بحث و گفتگو اختصاصی با دکتر فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در حضور رحیم حمزه مسئول کمیته مباحث بنیادین حزب اراده ملت
جایگاه تحزب در ایران از مشروطه تاکنون
شنبه 20 مرداد 1397 - 19:13:29
‌آغاز تحزب در ایران چه زمانی بود؟ ذات مشروطه حاکمیت قانون است و احزاب در دوران مشروطه برای ایجاد قانونگرایی و دموکراسی تلاش می کردند. مدرنیته در همین زمان در مواجهه با دولت مدرن، با ابزارهایی همچون تحزب به جامعه گسیل می شد. پس از این دوران، استبداد صغیر محمد علی شاه آغاز می شود و تا سال1909 به طول می انجامد. دوره ای که در آن، ایران به حوزه نفوذ انگلستان و روسیه تبدیل می شود. در این دوره احزاب تعطیل می شوند، جنگ جهانی اول رخ می دهد و ایران اعلام بیطرفی می کند. پس ازکودتای سوم  اسفند 1299 دوران فترت احزاب شروع  و  شخصیت های سیاسی  از صحنه خارج می شود. از سال 1941 تا 1943 شکوفایی احزاب را شاهدیم که مصادف با کودتای 28 مرداد 1332 و رشد و نمو احزاب است. تحزب در سالهای  1963 - 1962 در زمان دکتر امینی، جانی دوباره می گیرد. احزاب از دهه 40 شمسی فعالیتهای پنهانی انجام می دهند.
با این تفاصیل آیا می توان این گونه توجیه کرد که پدیده مدرن حزب نتواست با جامعه سنتی ایران ارتباط برقرارکند؟ شما علت را چگونه ارزیاب ی می کنید؟  
 حزب، موضوعی مدرن و اروپایی است، اما انحصاراً در اروپا نماند، زیرا پدیده های بشری پدیده هایی مهاجر هستند یعنی از جایی گرفته شده، به جای دیگر منتقل می شوند. زیرا انسان محصول مفید خویش را به خدمت می گیرد. شبهه ای وجود دارد که موضوعات جدید با فرهنگ سنتی سازگاری ندارند. این درست نیست برای مثال سنت در خاورمیانه، یکپارچه و بزرگ است، اما حزب در کشورهایی همچون لبنان، تونس، ترکیه که بخشی از جهان اسلام هستند، کاملاً استقرار دارد. این توجیه که حزب با جامعه سنتی ایران همخوانی ندارد، قابل استناد نیست. پس نتیجه می گیریم مکان نمی تواند بر ماهیت حزب اثر گذارد، هر چند ممکن است شیوه اجرا متفاوت باشد. سنت، مانع مطلق نیست، زیرا تجدد و حزب در کشورهایی مثل ترکیه یا ژاپن با ساختار سنتی نیز شکل گرفت.
گاهی سنت یا خواستگاه را از موانع وجود حزب می دانند در حالی که این دو ارتباطی به شکل گیری حزب ندارند. اما هوشمندی در قانونگذاری حزب امر مهمی تلقی می شود و می تواند مشکل ساز باشد: قانونگذاری هایی که با مسئله حاکمیت و یا اساساً با تکنیک حزب گره می خورد. برای مثال کشور اندونزی تا سال 2000 احزاب فراوان و ناکارآمدی داشت، پدیده ای که در آن کشور عامل افزایش بدبینی ها به حزب شد. به جای این تفکر که حزب مثل یک موتور مجزا و حکمران هم موتور مجزای دیگری باشد، تفکر مرتبط با حزب در سالهای حکومت سوهارتو به تدریج شکل گرفت. قانونگذاران به این نتیجه رسیدند که احزاب تجمیع شوند تا اعضایشان بتوانند امتیازاتی دریافت و مطالباتی داشته باشند. این تحول سبب شد اندونزی در طول چند سال دارای سه حزب کلی بشود: حزب نماینده جناح دمکرات، حزب نماینده جناح محافظه کار و حزب نماینده جناح معتدل، که این خود باعث انسجام نظام سیاسی اندونزی و مسؤلیت پذیر شدن احزاب گشته، دانسته شد که مسیر رسیدن به قدرت سیاسی، ملزم شدن به قواعد حزبی است و به صورت فردی نمی توان به مقصود رسید.
‌چرا زایش انسان مدرن در بستر جامعه ایران به سختی اتفاق می افتد؟ 
‌انسان مدرن ژاپن به صورت طبیعی زاده نشده بلکه ساخته شده است. یکی از موارد مهم در ژاپن فرمالیسم یعنی صورت مندی و تعهد به فرم بود. گاهی بر محتوا بیش از فرم تأکید می کنیم و بر این باوریم که فرم مهم نیست، در حالی که آن نیز اهمیت دارد. برای مثال اگر در ایران اصلاح کوچکی داشته باشیم به این ترتیب که اگر اعضای مؤسس یک حزب یا شورای مرکزی را نهادهای رسمی دولت تأیید کردند، در صورت معرفی نامزدی توسط شورای مرکزی آن حزب، دیگر لازم نباشد شورای نگهبان صلاحیت نامزدها را تأیید کند، زیرا نهادهای دولتی صلاحیت حزب را پیش از معرفی نامزدها و هنگام شکل گیری حزب تایید کرده اند. همچون قاضی دادگاه که گواهی پزشکی قانونی را به جای شهود می پذیرد. این پذیرش درباره احزاب رسمی هم میتواند صدق کند. 
‌آیا فقدان نگرش ساختاری به احزاب ریشه در ابتدای مشروطه دارد؟ 
‌جریان حزب گرایی در دوران مشروطه با شرایط کنونی تفاوت داشت و در واقع اندیشه نخست مشروطه متکی به انجمن ها بود. انجمن ها در دموکراسی های انجمنی، به خاطر وجود استبداد و توده ها، نامزدها را خود معرفی می کردند. مثلاً نماینده تبریز در مجلس تهران را انجمن تبریز معرفی می کرد. برای مجلس محرز بود انجمن تنها جایی ست که می تواند نماینده بفرستد، اما روال حال حاضر این چنین نیست. در آن زمان اشخاصی انجمنی مانند رسول زاده، چنین فکر می کردند که انجمن ها آرام آرام و در گذر زمان به حزب تبدیل شوند. تفاوت حزب با انجمن این بود که احزاب سراسری اما انجمنها محلی و وابسته به منطقه بودند. در آن دوره مسئله احراز صلاحیت نامزدها مطرح نبود.
در دموکراسی ها سه چیز به هم متصل اند؛ حزب، قانونگذاری حزب و انتخابات، زیرا حزب اگر به انتخابات گره نخورد ماهیت و معنا ندارد و برعکس. در حال حاضر نامزدی بدون پشتوانه حزبی در انتخابات برنده می شود، چهار سال در پست نماینده مجلس یا ریاست جمهوری کار می کند و بعد می رود و هیچ نقد و بررسی در خصوص انتخاب شده ها صورت نمی گیرد درحالی که اگر نامزد از حزب باشد می توان عملکرد حزب و شخص را در قالب حزب بررسی نموده، کارکرد او را روشن کرد. بر اساس این توضیحات می توان گفت در کشور ما فرم احزاب که در حال شکل گیری بود، رفته رفته به سمت محتوا تغییر کرد. در محتوا به مشکل برخورد کرد و باعث شد که  فرم نیز از نظر دور افتد. حتی کارکرد شورای نگهبان بیشتر محتواگرایانه است. 
بحث فرم یا محتوا به گواهی پزشکی برای قاضی می ماند، قاضی با نگاه کاملاً تخصصی حکم خود را به این گواهی مستند می کند. مگر کسی به اصالت گواهی اعتراض کند، در این حالت تحقیقی دیگر صورت می گیرد. شورای نگهبان در پی محتوا و تأیید صلاحیت اشخاص است اما باید در نظر گرفت بخشی از صلاحیت افراد در فرم است مخصوصاً این نوع تأیید صلاحیت ها از این جهت ایراد دارد که به چند شاهد مراجعه می شود که ممکن است از میان میلیون ها نفر انتخاب شده باشند، مثلاً از مخالفین یا موافقین. اما اگر مطابق فرم عمل شود محدودیت انتخاب پدید آمده و حزب تمام عواقب انتخاب نامزد را به عهده می گیرد. شناخته نشدن حزب دو آسیب در پی دارد، 1) حزب درست را نمی توان تأسیس کرد که در این صورت حزب ناقص شکل می گیرد. 2) تاسیس حزب درست به تأخیر می افتد. در حال حاضر حضور حزب در جامعه ضرورت است. وجود حزب لازمه حکومت مردم سالار و دموکراسی است، همچون هنگامی که مشروطه شکل گرفت و انجمن ها به وجود آمدند. به همین دلیل لازم است به حزب به صورت تخصصی پرداخته شود. همانطور که حزب رستاخیز مجبور به تأسیس دانشکده حزب شد. در حال حاضر حقوقدان حزبی، جامعه شناس حزبی، فقیه حزبی و ... نداریم. تا زمانی که دانش شناخت حزب و ساختار حزبی وجود نداشته باشد، حزب نمی تواند کارکرد واقعی خود را داشته باشد. ضرورت حزب در حضور در انتخابات است و حزب نمی تواند انتخابات را تحریم کند زیرا لازم و ملزوم یکدیگرند. باید درکنار قانون اساسی، قانون انتخابات نیز وجود داشته باشد، زیرا از راه انتخابات است که قانون وضع می شود. مگر گفته نمی شود در کشور ما انتخابات صوری است و به معنای واقعی انجام نمی گیرد، چون  تاکنون به قانون گذاری های حزبی توجهی نشده است به همین دلیل تلاشها بی سرانجام بوده اند. 
در مشروطه، در بحث جست و جوی عدالت، اصلاح دادگاه ها موضوع اصلی بود زیرا دادگاه ها توان ظلم زدایی نداشتند. برای اصلاح این امر در دادگاه ها آیین دادرسی را از حکم قاضی جدا کردند. بر اساس آیین دادرسی، اسناد پرونده جمع می شود و قاضی بر اساس اسناد نظر می دهد. چرا آیین بررسی شورای نگهبان وجود نداشته باشد؟ وقتی اعضای یک حزب از فیلترهای خاص یک جامعه گذشته اند و مجوز رسمی فعالیت دارند اما توسط شورای نگهبان رد صلاحیت می شوند این رد صلاحیت ها کارکرد درست حزب را تضعیف می کند. حزب نمی تواند افراد وابسته به خویش را شناسایی کند، نمی تواند سرمایه گذاری های سیاسی و بازاریابی حزبی کند. در این حالت احزاب به جای کاستن از اختلافات از انتخاباتی به انتخابات دیگر و رسیدن به اجماع ملی، دچار انشقاق و سرخوردگی می شوند. درواقع کارکرد حزب تولید امنیت مدنی است که اگر امنیت مدنی شکل بگیرد جامعه به دولت مدرن و مدنیت می رسد. مقصود از به میان کشیدن مشکلاتی چون فرهنگ یا سنت در شکل گیری حزب، فریب کاری است زیرا مشکل در قانون گذاری و تخصص در شبکه قوانین مرتبط با حزب است. به سیاستگذاری احزاب نیاز مبرمی است و نیز به اینکه کارشناسان حزبی از سنین کم افراد را با موضوع حزب آشنا کنند تا جایی که یک فرد عامی به یک سیاست مدار تبدیل شود. در واقع تار و پود هسته های جامعه مدنی احزابند و بین جامعه و حکومت رابطه برقرار می کنند. موضوع، بازشناسی قانون احزاب مصوب سال 95 است که دارای خطاست، قانونی که نه تنها به احزاب اختیار زیاد برای انتخاب نامزدهای خود نمی دهد بلکه احزاب را کنترل می کند.
به نظر می رسد هدف قانون گذار این است که از احزاب برای ایجاد شور انتخاباتی و نه برای ساخت سیاستمدار استفاده کند. بنابر این وظایفی که به احزاب سپرده صرفاً ایجاد شور انتخاباتی و همینطور کنترل مسائل مالی احزاب است. با این اوضاع افراد ترجیح عقلانی می دهند که به عضویت احزاب در نیایند و احزاب دغدغه درجه چندم افرادی می شود که نیاز به پر کردن اوقات فراغت دارند و دغدغه اصلی سیاست و جامعه را ندارند. تنها راهی که می توان توسعه یافتگی را در جامعه آغاز کرد با حزب و قانونگذاری احزاب در جامعه است.

http://eradehmellat.ir/fa/News/52/جایگاه-تحزب-در-ایران-از-مشروطه-تاکنون
بستن   چاپ