آسیب شناسی معرفتی جامعه‌ی ایرانی (با نگاهی به گفتمان اصلاح طلبی)
دوشنبه 19 شهريور 1397 - 12:23:10
زمینه و شرایط:
با توجه به تغییر شرایط کشور، نتیجه عملکرد اصلاح‌طلبان و نیز نیروهای مقابل اصلاحات و شفاف شدن مطالبات مردم و بروز شکافهای مطالباتی ناشی از نظم مطالبات، ایدههای دم‌دستی اصلاح‌طلبان هرچند صادقانه و خالصانه و متواضعانه ارائه شوند به‌هیچ‌وجه قادر به جلب حمایت و نظر مردم نیستند. حتی عملکرد نامناسب و نامطلوب دولت فعلی و بی‌اعتمادی مردم نسبت به آنان نمیتواند دلیلی برای گرایش آن‌ها به اصلاح‌طلبان محسوب گردد.
اصلاح گفتمانی از ضروریترین نیازهای جبهه اصلاحات به شمار میرود. اصلاحی که بتواند این شکاف مطالباتی را پرکرده و تمام نیروهای اجتماعی را حول یک محور جمع کند. خود اصلاح‌طلبان (که به این نام شناخته‌شده و رهبری جریان اصلاح‌طلبی را در دوره‌ای به عهده گرفتند، چه اشخاص حقیقی آن و چه اشخاص حقوقی‌شان) قادر به انجام این کار نیستند و تجربه چهار سال و یا بهتر بگویم شش سال بعد از شکست در شوراهای دوم و نیز آسیب‌شناسی‌هایی که انجام دادهاند، نشان میدهد راهی که پیش روی دارند منجر به تغییر وضعیت و خلاصی آنان از حالت انفعالی حاکم بر این جبهه نخواهد شد. ازاین‌رو بدیهی است احزابی مثل حزب اراده ملت ایران که در بازی قدرت اصلاح‌طلبان گرفتار نشدند و از سوی دیگر از سابقون این حرکت به شمار رفته و در خط مقدم پرداخت‌کنندگان هزینه نیز حاضر بوده‌اند و حتی در انتقاد از خود و آسیب‌شناسی اصلاحات از همان روزهای پیروزی، دغدغههای خود را آشکار و پنهان به سران این جبهه ازجمله خاتمی و کروبی و دیگران ابراز کردهاند و چون دیدهبانی دلسوز نگران مستولی شدن وضعیت انفعالی فعلی بودهاند و آن را چه به‌صورت فردی و چه تشکیلاتی بعد از جریان حوادث دانشگاه در سال 78 گوشزد کردهاند و هشدار دادهاند، بهتر میتوانند این آسیب‌شناسی را به سرانجام برسانند. که در این راستا نیز قبلاً آسیب‌شناسی تئوریک اصلاحات ارائه‌شده است. البته این مسئله به این معنا نیست که حزب ما اشتباهاتی نداشته، بدیهی است که حزب ما نیز متأثر از فاکتورهای حاکم بر گفتمان اصلاحطلبی مرتکب اشتباهاتی شده ولی وجه غالب حزب دیدهبانی و دلسوزی و هشدارهای به‌موقع بوده است.
چرا ضرورت اصلاح گفتمانی؟
بحث نقش گفتمان و مناسبت آن باقدرت با توسعه دیدگاه‌های زبان‌شناسی نوین، انسان‌شناسی، روانکاوی و قوم‌نگاری و به‌طورکلی مطالعات فرهنگی بر کسی پوشیده نیست. اما چرا چنین است؟ گفتمان در بستر زبان شکل می‌گیرد. همه این را قبول داریم که زبان وسیله ارتباطی در ارتباطات سیاسی، علمی، هنری، خانوادگی، آموزشی و غیره است. برخلاف تصور ما که زبان را یک وسیله ارتباطی بیش نمی‌دانیم و آن را یک عامل بی‌طرف و خنثی تصور می‌کنیم، در بازی نشانه‌ها و اسطوره‌ها، در بحث پارادایم دانایی و غیره چیزی فراتر از نقش یک وسیله ارتباطی مشاهده می‌شود. درواقع قدرت و اقناع، حیات خویش را از زبان و گفتمان جامعه خویش می‌گیرند. باآنکه حضور زبان در این عرصه زیاد به چشم نمی‌آید، کاملاً حضور دارد. همین حضور است که اثر خودش را می‌گذارد. زبان و گفتمان ناشی از آن درواقع نقشی را که آب برای ماهی‌ها ایفا می‌کند برای جامعه انسانی بر عهده دارد. بااینکه حضوری جدی دارد و بدون آن بقا و حیاتی برای ماهی‌ها متصور نیست، اما خود ماهی‌ها متوجه این حضور نیستند و به نظرمی رسد بهترین مثالی را که می‌توان برای گفتمان بیان کرد به‌گونه‌ای که گویای تمام ابعاد آن باشد، همین آب و ماهی است.
اگر آب آلوده باشد و ماهی‌ها دچار مشکل حیاتی شوند، گرچه خودشان متوجه آن نمی‌شوند و ریشه مشکلات خود را در جای دیگر جستجو می‌کنند؛ بدین‌سان انسان‌ها نیز در مواجهه با آلودگی‌های گفتمان خود، ممکن است به تفسیرهای تقدیرگرایانه و یا فلسفه‌های بی‌اساس و توهم‌زا پناه ببرند و یا متوسل به استدلال‌هایی از قبیل دست پنهان بیگانگان، توهم توطئه، دولت در سایه و ... شوند. حال اگر کسی پیدا بشود و ما را متوجه آلودگی گفتمانی‌مان کند و با کمک به ما آن آلودگی‌ها را بزداید، بیشتر این مشکلات رفع شده و بی‌اساس بودن آن توهمات که لباس اندیشگی بر تن خودکرده‌اند، آشکار خواهد شد.
تأثیر آلودگی گفتمانی جامعه ایرانی در گفتمان‌های زیرمجموعه خود امری اجتناب‌ناپذیر است. گفتمان اصلاحات نیز از این امر مستثنا نیست. شاید یکی از عمده‌ترین دلایل شکست جنبش‌های دموکراتیک و رهایی‌بخش و آزادی‌بخش مردم ایران در طی یک‌صد و پنجاه سال اخیر همین بی‌توجهی به تأثیر و نفوذ گفتمان آلوده جامعه ایرانی در گفتمان‌های آزادی‌بخش و رهایی‌بخش بوده است. این آلودگی همان‌قدر که گفتمان استبداد را آلوده کرده، گفتمان‌های آلترناتیو و جانشین را هم آلوده کرده و در کارکرد آن‌ها تأثیرگذار بوده و نیز در مناسبات قدرت با مردم و مناسبات درونی جبهه‌های آزادی‌بخش و رهایی‌بخش، دارای اثرات نامطلوب و مخرب. در اینجا خوب است به سخن سعید حجاریان اشاره‌ای داشته باشیم. ایشان درجایی گفته‌اند اختیارات رهبری در نظام جمهوری اسلامی بسیار کمتر از اختیارات رئیس‌جمهور آمریکاست (اشاره به اختیار انحلال کنگره) اما عملاً می‌بینیم رهبری با یک نامه و اشاره و پیغام تأثیر تام و تمام بر مجلس دارد. اگر وفق ساختار حقوق اساسی جمهوری اسلامی اختیارات رهبری در حدی نیست که بتواند نظر خود را اعمال کند پس چرا مجلس نمی‌تواند حتی در مسائل حساس و اعتقادی خویش و پیمانی که با مردم بسته و بدین سبب را ی آنان را کسب کرده است، در مقابل اراده و خواست رهبری مخالفت کرده و ازنظر و عقیده خود دفاع کند؟ این همان تأثیر و قدرتی است که رهبری نظام از گفتمان مسلط می‌گیرد و در سایه حاکمیت این گفتمان است که نفوذ مطلق و بی‌چون‌وچرا دارد؛ حتی اگر چنین اختیاری در قانون وجود نداشته و پیش‌بینی‌نشده باشد.
این مسئله یعنی «مداخله حاکم» (حق ذاتی و الهی یا خود بنیاد مداخله) به‌صورت فراقانونی به خود جامه عمل می‌پوشاند. همچنین چه‌بسا ملاحظه می‌کنیم دولت‌ها در ایران؛ حتی دولت‌های ملی و اصلاح‌طلب برخلاف میل و اعتقاد خود مجبور به تمکین و یا انجام اقداماتی می‌شوند - که چون از علت آن بی‌خبریم - تصور می‌کنیم قدرت‌های سایه و دولت‌های سایه جامعه را اداره می‌کنند. درصورتی‌که این درواقع تأثیر گفتمان است که بر فراز اندیشه و دانایی جامعه‌مان حضور دارد. در هر دو صورت یعنی «مداخله حاکم» و یا «اقدامات عجیب و غیرقابل‌توجیه و خلاف عرف و قاعده و نیز خلاف وعده و اعتقاد خود دولت‌ها» که از سوی دولت‌ها ظهور و بروز پیدا می‌کند، ریشه‌های گفتمانی دارد.
بنابراین اگر ما به این امر یعنی آلودگی گفتمانی توجه نشان دهیم و ریشه روابط و مناسبات درونی و بیرونی جبهه اصلاحات را مدنظر قرار دهیم، علت و دلیل انحراف گفتمان اصلاحات را درخواهیم یافت. منظور نظر ما از ادامه این نوشتار نیز همین مسئله است. البته این بدان معنا نیست که می‌خواهیم حرف جدید بزنیم، بلکه هرکسی به فرازی از این معنا در جبهه اصلاحات تفطن دارد و درواقع همان مثل معروف عنب و انگور یا مثال فیل در داستان مولوی است که هرکس فیل را از منظر خویش تبیین و تفسیر می‌کند. در این نوشتار ضمن آنکه به‌نوعی نظر همگان مورد تأیید قرار می‌گیرد و ریشه‌های اختلافات تبیین و دلایل پوچی این اختلافات آشکار می‌شود، درعین‌حال نظر همگان نیز صد درصد تأیید نمی‌شود و در برخی موارد چنین به نظر می‌رسد که گریزی است از همه‌چیز حتی از گفتمان.

http://eradehmellat.ir/fa/News/76/آسیب-شناسی-معرفتی-جامعه‌ی-ایرانی-با-نگاهی-به-گفتمان-اصلاح-طلبی
بستن   چاپ