سید قائم موسوی پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی
حنایِ چینی و فرجامِ قرارداد 25 ساله
سرمقاله
بزرگنمایی:
چنان کرشمه ساقی دلم ز دست بِبُرد/ که با کسی دگرم نیست برگ گفتوشنود
سخن از قرارداد 25 ساله با چین که شد طیفی از تحلیلهای مخالف و موافق راه افتاد که این قرارداد چنین و چنان خواهد کرد. هر کسی از ظنِ خود، با یا بر این قرارداد موضعی اتخاذ کرد. بودند اندک تحلیلهایی که بدون حب و بغض، آنالیزِ جامعی از سود و زیان آن برشمردند. قریب بهاتفاق نیز با توجه به اصطکاکهای جدیِ چین و آمریکا از یکسو و ضرورت انعقادِ قرارداد از سویِ ایران، تصورشان بر این بود که چین با داشتن دست بالا در مذاکرات و اشراف بر شرایط اقتصادی ایران، از قرارداد استقبال خواهد کرد. فیالواقع دغدغه تحلیلگران داخلی بر چگونگی تحمیل اراده درازمدت چین بر مقدرات ایرانیان در بازهای 25 ساله متمرکز شده بود و فکر نمیکردند که چین حاضر به کنار آمدن نباشد و شرط و شروطی فراتر از ناز و کرشمه برای ایران بگذارد. عجیب اینکه با در هم تنیدگی اقتصادی ایران با چین و بهنوعی وابستگی به آن، سردمداران ایرانیِ عاجز از درکِ منطق حاکم بر سیاست خارجی چین اذعان داشتند که با توجه به اینکه چین بهزودی ابرقدرت اقتصادی جهان میشود، منطق این قرارداد را موجه جلوه میدادند. فارغ از اینکه چین ملزومات و ستونهای متنوع سیاست خارجیاش را فدای منازعه دیرپای ایران با غرب نخواهد کرد.
بر همین مبنا چینیها در سفر ظریف به چین با ظرافت دستش را در پوست گردو گذاشتند. آنها انعقاد قرارداد را به مقدماتی منطقهای گره زدند، چیزی که در عمل غیرممکن و به فرض عملیاتی شدن، وجوب شکلگیری قرارداد را نفی خواهد کرد. ظریف فهمیده بود که چین بهزودی ابرقدرت اقتصادی دنیا خواهد شد ولی نفهمید که چنان جایگاهی مرهون نقشهای پیچیده چین و گستردگی شریکهای چین خواهد بود. حنای چینی که بیرنگ از آب درآمد، آقای روحانی از ضرورت الگوگیری از صلح امام حسن صحبت کرد. موضوعی که بهشدت با واکنش رقیبان مواجه شده است. آنها بدون قائل شدن نقشی برای خودشان، فارغ از صحتوسقم آن، شرایط فعلی را ماحصل گره زدن شرایط کشور به برجام با آبشخوری مشابه سخنان کنونی روحانی میدانند. بماند که در توفیق یا ناکامی برجام خودشان چقدر دخیل میباشند. گزارهای که هرگز درسی از آن آموخته نشد این بود که بیهوده در ماراتن ایران و آمریکا نقشی فراتر از انتظار برای چین و روسیه و گاهاً کشورهای اروپایی قائل بودهایم. بی تردید استراتژیِ مطلوبِ دیرینه این کشورها بعلاوه کشورهای حوزه خلیجفارس در چالشی فرساینده و مستمر بین ایران و آمریکا مستتر است.
چالشی که در میانه عادیسازی روابط و جنگ در نوسان باشد، نه بیشتر!
اینگونه آنها همیشه قدرت جولان و بازیگری خواهند داشت و ما سر در گریبان نابسامانیها و معضلات داخلی!
فشار غرب آغوش چین
سید قائم موسوی: برخلاف کسر زیادی از تحلیلگرانی که سیاست خارجی ایران را ایدئولوژیک توصیف میکنند، این سیاست بیشتر مبتنی بر رگههای آرمانگرایانه و در گردنههای سخت بهشدت از شاخصهای رئالیسم تدافعی تأثیرپذیر بوده است. هر چند پیشه کردن همین رئالیسم تدافعی بیشتر از اینکه متکی به برنامه و اراده باشد، ناشی از نوعی دترمینیسم خارجی بوده است. حل و فصل بحران گروگانها، قطعنامه 598، برجام و غیره، همه از خصلتی دقیقه نودی برخوردار بودند. تعبیر «جام زهر» در ارتباط با قطعنامه 598 از نوعی پذیرش قهری نشأت میگیرد. اکنون و بعد از گذشت 4 دهه مجدداً ضرورتها و رفتارهای انعکاسی است که مسیر سیاست خارجی و بهتبع کلیات سیاست ایران را معین میکند. هر چه دایره فشارهای آمریکا از یکسو و انفعال کشورهای اروپایی از سوی دیگر تنگتر میشود، امکان تحققِ جام زهرِ استحاله ایران در شرق بیشتر میشود. دغدغههای موجودیتی و جلوگیری از فروپاشی اقتصادی-اجتماعی دوباره ایران را در آستانه تصمیمی تاریخی و عدول از مهمترین شاخص سیاست خارجیاش یعنی «نه شرقی نه غربی» سوق داده است. منطق کور و صفر-یکی ترامپ در متمایل شدن ایران به چین و یافتن گوشه مناسبی از رینگ جهت دفع حملات رگباری آمریکا نقش اساسی بازی میکند. طبیعتاً هیچ کشوری دوست ندارد در سیاست خارجی، خود را وابسته به کشوری دیگری بکند اما زمانی تنگناهای هژمونی رقیبیِ قدرتمند با خصوصیتی تهاجمی او را ناچار به اتخاذ سیاستهایی میکند که حداقل در ظاهر مطلوب نیستند.
سیاست خارجی آمریکا و تمایل ایران به انعقاد قراردادی استراتژیک با چین در نسبت معکوسی با نتایج مد نظر آنها قرار دارد؛ یعنی هر چه فشار آمریکا بیشتر میشود ایران از امکان مصالحه دورتر میشود و در نتیجه برای بقای خود به چین نزدیک میشود. چین هم با توجه با رشد خیره کننده اقتصادیاش که رقیبی سرسخت برای یکجانبهگرایی آمریکا است، با اطلاع از تعیینکنندگی اثرات تحریمها بر حالوروز ایرانیها با داشتن دست بالا در مذاکرات، آغوشش را برای ایران باز خواهد کرد.
البته تعیینکنندگی تحریمها صرفاً به بُعد خارجی آنها مربوط نمیشود، چگونگی مواجهه داخلی و خلقِ طبقهای که زیست سیاسی-اقتصادیشان متکی بر تحریمها شد، موجب ایجاد آشفتگیها و بیقراریهای حداکثری آنها شده است. هر چند اگر استیلای حل و فصل دقیقه آخری بر سیاست خارجی حاکم نبود و آب تحریمها از سرچشمه بسته میشد، تحریمها اینگونه مانند طوفانی در ائتلاف با ناکارآمدیهای داخلی زندگی ایرانیان را آشوبزده نمیکرد. جایی که ضرورت بقاء و جلوگیری از فروپاشی افتصادی-اجتماعی ایران را در آغوش اژدهای زرد فرو میافکند. راه دیگری در ماراتن ایران و آمریکا نیست، در ورطه استراتژی نه مذاکره نه جنگ (که خود نوعی جنگ فرسایشی است و سرانجام سبب اصطکاک داخلی خواهد شد)، نیاز به آغوش دایهای مانند چین است، دایهای که بارها نشان داده مهر مادری ندارد.
- حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی