سکوت‌، زبان فهمیدن است
دوشنبه 15 بهمن 1403 - 07:10:00

فاطمه محمدی 

کسی که سکوت را‌ می‌فهمد، به صدای درون جهان گوش‌ می‌دهد.
در فرهنگ و عرف ما ایرانی‌ها سکوت را به علامت و نشانه رضایت تعبیر‌ می‌کنند حال آن که برای خود من همیشه یک مکانیسم دفاعی و شاید حفظ انرژی و جلوگیری از هدر رفت چند درصد آخر توان روانی‌ام در جدالی که‌ می‌دانم سرانجام مثبتی نخواهد داشت‌، بوده است . مدت هادر همه جبهه‌ها مشغول ساخت دنیای آرمانی خویش بودم اماچندی است که دوست ندارم بگویم امیدم به ناامیدی تبدیل شده است ولی به هر علت در حالت سکوت و فقط برای حفظ انرژی تلاش‌ می‌کنم.با این تفاوت که این بار به خویش گفتم شاید این فرصت چند دقیقه‌ای  اینجا در گوشه‌ای  از  خیابانی در تهران بزرگ فرصت مناسبی باشد که اندیشه‌ام را با هموندانم به اشتراک بگذارم .من انسان قرن بیست و یکمی با تضادهای گوناگونی در جدال هستم و هنوز در تلاشم که احساس و عاطفه‌ام را‌، هوشم را‌، انسانیتم را به هوش مصنوعی و محصولات مصنوعی تر بعدش واگذار نکنم اگر چه نمی دانم که در این جدال نابرابر تا کجا  پیش خواهم رفت. من انسان قرن بیست و یکمی خاورمیانه‌ای  به جبر جغرافیا در درون کشمکش‌ها و جنگ‌ها زاییده شده‌ام تکه‌ای  از من در فلسطین فقط به جرم فلسطینی بودن قتل عام‌ می‌شود و تکه‌ای  دیگر در بمب گذاری‌‌های پاکستان و افغانستان و ..... من انسان قرن بیست و یکمی خاورمیانه‌ای  باز به جبر جغرافیا ایرانی در ملغمه‌ای از ایرانی بودن و اسلامی بودن دست و پا‌ می‌زنم و هنوز نمی دانم کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد برطبق آنچه که حکومت و نظام بر من دیکته‌ می‌کند جزیی از امت اسلام و یا بر طبق آنچه که ناسیونالیسم افراطی و اپوزیسیون در جای جای رسانه‌‌های رسمی و غیر رسمی القا‌ می‌کنند ایرانی هستم. من،  انسان قرن بیست و یکمی خاورمیانه‌ای  ایرانی زن هستم و به جبر هورمون‌ها و اقتضا.ی زایشم.و البته که شادمان از زن بودنم از غوطه ور بودن در دنیای زنانه ظریف پر از احساس و عاطفه و درک و شعور و پیچیدگی‌‌های خودم... ولی‌ای  کاش بگذارند و‌ می‌گذاشتند که زنانگی‌ام را زندگی کنم که بند بند وجود ما زنان را حاکمیت با همه ابزار‌ها و پتک‌‌های قانونی و شرعی و خانوادگی به درد آورده است و آزارمان‌ می‌دهد. باز لاجرم من این انسان قرن بیست و یکمی خاورمیانه‌ای  ایرانی زنی آذربایجانی هستم و باز با افتخار و اقتدار آذربایجانی و ترک هستم ولی حاکمیت و طیف مسلط بر قدرت و جامعه بعد از هفت سالگی‌ام  از محیط امن زبانی و فرهنگی جدا‌ می‌کنند و اینک همزمان که وارد اجتماع‌ می‌شوم آن‌ها خواهان دور شدن من از هویتم‌، زبانم و فرهنگم‌ می‌شوند تاهمیشه حس غریبگی و ناامنی به من دست دهد که باید برای کامل بودن‌، برای ایرانیِ خوب بودن باید زبان رسمی را با لهجه معیار هر چه سریع تر یاد بگیرم و در همه  زندگی حتی زندگی خصوصیم به کار ببرم وگرنه تجزیه طلبم و .... حتی اگر بنا به اقتضای روحی و روانی‌ام و به اقتضای فرهنگ جغرافیایی که در آن رشد کرده‌ام و آنجا معمولا زنان فصل الخطاب خاندان و جامعه هستند اگر روزی به زبان مادری سخن بگویم با برچسب شهرستانی بودن پس رانده‌ می‌شوم. و باز دوباره این انسان قرن و بیست و یکمی‌، خاورمیانه‌ای ایرانیِ زنِ آذربایجانی باز با افتخار عضو حزب اراده ملت ایران هستم حزبی که اعضای آن به جرات‌ می‌توانم بگویم با هیچ حرص و طمعی و فقط به امید حکمرانی حزبی و برقراری دموکراسی حتی در سال‌‌های دور‌، گرد آمده ایم.  و باز من این انسان قرن بیست و یکمی خاورمیانه‌ای  ایرانی زن آذربایجانی عضو  حاما موافق  کاندیدا شدن و ریاست جمهوری آقای دکتر پزشکیان هستم و شاید در این موضع جزو اقلیتی به تعداد انگشتان دست باشم و دوباره در این جایگاه هم از سیل انواع تهمت‌ها در امان نبوده‌ام که من نگذاشته‌ام  انتقام همه کشته شدگان آبان‌ها و دی ماه‌ها گرفته شود که اگر من نبودم و از دکتر پزشکیان حمایت نمی کردم شالوده نطام به هم‌ می‌ریخت  و همه به زندگی و حاکمیت ایده‌آل شان دست‌ می‌یافتند. و هنوز این من که در هر کدام از این نقش‌ها بسیار آسیب‌پذیر و آموزش ندیده است امید به بهتر شدن آینده فرزندان در سایه تحزب و پیروزی دموکراسی دارد .
به امید زندگی شایسته برای هر انسانی...



http://eradehmellat.ir/fa/News/5968/سکوت‌،-زبان-فهمیدن-است
بستن   چاپ