بزرگنمایی:
در این قسمت میخواهم به یک تجربه شخصی جدید در شعر بپردازم، به یک تجربهای شاید عاطفی.
در این قسمت میخواهم به یک تجربه شخصی جدید در شعر بپردازم، به یک تجربهای شاید عاطفی. در این تجربه توانستهام از قالبهای فردی خودم فاصله بگیرم و به قالبهای دیگران نزدیک شوم. این تجربه را، در مجموعه شعری به نام “ اشخاص “ خواهم نوشت. اشخاصی که برای خود من، معرفه هستند. نمیخواهم بگویم کاملاً موفق خواهم شد به غصهها، عشقها، آرزوها و رویههای آن اشخاص متصل شوم، بلکه حداقل سعی خواهم کرد در ذهن شعری خودم، به آن اشخاص نگاه کنم. این یکی از بهترین و لذتبخشترینهایم در مسیر شاعرانهام بوده است. ذوقزده هستم. دمدستیترین یا نزدیکترین کلمهای که میتوانم برای این کیفیت از شعر خودم پیدا کنم، “ عاطفه “ است، “ بستری عاطفی “. من فکر میکنم که نوعی از شادیهای انسانی هستند که در وضعیت جمعی عاطفی ما رخ میدهند،
این شادیها، نه اصیلتر، و نه پایدارتر از شادیهای دیگر آدمی هستند، بلکه شاید اندکی غرورانگیزتر باشند. در زیر نمونهای از این تجربه جدید شعریام را میآورم:
حاجخانم:
یکبار دیده بودم که دارد
سرش را به دیواری در کوچه میکوبد،
یکبار هم که ساعت دوازده و نیم شب
از عابربانک برمیگشتم
دیدم از کوچه میرود پایین،
از نحوه احوالپرسی او
با من و مادرم فهمیدم
غصههایی زیاد دارد،
خیلی دلم میخواست به او بگویم
حاجخانم
الهی ساق پای من بشکند و
شما را در این حال نبینم.
مرتضی صادقیان
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی