فائزه صدر، خبرنگار
چند شنبه با سینا، کل هفته با تحصیلکردگان علوم ارتباطات
ویژه نامهها
بزرگنمایی:
وقتی زمین برای چند ثانیه می لرزد و لوستر بالای سرمان تاب می خورد، همین که پناه گرفتیم گوشی را به دست می گیریم و از طریق پایگاه های خبری محلی، اطلاعات کانون زمین لرزه و شدت و جهت اش را جست و جو می کنیم.
وقتی زمین برای چند ثانیه می لرزد و لوستر بالای سرمان تاب می خورد، همین که پناه گرفتیم گوشی را به دست می گیریم و از طریق پایگاه های خبری محلی، اطلاعات کانون زمین لرزه و شدت و جهت اش را جست و جو می کنیم. وقتی صدای انفجاری شنیده می شود یا در دور دست ها دودی به آسمان می رود، به سرعت در صفحات خبرگزاری ها به دنبال علت حادثه می گردیم.
هر کدام از ما در گوشی هایمان ذخیره های زیادی از لینک خبرگزاری و اسکرین شات صفحات روزنامه ها داریم. از خبر وام بدون ضامن گرفته تا آدرس اینترنتی سامانه یارانه ها، تیتری از نطق پر سر و صدای یک امام جمعه یا خبری متفاوت از یک مسئول، رسانه مثل فروشگاهی محصولش را عرضه می کند و ما هر آنچه را به کارمان بیاید بر می داریم.
رسانه ها شبکه متنوعی از دسترسی ما به جهان پیرامونمان و منبع معلوماتمان را تشکیل داده اند. با اطمینان می گویم که ادامه حیات آگاهی ما به رسانه وابسته شده، زیرا این صفحات رنگارنگ منشا هر آن چیزی است که می دانیم.
اما همانطور که نیاز داریم از زمان دقیق واریز یارانه مطلع شویم، کنجکاویم تا بدانیم حصر میر حسین موسوی بر چه مبنایی ادامه دارد؟ دستور این حصر از کدام منبع صادر شده و چه زمانی این محدودیت برچیده می شود؟ مردم فقط طالب خواندن خبرهای ورزشی نیستند، بسیاری از آن ها می خواهند از زبان روسای سابق دولت بشنوند که چرا هیچ رییس جمهوری در این کشور عاقبت به خیر نمی شود؟! اخبار سلبریتی ها مخاطبان زیادی دارد، ولی رسانه ها مخاطبان دیگری هم دارند، این دسته از مخاطبان مایلند از زبان رییس مجلس، به طور شفاف و بی کم و کاست بشنوند که چه کسانی در داخل مجلس با خودروساز بده بستان داشتند؟ کدام مرجع به ماجرای شاسی بلند ها رسیدگی کرد؟ و عاقبت آن خودروها و مالکین بهارستانی شان چه شد؟!
وقتی رسانه های داخلی به طور محدود به انتشار اخبار در موضوعاتی دستچین شده می پردازند، بخش هایی از جامعه پاسخ سوالات خود را در این صفحات نمی یابند. این مخاطبان به سراغ بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و آن خدابیامرز منوتو می روند تا سالی تاک به جای تحصیل کردگان علوم ارتباطات و روزنامه نگاری دانشگاه های تهران، علامه و سوره به تحلیل اخبار داخلی بپردازد!
آیا انصاف است که شاگردان آموزگاران برجسته ای چون حسین قندی، علی اکبر قاضی زاده، حسن نمک دوست، کاظم معتمد نژاد، یونس شکر خواه، مهدی فرقانی و دیگر اساتید به نام، آنچنان محدود شوند که لاجرم از زمان واریز یارانه ها، درآمد سلبریتی ها و 10 راه حل داشتن پوست شفاف بنویسند و سینا ولی الله از ام بی سی پرشیا به جای آن ها به موضوعات خبری داخلی بپردازد؟!
درحالیکه ذی حقان واقعی عرصه رسانه در داخل کشور از ترس تنبیه و توبیخ جرات ندارند درباره موضوعات مهم و مطالبات واقعی جامعه کار کنند و یا علنا از پرداختن به این موارد منع شده اند؛ توجه و اشتیاق مخاطب به دانستن را به صفحه آخر و مهدی فلاحتی سپرده ایم تا بدون رعایت اصول حرفه ای، راست و دروغ را به هم ببافد و هر آنچه را که می خواهد به خورد مخاطب بدهد.
مسئولین و تصمیم گیرانی که طی دهه های گذشته رسانه های داخلی و خبرنگارانشان را محدود کردند، در رونق دادن به بازار رسانه های خارجی کاملا موفق بودند! مخاطبان ما را مایوس کردند و راندند و آن ها را به طرف رسانه های خارجی هدایت کردند! خیانت از این آشکارتر؟!
خبرنگاران داخلی از فرط محدودیت به روابط عمومی ارگان ها تبدیل شده اند. آستانه تحمل پایین برخی از مسئولان خبرنگار را که ذاتا باید منتقد سازمان ها و نهاد ها باشد، مثل کارمندان روابط عمومی به مدافع بدل کرده؛ خبرنگاران برای نهاد های دولتی خبر می نویسد، گزارش تهیه می کند، مصاحبه می گیرد و در بزرگ نمایی دستاورد ها غلو می کند. چه بلایی بر سر روزنامه نگار منتقد آورده اید؟!
عرصه رسانه در ایران، همچون بسیاری از حوزه ها به تغییری از جنس بازگشت به خویشتن نیاز دارد. رسانه های داخلی هوای تازه می خواهند تا جانی دوباره بگیرند. با روابط عمومی خبرنگار ها نمی توان به رقابت با ایران اینترنشنال پرداخت مگر اینکه میلی به رقابت وجود نداشته باشد و ما بازی از پیش باخته را پذیرفته باشیم!
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی