماه 1377 در لندن درگذشت. خوشبختانه فایلهای صوتی و متن مصاحبه مفصل و شایان توجه او به کوشش حبیب لاجوردی (مجموعه تاریخ شفاهی) در دسترس است. همچنین کتابی با عنوان «خاطرات ابوالحسن ابتهاج» به کوشش علیرضا عروضی منتشر شده است.
ابتهاج مدارج ترقی را یکبهیک پیمود. در آغاز مترجمِ یک افسر انگلیسی در رشت بود. سپس به استخدام بانک شاهنشاهی ایران درآمد و بعدها مدیر دارالترجمه و بعدتر از مدیران ارشد بانک شد و به سمَت معاون بازرسی کل برگزیده شد. به دعوت علی اکبرخان داور به وزارت مالیه رفت. سپس معاون بانک ملی ایران شد. در سال 1319 رئیس بانک رهنی و از دیماه 1320 برای هفت سال مدیرعامل بانک ملی ایران بود. بانکی که میتوان گفت وظایف بانک مرکزی را برای دولت ایران ایفا میکرد و حق انحصاری نشر اسکناس در ایران را در اختیار داشت. از سال 1329 به مدت دو سال سفیر ایران در فرانسه شد و سپس به مدیریت بخش خاورمیانه صندوق بینالمللی رسید. ابتهاج بین سالهای 1333 وارد مهمترین و تأثیرگذارترین مقطع مدیریتی خود شد و بهعنوان مدیرعامل سازمان برنامه و بودجه مشغول شد.
در آن مقطع، برنامههای توسعه کشور نه پنجساله بلکه هفتساله بود. برنامه عمرانی اول از سال 1327 تا سال 1333 ادامه داشت و بهعلت حوادث بسیار مهم سیاسی که در این مقطع روی داد، چندان موردِتوجه نبود. حضور ابتهاج در سازمان برنامه و بودجه با سال پایانی برنامه یکم همزمان شد. او و کارشناسان این سازمان آغاز به تدوین برنامه عمرانی دوم کردند. برنامهای که از سال 1334 تا 1340 در کشور اجرا شد.
ابتهاج دفتر اقتصادی در سازمان برنامه را تأسیس کرد و توانست برای تأمین مالی مشاوران اقتصادی با بنیاد فورد وارد مذاکره شود. او تلاش کرد تا کادر دفتر اقتصادی خود را نه از پرسنل ایرانی وزارت مالیه ـ که خود بخشی از مشکلات کشور بودند ـ بلکه از بهروزترین و باسوادترین کارشناسان خارجی تأمین کند. با مشورت پروفسور میسن، مشاوران اقتصادیای را از دانشگاه هاروارد به ایران آورد؛ کسانی که به گروه مشاوران هاروارد معروف شدند و برنامه پنجساله سوم عمرانی کشور را نیز تدوین کردند.
اهداف برنامه دوم در زمینه صنعت، عبارت بود از حمایت از تأمین کالاهای ضروری مصرفی بهویژه منسوجات و قند، افزایش تولید مصالح ساختمانی ازجمله سیمان برای شهرسازی و ساختمانهای دولتی، ایجاد صنایع و کارخانههای پلاستیکسازی، روغنکشی، کاغذسازی، کود شیمیایی، نیشکر، ذوب آهن و... بود. در این دوره برای نخستین بار بخش خصوصی به بازی گرفته شد و با تأسیس مؤسسات تأمین اعتبار، خصوصاً بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران، نقش مهمی در جلب مشارکت بخش خصوصی در فعالیتهای صنعتی کشور ایفا شد.
در آغاز، قرار بود که چهل تا هشتاد درصد درآمد نفت دولت زیر نظر سازمان برنامه صرف کارهای عمرانی شود. با افزایش درآمد نفت به بیشاز یک میلیارد دلار، تنها 30 درصد درآمد نفت به سازمان بودجه اختصاص مییافت و مابقی آن صرف خرید اسلحه و تقویت ارتش شد.
سخنان و انتقادات سیاسی او در سالهای بعد باعث شد تا در دولت علی امینی بازداشت شود. او در کنفرانس بینالمللی صنایع در سانفرانسیسکو گفته بود که کمکهای مالی یک کشور به کشور دیگر موجب میشود که منابع مالی مزبور بر اساس ملاحظات نظامی و سیاسی خرج شوند و به کار توسعه نمیآیند و در این باب، از ایران مثال زده بود.
در خاطرهای دیگر ابتهاج میگوید «اواسط آبان سال چهل بود که امینی تلفن کرد و گفت امروز صبح شرفیاب بودم و صحبت تو بود و در نظر است تعدادی از بانکهایی که وضعشان خراب است در هم ادغام شوند و تو را در رأس آنها قرار دهند. گفتم خیلی تعجب میکنم، چون شنیدهام دولت تو مشغول پروندهسازی علیه من است. امینی با خنده گفت: این حرفها چیه، چرا هذیان میگی؟ چنین صحبتی در بین نیست. ولی تو خودت هم شاه را تحریک میکنی. قبلاز تلفن امینی مدیر مجله فردوسی به من اطلاع داد که چند روز قبل عدهای از مدیران روزنامهها مهمان نخستوزیر بودند و سر میز غذا امینی میگوید اگر لازم باشد من دوست خودم ابوالحسن ابتهاج را هم توقیف خواهم کرد. یکی دو روز بعد از تلفن امینی، در 18 آبان 1340 احضاریهای از دیوان کیفر به دست من رسید که خواسته بود ظرف پنج روز خودم را به دیوان کیفر معرفی نمایم.»
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی