ادریس محمدی روزنامه نگار و فعال سیاسی
فرصتهای توئیتری بازسازی آلترناتیو اصلاحات
سخن سردبیری
بزرگنمایی:
تاریخ ایران، علی الخصوص تاریخ سیاسی آن همواره صحنه تصادم، تضارب و تقابل آراء و افکار متفاوتی بوده است. از قیلوقالهای نظامیه و شاگردان امام الحرمین گرفته تا نبردهای سیاسی و نظامی در پی تحقق مشروطه ناکام و سرانجام انقلاب اسلامی ایران. بدیهی است که مراد این نوشتار مختوم به 40 سال اخیر میگردد. یعنی درست زمانی که ایران پا در مرحله جدیدی از تاریخ خود میگذارد که سیلی از اندیشههای مختلف، از لیبرال و مارکسیسم گرفته تا برسد به اسلام خالصِ بدون یک پیشوند و پسوند. به جرأت میتوان گفت که ایران در تاریخ خود، هیچگاه بهاندازه قریب به 40 سال اخیر، شاهد تحولات و تغییرات در تمامی سطوح تشکیلدهنده یک جامعه نبوده است. ایران اگرچه در طی دویست سال گذشته بهصورت رسمی صاحب یک دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی گردید؛ اما تحولات روابط، چه دوستانه و چه خصمانه، هیچوقت بهاندازه چهار دهه گذشته حائز اهمیت نبوده است. قطعاً حضور رسانههای پیشرفته تبادل اطلاعات و عرصه جهانیشدن، در این امر دخیل بوده است و به گمان بسیاری از کارشناسان، ایرانِ امروز را باید در قالب جهانیشدن دید؛ اگرچه در بسیاری از تعاریف آن نگنجد! اینکه جامعه مدنی ما بهرهمند از اطلاعات گسترده در سطح جهانی است؛ بر کسی پوشیده نیست. همین دلیل موجب گشته ک ه ایرانیان در مقام قیاس خود با «دیگری» برآیند و معیارها و ارزشهای حاصله از جامعه بعد از انقلاب را در آینه دیگران ببینند. وجود چنین تطبیقی در سطح جهانی و بهتبع آن، بالا رفتن آگاهیهای عمومی در سطوح مختلف اقتصادی و سیاسی، موجبات سر برآوردن مطالبات گوناگونی را فراهم میآورد که تقریباً همه آنها نشأت گرفته از جهان مدرن و بلکه پستمدرن است. علاوه بر عرضاندام آن مطالبات مذکور، برخی از نارضایتیهای موجود در سطح کشور، خاصه مشکلات معیشتی، مسبب تشکیل اعتراضهای متفاوتی در سراسر میهن گردید که با صرفنظر از چگونگی پیدایش آن، طبق فرمایشات رهبری و شخص رئیسجمهور، مطالبات بهحق و رسیدگی به آن، الزامی بیچونوچرا در پی داشت. در این میان اما گفتمانهای بسیاری در فضای واقعی و البته بهصورت گستردهتری در فضای مجازی شکل گرفت که نوید از بازگشایی درب حضورِ تمامی افکاری را میداد که شاید مدتها در این حجم وسیع هویدا نبود. از تندترین افکار مخالف جمهوری اسلامی گرفته تا محافظهکارترین آنها، چه در رسانه و تلویزیون و چه در فضای محاورهای مدنیت ما، به گفتگوی تفصیلی نشستند و هرکدام ضمن ارائه راهکار و نقد، خود را آلترناتیو برگزیده مردم میدانستند. این دوره اما احیاء گر گفتمان اصلاحات بود. اصلاحاتی که با نهایت تأسف، زیر سایه اعتدال و توسعه به نفسنفس افتاده بود؛ فرصت این را یافت که در قیاس با دیگر گفتمانهای موجود، رخ نشان دهد و خود را در کفه ترازوی عدل مردمی جای دهد.توئیتر بزرگترین عرصه هماورد جریانات مختلف بود. اندیشههایی که گاه دورادور به هم نهیبی میزدند؛ این بار چهره به چهره از پس اکاونتهای واقعی و فِیک باهم به تبادلنظر پرداختند. اما تمام ماجرا به یک دموکراسی واقعیِ زیبا ختم نشد. بالعکس! شاهد تئاتری تراژیک بودیم و ذبح بیشرمانه دموکراسی از پس لفاظیها و الحان زشت و زننده براندازان. تندترین حملات به اصلاحطلبان با زنندهترین واژگان مخترع بشر، عایدی 76 تا 97 اصلاحطلبان بود. ادبیات حذفی، الفاظ زشت و فحاشیهای مکرر، خطونشان کشیدن و تخریب اهالی علم، قلم و هنر اصلاحات، عمده توئیتهای موجود را تشکیل میداد که البته این چالش و امتحان سخت اصلاحاتیها، مبدل به فرصتی استثنایی گردید تا مردم بدانند در میان تمامی گفتمانهای داخل و خارج از کشور، کدام یک طریقی انسانیتر و غیر حذفی را شامل میشود. اصلاحطلبان بهخوبی به نقاط ضعف خود واقف هستند و همه در پی آن هستند که ابتدا در پی اصلاحِ اصلاحات برآیند و با ارائه «راه»، کشور را از مخمصه و بحران برهانند. استارت نقد درونی زدهشده و با تأکیدات پیدرپی، رهبری اصلاحات، فراکسیونها و احزاب، این مهم را درمییابند که امروز نیاز به اصلاح خویشتن خویش وجود دارد. تا مقدمهای فراهم آید که در ورای آن یک اصلاح سراسری نهفته باشد نه پلهای برای دستیابی به قدرت! اصلاحطلبان همواره کوشیدهاند تا با ایجاد زمینهای برای حضور تمامی شخصیتها، طیفها، اقوام و مذاهب، آراء و اندیشهها و... دایرهای به وسعت تمامی ایران بکشند. اما گویا دیگران، بهخصوص براندازان باوجود فاصله بسیار از قدرت و بعضاً جغرافیای ایران، از همین الان در پی حذف اینوآن و برخورد خشونتآمیز با مخالفان خود هستند. در میان هجمه رباتها و اکاونتهای مختلف، سؤالی که هر انسان خردمندی از خود میپرسد این خواهد بود که «آنها هنوز به قدرت نرسیدهاند چنین میکنند؛ در صورت رسیدن به قدرت چه اتفاقی خواهد افتاد؟». به همین دلیل است که میگوییم اصلاحات همچنان آلترناتیو درجهیک ایران است و در میان تمامی جریانات، هنوز از اعتبار ویژهای در نزد مردم برخوردار است. اصلاحطلبان واقعی در پی ترمیم و اصلاح اساسی کشور هستند و خواسته آنها بدون شک، برآورد مطالبات مردمی است و در این راه ممکن است با هر ناهمواری، سختی و ... برخورد نمایند و هزینههای بسیاری را نیز متحمل شوند. ازجمله سلب آرامش خاطر از طرف براندازانی که مدتها خود را انتخاب اصلی مردم میدانستند؛ اما امروز با افشای نوع کلام خود و چگونگی برخورد با دیگر افکار، نهتنها غیرخودیها را کنار نزدند؛ بلکه با دستان خود، موجب احیای دوباره آنها گردیدند. هیچ بازه زمانی در تاریخ را نخواهید یافت که آدمی خود را از اصلاح بینیاز بداند و اصلاً مگر بدون اصلاح قرار است یک ناراستی راست شود و یک کجی بازهم راست؟ اصلاح در مقابل افساد قرار دارد و کدام فکر خود را از اصلاح بینیاز میداند؟ در اینجا باید خاطرنشان ساخت که اگر اصلاحطلبان میخواهند این فرصت دوباره را از کف ندهند؛ واجب است که بهطریقاولی خود را اصلاح نموده و بهجای پیچیدن به قدرت و نگاه ابزار گونه به جریان اصلاحطلبی، باید به فکر مردم و ایران باشند. فکر خود را در مورد «قدرت و سیاست» تغییر دهند و هر آنی کنند که اصلاح و دستگاه عقلانی آن نیاز دارد.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی