سقوط دولت افغانستان و حمله روسیه به اوکراین
آموزههای دو رخداد تلخ در نزدیکی جغرافیای ما
اندیشه
بزرگنمایی:
۱. در چنین پدیدههای بزرگ و پرحاشیهای، علیرغم سایه سیستماتیک نهادهای مختلف از دولت و رسانه گرفته تا سازمانهای جهانی، نقش تصمیمات و مقاومتها و باورها و وادادگیها و تسلیمها و رشادتها و شجاعتهای تکتک افراد، انکارناپذیر و حذفناشدنی است.
1. در چنین پدیدههای بزرگ و پرحاشیهای، علیرغم سایه سیستماتیک نهادهای مختلف از دولت و رسانه گرفته تا سازمانهای جهانی، نقش تصمیمات و مقاومتها و باورها و وادادگیها و تسلیمها و رشادتها و شجاعتهای تکتک افراد، انکارناپذیر و حذفناشدنی است. چه در سطح رهبرانی چون اشرف غنی و ولادیمیر زلینسکی و ولادیمیر پوتین باشد و چه در سطح شهروندانی که میمانند یا میروند یا پنهان و یا معترض و یا بیدار میشوند. یعنی علیرغم هرچه پیچیدهتر و پرابعاد شدن پدیدهها، کماکان کردارهای بیبدیل اشخاص، عاملی تعیینکننده هستند، پس به بهانه سترگی آنچه با آن روبروییم، بر نقش و وظیفه خویش سرپوش مگذاریم.
2. ما همیشه میتوانیم مستقل و بیرون از جدالها و منازعات به موضعگیری و تفسیر آن بپردازیم. لزومی ندارد که برای توصیف و تحلیل یک پدیده، لزوماً به دامن شرق یا غرب، نظام یا اپوزسیون، اسلاو یا کنفوسیوس، روس یا ناتو بیفتیم و در قالبی دگم و نامنعطف، از اعتراف برخی واقعیات پرهیز کنیم. ما میتوانیم در قامت هویتی مستقل، با دیدبانیِ دقیق ابعاد آنچه رخ میدهد، کژیها و کاستیها و همزمان، راستیها و تواناییهای هر سو را مورد اشاره و تاکید قرار بدهیم. هم سقوط دولت افغانستان برآیندی از جهل مردم و دستاندازی خارجی و فساد و بیمایگی مسئولین بود و هم جنگ اوکراین و ادامهدار شدنش، حاصل زیادهخواهیها و تمناهای شرق و غرب.
3. مناسبات سیاسی و اقتصادی و رسانهای جهان بسیار پیچیده و چندبُعدی است. هر همپیمانی و هر همسایهای، هر دشمنی و هر رقیبی باتوجهبه منافع خود میتواند مسیرها و توافقات و سیاستهای پیشین خود را مورد بازنگری و تغییر قرار دهد؛ لذا هر جامعهای میتواند در شرایط پرمخاطره و بحرانی، تنها روی مردم خودش حساب کند و نباید که امید علیحدهای به پشتیبانی همهجانبه دیگران داشته باشد و یا تماماً بر پیشینه تفاهمات و روابطش با دیگر کشورها تکیه کند. این آموزه لزوم حفظ یکپارچگی و همبستگی ملی را از سوی مردم و اولویتِ تمرکز بر منافع ملی را از سوی دولتمردان، بیشازپیش یادآوری مینماید.
4. مراقبت نکنیم، تمایلات نژادپرستانه و قبیلهگرایانه؛ هم میتوانند چهره حقوق بشری، عدالتخواه و ضدتبعیض را مخدوش کند، همانطور که گرایشهای نژادپرستانه از زیر ماسک رسانهها در جلب حمایت و تحریک افکار عمومی در مورد افغانستان و اوکراین بیرون زد. هم میتوانند از یکسو دستمایه تعرض و زیادهخواهی فرصتطلبان و وسوسه کشورگشایی همسایگان و از سویی دیگر انفعال ملت در دفاع از تمامیت و تمدن و داشتههای خویش گردند.
5. همانطور که اطلاعات، دوگانه ماده و انرژی را به یک سهگانه گسترش داد. رسانهها، امروز در مناسبات شکست و پیروزی نقشی جایگزینناپذیر دارند. لزوماً آن طرفی که در تسلیحات و جنگافزارها یا راهبُردهای نظامی یا ارتش قدرتمند و آموزشدیده، دست بالا را دارد، پیروز میدان نیست. بلکه هژمونی رسانهای و توان ایجاد یک جنگ رسانهای یکسر بُرد، امروز از عوامل تعیینکننده نتیجه و فرجام درگیرها و مناقشات است.
6. چه جنگ با ابعاد و شکل جنگ اوکراین که با مداخلات بینالمللی ممکن است کوتاه و زودگذر باشد و چه فروپاشی ساختارهای مدیریتی در جوامعی چون افغانستان که کماکان با سنتگرایی، تحجر و جهلی عمیق در لایههای مختلف خود، دستوپنجه نرم میکنند، آسیبهای جبرانناپذیری را به طبقات متوسط و ضعیف جامعه بزنند. در سایه جنگ، زیربناهای اقتصادی، اجتماعی، علمی و زیستمحیطی کشور بهشدت آسیب میبیند و در سایه فروپاشی فاقد برنامه و ناگهانی، مدنیت و تجدد در جامعه با تهدیداتی جدی روبرو خواهد شد.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی