مدیر مسوول

بعد از مسعود

از آذرماه سال ۱۴۰۱ که در فضای ملتهب و غم‌انگیزی از مواجهه با مطالبات مردم نوشتم و از تلاش برای کاستن از هزینه تحولات. در ادامه به واکاوی اینکه چرا صدای مردم به خوبی شنیده نمی شود پرداختم و یادآور شدم که در مناسبات سیاسی و اجتماعی برای شنیدن ضرورت دارد مکانیزم‌هایی کارآمد در ساختارهای حکمرانی اندیشیده شود.

خیر عمومی و باقی قضایا

مفهوم «تمرین دموکراسی» در بادی امر دلنشین می نماید اما باید توجه داشت کاربست آن در چه بستر و زمینه ای است. اگر دموکراسی را به معنای تحقق عینی جابجایی مسالمت آمیز در رأس هرم قدرت بگیریم، هر جابجایی مشابه دیگرگونگی، تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی، سیاسی باشد یا نه، می‌شود با تخفیف و تقریب بدان نام تمرین دموکراسی نهاد.

تمرین دموکراسی به چه معنا

دموکراسی امری مدرن و خواستنی است لکن از نظر مفهومی همانند بسیاری از مقولات نمی‌توان گفت توافقی حداقلی یا حداکثری در مورد آن وجود دارد. در اینجا آنچه درباره این مقوله می توان گفت رأی و اراده مردم دال مرکز گفتمانی متشکل از مولفه‌های مبتنی بر دموکراسی است و تمرین دموکراسی زمانی معنای محصل پیدا می‌کند

سالی که نکوست از پیداست

سال ۱۴۰۲ که به پایانش نزدیک می ‌شویم، سالی مالامال از تلخ‌ کامی‌ هاست. چه اینکه در همه ساحت ‌ها با انباشت ناکامی‌ ها و رنج‌ ها مواجه هستیم. آزار دهنده اینکه هیأت حاکمه در دست کسانی افتاده که هیچ نسبتی با اکثریت مردم ندارند

درباره ما

زمانی که رسانه ارگانی ما مکتوب بود و دو هفته نامه، مزین به سایت شد و از آن رونمایی شد، «در بخش درباره ما» نوشتیم: «در دنیای جدید، رسانه‌ ها به‌عنوان پدیده ‌ای تأثیر گذار، واقعیت‌ ها را به منصه ظهور می‌ رسانند، از این ‌رو به‌عنوان ابزاری کارآمد نقش و جایگاه تعیین‌ کننده ‌ای در عرصه‌ های عمومی به‌ ویژه سیاست احراز می ‌کند

رویدادهای تلخ و بازگشت به آگاهی مشترک مردمان

شاید دیگر حرفی برای نوشتن باقی نمانده است. روی‌دادهای تلخ پشت سر هم اتفاق می‌افتند، یکی از یکی عجیب‌تر. نیازی به بر شمردن تک تک آن‌ها نیست، همه می دانند. در این میان آن‌چه مهم می‌نماید نوع واکنشی است که مردم از خود نشان می‌دهند و احتمالا نشاان خواهند داد. اینجا و اکنون، کمینه شدن هزینه‌ها هم موضوعیت پیدا می کند

حکمرانی حزبی در محاق

در هفته های اخیر، اتفاقات عجیب و غریبی را یکی پس از دیگری، پشت سر می‌گذاریم. این آخری که واقعه اسفناک و دلخراش کرمان بود که از همه عجیب‌تر بود. جان انسانها این وسط قربانی شد، برای چه، معلوم نیست. بگذریم. نوشته را تلخ‌تر نکنیم. به همراه تنی چند از هموندان، صبح روز پنج‌شنبه نشست خانه احزاب در مورد انتخابات در وزارت حضور داشتیم.

چای دبش و باقی قضایا

در مورد چای دبش می‌توان از زوایای مختلف نگریست و تحلیل داد. از نام‌گذاری اتفاقی که افتاده بگیرید تا حواشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی آن. ۱۴۰ هزار میلیارد تومان رقم کمی نیست یا بهتر بگوییم رقم فرا نجومی غیر قابل تصوری است، اما به هر جهت همه چیز دست به دست هم داده تا این رقم از مرتبه اهمیت بالایی برخوردار شود وحتی منشاء افسانه‌پردازی‌های عجیب و غریبی. القصه، به طور رسمی هنوز معلوم نیست این وسط واقعا چه بلایی بر سر پول بیت‌المال آمده است و کسی توضیح شفاف و روشنگری در این مورد نداده؛ یا نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند. ابهام پشت سر ایهام.

گفتمان جدید و قدرت

اکنون و اینجا، با توجه‌ به تحولات رخ ‌داده، ایجاب می‌کند جنبش‌های اجتماعی نسبت به گذشته سمت‌وسوی متفاوت‌تری را در پیش بگیرند. به نظر می‌رسد شکل و شمایل جامعه نیز به نحو بارزتری همسو با این تحولات دچار تغییرات بنیادین گردیده است.

اداره جامعه و اراده مردمان

آیا بر کار فروبسته این ملک و ملت ااراده یا اراده‌هایی خواهد بود که تاثیر گذار شده و به سرمنزل گشایش رهنمون سازند. به باور نگارنده این اتفاق اگر هم افتادنی باشد از رهگذر تجمیع تمامی اراده‌ها متصور و مطلوب خواهد بود نه یک یا چند اراده. تاکید مکرر بر استقرار حکمرانی حزبی در واقع پیشنهاد مکانیزمی است

چه باید کرد؟ تقابل یا تعامل

در دو نوشتار پیشین به تفکیک و اختصار، تقابل اراده‌ها و منطق‌های مردم و حکومت بیان گردید، البته قبلاً به راه‌کار برون‌رفت از این وضعیت هم از طریق جایگزینی تعامل با تقابل اشاراتی شده، لکن توجه به ماهیت این تقابل که امری است طبیعی در همه نظام‌های سیاسی می‌تواند ایضاح بیشتری به راه‌کارها بدهد.

منطق مردم، منطق حکومت و دموکراسی

سؤال مهمی که پیشروی هر ایرانی دلسوز قرار دارد این است که آیا اساساً حال کشور خوب است یا نه؟ از دو منظر می‌توان به این پرسش پاسخ داد، منظر مردم و منظر حاکمیت تا جایی که تجربه زیسته نشان‌می‌دهد از هر دو منظر حال کلی خوب نیست

اراده ملت؟ اراده حکومت! مساله این است

در یکسال اخیر روند اتفاقات سیاسی و اجتماعی به‌گونه‌ای است که نوشتن را سخت‌تر می‌کند اما به هر جهت زیاد هم نمی‌شود بی‌تفاوت ماند و حرفی نزد. اینکه حجاب اجباری یا اختیاری موضوعیت دارد یا ندارد

فروپاشی واژگانی از حکمرانی تا جامعه مدنی

بسیاری از واژگان رایج و مألوف، در ذهن و دل مردمان در حال فروپاشی است. تاب‌آوری در مقابل این حجم از تغییرات بنیادین در سطح جامعه، موضوعی است که نیاز به تدقیق روشنگرانه دارد

لایحه برنامه هفتم توسعه و شاخص فقر و فلاکت

لایحه برنامه پنج ساله هفتم توسعه کشور که با تاخیرهای چند ماهه بالاخره در مجلس اعلام وصول گردید، قطعا نمایان‌گر نسبتی خواهد بود که دولت با مردم برقرار می‌سازد، دولتی که از قضا عنوان انقلابی را هم با خود یدک می‌کشد و بر خویش می‌بالد که جراحی اقتصادی را در دستورکار خود داده است

گردش آزاد اطلاعات و ضرورت احیای هسته‌های جامعه مدنی

نوشتن و گفتن در این ایام برای اهالی سیاست که دستی در رسانه دارند بسیار سخت‌تر از آنی است که فکرش را بکنید نه از این جهت که شاید تبعات حقوقی داشته باشد بلکه داده ها یا در دسترس قرار ندارند و یا قابل اتکا نیستند.

انعطاف پذیری و گره های فروبسته کار

مدتی است در مورد کارکرد انعطاف و گستره تأثیرگذاری آن، به‌ویژه در حوزه‌های اندیشه، سیاست و اجتماع غور می‌کنم؛ ولی شوربختانه هنوز به نتایج مطلوبی نرسیده‌ام. اینکه به نتایج مطلوبی نرسیده‌ام قطعاً علل و دلایلی دارد که تا این لحظه بر من آشکار نگردیده است.

و اینک تولد انسان جدید ایرانی

در مورد انسان از منظرهای مختلفی می توان بحث کرد که شاید در این مجال نگنجد. بدون اینکه به استدلال‌های فلسفی پیچیده بپردازم و مبنای سخن قرار دهم صرفا با چاشنی «تجربه زیسته» به آنچه که در اکنون و اینجایی که قرار داریم پدیدار می‌شود

سالی که نکوست از بهارش پیداست

به نظر می‌رسد سال ۱۴۰۲ نوید بخش تحولات بنیادین در وضع و حال مردمان باشد و طلیعه خیر و برکت برای این سرزمین. در اکثر موارد تحولات قهری بوده و تابع قوانین و سنن لایتغیر است و از حیطه تأثیرگذاری انسانها خارج، مثل آمدن بهار و رفتن زمستان.

بهار بهانه‌ای برای گذر از مصرف به تولید اندیشه‌ها

بهار یادآور نوزایی است. اندیشه آدمی و جامعه هم در سیر تکاملی خود فصول مختلف و متنوعی را پشت سر می‌گذارد. در این صیرورت، اما آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است تداوم پویایی و استمرار نوزایی است.

نقد اندیشه ها و نه اندیشمندان، مسئله این است

به بهانه درگذشت زنده‌یاد سید جواد طباطبایی متفکر مکتب تبریز توفیق یافتم یادداشتی را از دوست عزیز و فرهیخته‌ام علیرضا مقدم از هموندان عضو شورای مرکزی حزب اراده ملت به مطالعه بنشینم که در نوع خودش با قلمی توانا اندیشه‌ای متفاوت را بیان می‌کند.

بزنگاه تاریخی و دوری از کلیشه‌های رایج

کشور در بزنگاه تاریخی صعب و دشواری قرار گرفته است. اتفاقات عجیب و غریب پشت سر هم می‌افتند و دشواری‌ها را افزونتر می‌کنند. طشت رسوایی و ناکارآمدی کلیشه‌های رایج تحلیل هم به تدریج از بام سیاست فرو می‌افتند. در این وضعیت ...

حرفی باقی نمانده!

وقتی اکثریت جامعه‌ای معترض به وضع موجود هستند و بارها از کانال‌های مختلف اعم از احزاب، گروه‌ها و افراد یادآوری می‌شود و بدان وقعی گذاشته نمی‌شود؛ دیگر چه می‌توان گفت. وقتی ساختار معیوب اجازه هیچ‌گونه اصلاحی را نمی‌دهد، تلاش برای متقاعد کردن چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد.

حکمرانی حزبی و ضرورت گفتگو

کجای کار می‌لنگد که نمی‌توانیم با هم گفتگو کنیم. مگر مدعی نیستیم امکان حل‌وفصل معضلات و مشکلات در بستر گفتگو فراهم می‌آید. پرواضح است که احزاب علی‌القاعده و بنا به ماهیت وجودی‌شان در سطح کلان کشور تنها راه برون‌رفت از معضلات و مشکلات پیشرو را استقرار حکمرانی حزبی بدانند لکن چگونه است که تلاش نمی‌شود بسترها و زمینه‌های شکل‌گیری‌اش را که از جمله و بالضروره از رهگذر نهادینه‌شدن فرهنگ گفتگو علی‌الخصوص در سپهر پرالتهاب سیاسی محقق گردد.

اکسیر حکمرانی حزبی؛ التیام بخش آلام جامعه

این روزها ذهنم به شدت درگیر این آیه سوره تکویر شده شده، «بای ذنب قتلت». در تفاسیر مقصود ازبأی ذنب قتلت نوعی تعریض و توبیخ به کسانی است که در زمان جاهلیت دختران خود را زنده به گور می‌‏کردند. خداوند با این لحن از آنها که چنین می‌‏کردند، با نوعی اعتراض می‌پرسد: سبب کشته شدن دختران چه بوده است

چرا صدای مردم به‌خوبی شنیده نمی‌شود

مکرر گفته می‌شود که مسئولان صدای مردم را نمی‌شنوند. چرایی این امر نیاز به بررسی دقیق دارد؛ ولی عجالتاً می‌توان گفت موجودات برای شنیدن از یکسو نیاز به ابزاری به نام گوش دارند و از سوی دیگر توجه. فقدان هرکدام، شنیدن را از حیز انتفاع ساقط می‌کند؛ در مناسبات سیاسی و اجتماعی نیز برای شنیدن ضرورت دارد مکانیزم‌هایی کارآمد در ساختارهای حکمرانی اندیشیده شود.

تناقض‌نمای اعدام‌ بازدارنده و اراده معطوف به حکمرانی خوب

حاکمیت خوب به هر معنایی که مدنظر باشد کلمه حقی است که قابلیت دارد تا از آن اراده باطل صورت پذیرد. در بیش از یکصدسال اخیر و متاثر از تحولات دنیای جدید از طریق روشنفکران و تحصیلکرده‌ها، مقولات بسیاری وارد ادبیات ایرانیان گردیده و هر کدام به نحوی تأثیراتی در شکل‌گیری گفتمان مسلط زمانه خود داشته است.

آخرین مطالب

نقش و جایگاه شوراهای شهر و روستا در مدیریت شهری و روستایی

چرا مدیریت شهری

شهر دیروز، شهر امروز و شهر فردا

آزمون های قبل ورود به شورا، منجر به بهبود کیفیت مدیریت شهر میشود

دیدگاه های نوین مدیریت شهری پایدار

شهر و لزوم تحلیل آن

برنامه‌ریزی کاربری زمین شهری: اصول و چالش‌ها

بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری: تعریف، تحلیل و راهکارهای مداخله

شاخص‌های اقتصادی شهری و بودجه‌بندی شهرداری‌ها: اصول و اهمیت

ساختار و تشکیلات برنامه‌ریزی شهری در ایران

شوراهای اسلامی شهر و روستا: ساز و کار مشارکت مردم در مدیریت شهری

فناوری در مدیریت شهری

حمل‌ونقل شهری: مفاهیم، سیر تحول و انواع سیستم‌ها

دیپلماسی شهری: راهکاری برای ورود شهرها به عرصه بین‌الملل

مراحل هشت گانه برنامه ریزی شهری

دولت چهاردهم چه کارهائی می‌تواند بکند؟

بر در ارباب بی‌مروت قدرت

پدیدارشناسی جنگ

چگونه سوسیال دموکرات شدم

استرس شغلی در کارگران

رنگین کمان مدارس در ایران

ورودهای غیر مجاز

کیک محبوب یک‌ پرستار

وقتی مطالبه ای باشد، دولت تلاش خواهد کرد تا پاسخی فراهم کند

سند چشم انداز ایران

روایت و پند

نعمت خرسندی و درویشی

بیانیه روز جهانی مبارزه با تغییر اقلیم

مزایای انتخاب یک مدیر بومی برای محیط زیست

نحیف، مثل تاریخ!