شمس افرازی زاده
بحث خودم را در خصوص موضوع نشست در چهارچوب تعیینشده، خدمت اعضای محترم ارائه خواهم داد.
بخش نخست-با توجه به عنوان نشست که بررسی و شیوه تعامل با دولت مسعود پزشکیان است، لازم است ابتدا با توجه به شرایط روی کارآمدن دولت که میتوان گفت شرایطی استثنائی بود و با بررسی شزایط کشور و حزب، به شیوه تعامل بپردازم.
برگزاری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، بعد از سانحه چزخبال آقای رییسی در شرایطی برگزار شد که به لحاظ اجنماعی و سیاسی و مشارکت مردمی نظام در بیسابقهترین شرایط خود با توجه به میزان مشارکت سیاسی و اعتماد شهروندان با صندوق رای بود. در انتخابات مجلس دوازدهم که کمرمقترین انتخابات نظام بود و به نوعی میزان مشارکت مردمی طبق بررسیهای اینجانب به زیر 15 درصد رسیده بود. نظام تا حدودی به بحران مقبولیت و مشروعیت خود پی برد. انقطاعی که در دولت سیزدهم به وجود آمد، این فرصت را به نظام سیاسی داد تا با تائید صلاحیت مسعود پژشکیان بخشی از بحران مشارکت را حل کند.
بخش دوم درخصوص رابطه حزب با دکتر پزشکیان و ستاد ایشان در انتخابات است و اینکه چرا حزب اراده ملت از ایشان حمایت کرد.
با توجه به فضای سیاسی و شرایط اجتماعی، حزب اراده ملت تصمیم گرفت با کنش مشارکتی فعال با حمایت از پزشکیان در عرصه انتخابات ظاهر شود. حزب اراده ملت با توجه به تحلیلی که در دفتر سیاسی موضوع بحث و تبادل نظر قرار گرفت، تصمیم به مشارکت و حمایت از پزشکیان گزفت. تحلیل ما در دفتر سیاسی این بود که باتوجه به گذشت تقریبا 44 سال از پیروزی انقلاب و حاکمیت جمهوری اسلامی و باتوجه به متن و اجرای قانون اساسی به عنوان قرارداد انتظامبخش بین حاکمیت و شهروندان و اینکه در این قرارداد و خصوصا در اجرای آن تناسب بین حقوق شهروندان و تکالیف آنها بدرستی رعایت نشده و در طول سالیان دراز حکمرانی نامطلوب جمهوری اسلامی بعضا برخی از اصول مصرح قانون اساسی در خصوص حقوق شهروندی از طرف حاکمیت به درستی و به طور کامل رعایت نمیشود و حاکمیت بدلیل داشتن قوه قاهر برخی از اصول قانون اساسی را به صورت سلیقهای اجرا و یا اجرای آنها را به تاخیر و یا تعطیل میکشد. از طرفی اختیارات خود را توسعه داده، به طوری که عملا جمهوریت نظام را به حاشیه رانده است. این امر موجب ایجاد شکاف بین شهروندان و حاکمیت شده است.
بخش سوم مطالب، بعد از صورتبندی فضای انتخابات و جامعه، تصمیم حزب در خصوص انتخاب پزشکیان به عنوان گزینه مناسب در انتخابات است. با توجه به فضای حاکم بر انتخابات و اینکه مسعود پزشکیان دارای ویژگیهایی از جمله عدالتخواهی و شجاعت در بیان دیدگاه وپاکدستی بود که در بین سایر گزینههای احتمالی به اراده ملت و خصوصا مشی سوسیالدموکراسی نزدیکتر بود از سال 1400 و انتخابات دوره سیزدهم شخص من و برخی از اعضای حزب با ایشان ارتباط برقرار کرده و از جمله اولین کسانی بودیم که از ایشان حمایت کردیم. به طوری که دیدارهای خصوصی و چند جلسه مهم در منزل ایشان برگزار کرده بودیم و در 14 خرداد 1403 دفتر سیاسی همراه دبیرکل حزب نخستین جلسه رسمی و ستادی ایشان با احزاب را در ستاد سعادتآباد برگزار کردیم و دغدغههای حزب در خصوص مسائل کشور را با ایشان مطرح و مطالبات و انتظارات حزب را مطرح نمودیم. در همان جلسه برنامه پیشنهادی حزب در خصوص حوزه نهادهای مدنی به همراه چارت پیشنهادی ستاد تشکلها و نهادهای مدنی تقدیم آقای مسعود پزشکیان شد. نهایتا در زمان تبلیغات انتخابات ستاد نهادهای مدتی را تشکیل و در سرتاسر کشور با بیش از 700 نیروی ستادی حزبی پل ارتباطی نهادهای مدنی و پزشکیان و ستاد مرکزی ایشان شدیم و با صحبتهای اولیه و قولهای مساعدی که از پزشکیان گرفته بودیم، با ارتباط و هماهنگی ستادی بالغ بر 3000 نهاد مدنی را شناسایی و به حمایت از پزشکیان تشویق کردیم. و از طرف دیگر آقای دکتر احمد حکیمیپور رئیس شورای مرکزی حزب از طرف ریاست ستاد مرکزی دکتر پزشکیان به عنوان ریاست ستاد استان زنجان انتخاب و نهایتا با همکاری نیروهای حزبی در زنجان بیشترین رای را برای پزشکیان کسب کردند.
بحث نهایی صحبتهایم را در خصوص تعامل حزب و ستاد پزشکیان و همچنین ارتباط با ریاستجمهور و کابینه و بعد از پیروزی پزشکیان اینطور ارزیابی میکنم که حزب در این خصوص، بدلیل قطع ارتباط با ستاد و با توجه به اینکه امکان حفظ و ادامه ارتباط با پزشکیان و کابینه ایشان در قالب حزب فراهم نشد و ارتباطات بعدی دکتر حکیمیپور، دکتر فرهانچی و یا من با رئیس جمهور و یا برخی از اعضای کابینه صرفا به صفت شخصی و دوستانه پیش رفت. متاسفانه این پتانسیل به صورت متمرکز و یکجا در خدمت حزب قرار نگرفت، لذا حزب علیالرغم فعالیت زیاد در ایام انتخابات نتوانست نتیجه مطلوب را دریافت کند.
موضوع دیگر در خصوص عدم کسب موفقیت حزب در تحولات بعد از پیروزی آقای پزشکیان از نظر من، بدلیل خروج حزب از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است که حزب بعد از بیانیه خروج حزب در سال 1399 که عملا جانمایی حزب را در سپهر سیاست به عنوان یک حزب سیاسی اصلاحطلب مستقل ظاهر کرد، به محاق رفت.
لذا جمعبندی من به عنوان رییس دفتر سیاسی حزب اراده ملت اینست که این حزب در خصوص تجزیه و تحلیل شرایط موجود جامعه بدلیل نداشتن برنامه انتخاباتی و ابزار مناسب برای تحقق برنامه در بزنگاه مهم سیاسی، نتوانسته است نتیجه مطلوب را متناسب با کنش حزبی خود بدست آورد و این موضوع هم سابقه تاریخی دارد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 که حزب در همان دوره اول از کاندیداتوری اکبر هاشمی حمایت کرد تا انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 و انتخاب حسن روحانی و همچنین انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پیروزی دکتر پزشکیان، حزب علیرغم درک درست از تحولات سیاسی جامعه، نتوانسته نتیجهای درخور کسب کند.
لذا توصیه میکنم حزب با کالبد شکافی این عدم توفیقات مکرر به بازنگری در رفتارهای خود و آمادهسازی، برای آینده تحولات سیاسی دست بزند و با درس گرفتن از خطاهای گذشته، مسیر بهتری را برای حزب ترسیم نماید. از این منظر به گمان من هنوز زود است که عملکرد دولت پزشکیان را در خصوص حزب قضاوت نماییم، و بهترست با اصلاح عملکرد به انتقال دیدگاه و ارائه راهکار، زمینه هرچه بیشتر کنش معطوف به نتیجه را فراهم آوریم.