امیر حسین سمائی
انقلابهای رنگی
نوشتار
بزرگنمایی:
اواخر دهه ۹۰ میلادی، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی توانستند به یک استقلال حداقلی دست پیدا کنند، اما سایه تمامیت خواهی شوروی سابق بر توسعه سیاسی و جامعه مدنی این کشورها تأثیر مستقیم داشته است.
نوشته: امیرحسین سمائی
اواخر دهه 90 میلادی، بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی توانستند به یک استقلال حداقلی دست پیدا کنند، اما سایه تمامیت خواهی شوروی سابق بر توسعه سیاسی و جامعه مدنی این کشورها تأثیر مستقیم داشته است. بسیاری از این کشورها با وجود داشتن پارلمان و حزب نتوانستند به یک دموکراسی نرمال و ایدهآل دست پیدا کنند و بجای آن رژیمهای ترکیبی که بیشتر به سمت خودکامگی تمایل داشتند ظهور پیدا کردند و پیوند دموکراسی با این کشورهای تازه متولد شده موفقیت آمیز و امیدوار کننده نبوده است.
انتخابات فرمایشی و غالباً با دستکاری آرای حاکمان این کشورها که باعث خریداری یک ظاهر دموکراتیک برای آنها میشد کمکم تبدیل به یک بحران و چالش سیاسی شد. اولین بار سال 2000 در یوگوسلاوی سابق، اسلوبودان میلوشویچ بعد از انتخابات ریاست جمهوری با خیزش مردمیکه به انقلاب بولدوزر معروف است رو به رو شد و سرنگون شد. این جنبشهای مردمی دمینو وار و با یک قالب مشترک بسیاری از این کشورهای شبه دموکراتیک را فراگرفت، انقلاب گل رز گرجستان در سال 2003، انقلاب نارنجی اوکراین در سال 2004، انقلاب لاله قرقیزستان در سال 2005 و انقلاب برفی روسیه در سال 2011. موفقیت آمیز بودن این انقلابها، بسیاری از کنشگران سیاسی و اجتماعی در اروپای شرقی را تشویق به انتخاب رویکرد مبارزه مدنی غیرخشونت آمیز برای دستیابی به اهداف سیاسی کرد.
باید به این نکته توجه داشت، کلمه انقلاب در عنوان انقلابهای رنگی به مفهوم کلاسیک تغییر گسترده در تمام ساختارهای سیاسی یک کشور اشاره ندارد بلکه به معنای موفقیت آمیز بودن کنشها و جنبشهای مدنی برای سرنگونی رژیمهای غیردموکراتیک در یک منطقه جغرافیایی خاص همچون اروپای شرقی است و یا همچون تأثیر بهار عربی در بخشی از کشورهای عربی.
در کشورهایی که انقلاب رنگی دستاورد مشخصی داشته است چهار فاکتور اصلی بین تمام آنها مشترک بوده است:
اول، یک حاکم بدنام و نامحبوب در این کشورها باید وجود داشته باشد و یا این رهبر با سندرم اردک لنگ مواجه شده باشد. این سندرم اشاره به یک مقام منتخب دارد که جانشین وی قبلاً انتخاب شده یا به زودی انتخاب خواهد شد و به نظر میرسد که این مقام به دلیل مدت زمان محدودی که در سمت خود باقی ماندهاست نفوذ کمتری در سیاستمداران و افکار عمومی دارد.
دوم، نیروها و جنبشهای مدنی در این انقلابها نیاز به یک جبهه تبلیغاتی گسترده برای پشتیبانی خود دارند و معمولاً بخاطر حجم و هزینه بالای چنین جنگ رسانهای گروههای سیاسی و رسانههای کشورهای خارجی مسئولیت حمایت این جنگ تبلیغاتی را برعهده میگیرند.
سوم، انقلابهای رنگی نیاز به ایدئولوژی ندارند زیرا هدف اصلی اتحاد بین تمام گروههای سیاسی، قومی و مذهبی است و اعمال یک ایدئولوژی خاص احتمال یکپارچگی افکار عمومی برای مبارزه را کاهش میدهد.
و در نهایت فاکتور چهارم که به نیروهای مدنی انگیزه مبارزه میدهد وجود یک کشور خارجی بدنام و فاسد است که تمام قد از رژیم حاکم حمایت میکند و در اکثر انقلابهای اروپای شرقی این وظیفه بر عهده روسیه و شخص پوتین بوده است.
تجربه تاریخی بهار عربی در مصر، لیبی و سوریه نشان میدهد انقلابهای بدون خشونت همیشه بدون خشونت باقی نمیمانند و فاکتورهای همچون تفاوتهای نژادی و مذهبی، دخالت قدرتهای خارجی و عدم گفتمان مشترک بین انقلابیون زمینه ساز اختلاف و خشونت عریان خواهد بود. با این حال، جنبشهای مسالمت آمیز همچون انقلابهای رنگی توانایی تغییر بیشتری در حکومتهای توتالیتر و تمامیت خواه را دارند. نمونه موفق فراوانی برای انقلابهای رنگی در دو دهه اخیر وجود دارندکه توانستند سیستم سیاسی را تغییر دهند، از گرجستان و اوکراین بعد از فروپاشی شوروی تا آپارتاید در آفریقای جنوبی که همگی نشان از موفقیت آمیز بودن جنبشهای غیرخشونت آمیز در سرار دنیا دارد.
بسیاری از تحلیلگران معتقد هستند فاکتورهای کلان اجتماعی همچون تحصیلات عالیه و یا حضور گسترده طبقه متوسط به تنهایی در موفقیت جنبشهای مدنی تأثیر ندارد، زیرا نمونههای تاریخی وجود دارد که مقاومت مدنی در کشورهای فقیری همچون هند به نتیجه رسیده اما در کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس این موضوع دستاوردی نداشته است. حتی بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که با یک جرقه شعلهور میشوند ممکن است بهانه شروع باشند اما فاکتور تأثیرگذار نیستند. به طور مثال، برای برکناری ژنرال آگوستو پینوشه، هیچ بحران اقتصادی جدی برای شیلیاییها نیاز نبود تا بپاخیزند، یا با وجود مشکلات فلجکننده اقتصادی پاناما و اختلافهای حاد در رأس حاکمیت سیاسی این کشور، مانوئل نوریگا از یک جنبش اعتراضی گسترده غیرخشونتآمیز جان سالم به در برد.
تحلیلگران معتقد هستند، تصمیم آگاهانه خود معترضان برای پیشبرد اعتراض غیرخشونتآمیز مهمترین فاکتور در پیروزی انقلابهای رنگی بوده است. در واقع انتخاب رویکرد مبارزه مدنی غیرخشونت آمیز، احتمال دو برابری برای تغییر رژیمها و یا ایجاد اصلاحات گسترده و ساختاری نسبت به انقلابهای خشونت آمیز را دارد.
مقاومت مدنی برای موفقیت نیاز به برنامه ریزی گسترده وکنش سیاسی دقیق دارد. زیر سؤال بردن مشروعیت حاکمیت، اختلال در سیستم مالی و پولی، ایجاد اکوسیستم آزاد برای اتحاد و بیان خواستههای مخالفان و مهمتر از همه پیوستن بخشی از نیروهای پلیس و ارتش به جنبش مهمترین عواملی هستند که هر حکومیت تمامیت خواهی را با چالش جدی مواجه میکند. در مقابل، سیستم سیاسی که بتواند وفاداری بیقید و شرط نیروهای خود را تضمین کند، قادر خواهد بود حتی پایدارترین اعتراضات مردمی را سرکوب و خاموش کند و متأسفانه این سرکوب با خونریزی زیاد همراه خواهد بود. اگر سیستم سیاسی در بکارگیری مشت آهنین تردید در خود نشان دهد قطعاً با امواج خروشان اعتراضات مدنی به تاریخ خواهد پیوست.
تاریخ جنبشها و اعتراضات مدنی نتایج متفاوتی داشته است و به طور قطع نمی توان آینده این حرکتها را پیش بینی کرد. در فیلیپین 1986، تانکهای فردیناند مارکوس توسط راهبهها و بچههای کوچک متوقف شدند و در پاییز 1989، سربازان آلمان شرقی در تظاهراتی که منجر به فرو ریختن دیوار برلین شد همراه مردم ایستادند. اما در چین، معترضان در پکن توسط نیروهایی از مغولستان که حتی زبان ماندارین را نمیفهمیدند و با ساکنان شهرهای بزرگ چین هیچ وجه اشتراکی نداشتند سرکوب شدند.
با نگاهی به تاریخ رویداد انقلابهای رنگی می توان یک نکته مهم را متمایز کرد که این انقلابها یک شکل مدولار (پیمانهای) دارند و با شروع در یک نقطه به صورت گسترده به مناطق مجاور هم سرایت میکنند و با داشتن چهار معیار اصلی به صورت بالقوه توانایی شکل گیری و تأثیرگذاری بالایی دارند. همچنین به یاد داشته باشیم مبارزه مدنی غیرخشونت آمیز بزرگترین نقطه ضعف بسیاری از حاکمان مستبد در سراسر دنیا بوده است که برای منحرف شدن از هدف اصلی خود تنها نیاز به رفتار خشونت آمیز از طرف مبارزان مدنی را دارد.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی