بررسی موانع شکلگیری نهادهای سیاسی و مدنی در ایران معاصر مقاله ارائهشده در همایش بررسی موانع ساختاری توسعه در ایران ( بخش دوم و پایانی) ایران از کمی پیش از جنبش مشروطهخواهی، وارد مرحله گذار به دموکراسی و فرایند مدرنیّت شده است. تجددطلبی و مدرنیزاسیون به شیوه غربی آن از همان زمان، چالشهای فراوانی را بین سنّت و مدرنیته، شرع و عرف و مذهب و سکولاریسم ایجاد کرد. از سوی دیگر نیز، با تشکیل دولت-ملت ایران، به معنای جدید کلمه، لازم بود تا بهتدریج و در یک دوره گذار، نهادهای مدنی، به شیوه مدرن شکل بگیرند و از طریق تأسیس این نهادها، آرمانهای شهروندان ایرانی که تفاوت چندانی هم با آرمانهای شهروندان جهان مدرن ندارد محقق گردد؛ ایدههایی همچون قانونمندی، امنیت، عدالت و آزادی.انتظار این بود که ایران با آن سابقه کهن تاریخی، فرهنگی و ظرفیتهای بالای علمی و منابع خدادادی و موقعیت ژئوپلیتیک ویژه و جایگاه ممتازی که در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام دارد، بهسرعت وارد عصر جدید شود و نهادهای مدنی در آن با تعامل دولت و ملت شکل بگیرد؛ اما با نگاهی پسینی - تجربی شاهدیم که اینگونه نشد و هنوز جامعه ایرانی، فاصله بسیاری با جامعه مدنی دارد. درباره چرایی این امر و در باب مدرنیته ایرانی و در پاسخ به این پرسش که چرا ایران در یکصد سال اخیر از کشورهای دیگر و نسبت به جوامع پیشرفته مثل اروپا و حتی عثمانی عقب ماند و دچار توسعهنایافتگی شد، باید به اواسط دوره قاجاریه برگردیم. در ایران معاصر، هسته این سؤال در ذهن دلسوزان کشور نقش بست و میتوان گفت کسانی که دلشان برای این کشور میسوخت در این اندیشه بودند که ایران را در مسیر توسعه انداخته، وارد دنیای مدرن کنند. برای نیل بدین مقصود، اندیشمندانی که دل درگرو این مرزوبوم داشتند هرکدام طریقی و روشی پیشنهاد کردند. مجموع مدلهای ارائهشده برای توسعه و مدرنیزاسیون ایران، قابلتقسیم به دو رویکرد کلی است که میتوان این دو را رویکرد برونگرا و درونگرا نامید. در بخش دوم و پایانی، نویسنده در ادامه بررسی آسیبشناسی توسعه ایرانی به پاسخ پرسش بنیادین این جستار میپردازد و آن اینکه چرا بااینهمه هزینههایی که ملت ایران در یکصدوپنجاه سال اخیر، برای پیشرفت، توسعه، تعالی و ترقی کشور پرداخته است، هنوز در بدایت راه توسعه قرار داریم و هزینهها با دستاوردها همخوانی ندارد. دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۸:۱۰:۰۱ ۱۳۲۶ بازدید