افشین فرهانچی
دکتر مسعود پزشکیان در قامت ریاست دولت چهاردهم به سه طریق میتواند دست به اصلاح یا تغییر ریل کشور -البته در محدوده اختیارات و امکانات قوه مجریه- بزند.
یک. بازگرداندن روالهای اشتباه و پرآسیب گذشته و جلوگیری از عملیاتی شدن فرایندهای آسیبرسان
دو. تعویض و تغییر نیروهای نامناسب و ناکارآمد دولتهای گذشته و فرصت دادن به نیروهای جوانتر و متخصص
سه. اجرا فرایندهای اصلاحی جامع یا جزئی در ساختارها و سطوح مختلف
برای اجرائی نمودن این سه طریق، طبعا ایشان نیاز به هماهنگیهای بسیار و رایزنیهای پیچیده با هسته سخت قدرت، گروههای فشار، ذینفعان محلی، صاحبان قدرت و نهادهای قانونگذار و اداری دارد
Ω در سطح اول که به نظر سادهترین و در دسترسترین سطح است؛ کافی است که ایشان و تیم همراهشان روالهای غلط گذشته را شناسائی و احصا نمایند (این کار به بهترین وجه توسط مردم، کنشگران سیاسی و رسانهای و اقشار و اصناف مختلف صورت گرفته است)؛ و در ادامه با رایزنیهای فشرده و روالهای قانونی موجود، اقدام به حذف و تغییر این روالها نمایند. برای محقق ساختن این روش، دولت و ریاست جمهور نیروی انسانی زیادی نیاز ندارند و یک تیم چابک و هوشمند میتواند این کار را مدیریت نماید.
از نمونههای این اصلاح رویههای اشتباه میتوان به حذف ارائه تعهدات غیر معمول برای دستیاران پزشکی، بازگرداندن اساتید تعلیقی به دانشگاهها، اصلاح میزان پایه حقوق کارگری و نظایر آن اشاره کرد. تمام این موارد بیش از نیروی فیزیکی، برنامهریزی و ساختار بوروکراتیک نیاز به تیم پیگیری و رایزنیهای فشرده دارد.
Ω در سطح دوم، تغییر مدیران در لایههای مختلف ساختار اداری و مدیریتی کشور قرار دارد. این کار هم صعب و هم پر تنش است. جدا از شناسائی نیروهای مناسب که خود کاری طاقتفرسا و پیچیده است، مقاومت در برابر این تغییر نیروها بسیار زیاد خواهد بود.
شعار و استراتژی وفاق ملی باعث شده است که دست دولت برای یکجانبه عمل کردن محدود شود. مجلس اصولگرا به شیوه های مختلف سد دیگری در برابر این تغییرات است. اعمال نفوذ از طریق استعلامات متعدد نیز میتواند مانع دیگری در برابر این تغییرات مدیران ایجاد کند.
لذا در نهایت، این روش در شرایط فعلی، چندان موثر و کارآمد نخواهد بود؛ همانگونه که تاکنون و طی دو ماه اخیر تغییرات مدیریتی رخ داده، چندان در راستای اصلاحات و تغییر نبوده است.
Ω و اما در سطح سوم، که طراحی و اجرا فرایندهای اصلاحی است؛ گرچه دولت چهاردهم خیلی سریع و سزارینوار متولد شد و دکتر پزشکیان بدون داشتن فرصت کافی برای تیمسازی، برنامهنویسی و طراحی فرایندهای اصلاحی پای به کارزار انتخاباتی نهاد؛ اما انتظار میرود بتدریج و با کمک کارشناسان و صاحبنظران فرایندهای اصلاحی را تدوین و در ادامه اجرا نماید. وگرنه ساختار مدیریتی قوه مجریه خیلی سریع دچار روزمرگی خواهد شد.
نحوه نگاه دکتر پزشکیان و حلقه اول مدیران ایشان به مسئله برنامهنویسی و طراحی پروژه، سن بالای حلقه اصلی مدیریتی ایشان و عدم وجود خلاقیت در اکثر وزرا و معاونین، نحوه گزینش و معرفی وزرا و معاونین که تقریبا بطور مطلق بدون برنامه بودند، ناقص و ناکافی بودن برنامه هفتم برای مدیریت کلان و اجرائی کشور، برنامهگریزی نهادینه شده در ساختار مدیریتی و اداری همه عواملی هستند که طریق سوم را نیز با چالشهای بسیاری روبرو کرده است.
خلاصه اینکه دکتر پزشکیان و دولت مطبوع ایشان راه بسیار دشواری را برای تمشیت امور در پیش دارند و بجز راه اول که در آن شانس موفقیت بالا است و شاید بتواند کورسوی امیدی را ایجاد کند، روشهای دوم و سوم منجر به نتیجه ملموسی نخواهد شد.
البته بسیاری از صاحبنظران، ارباب جراید و کنشگران حزبی و اجتماعی از همان ابتدا به این مسئله اشراف داشتند و همین مقدار را نیز پیروزی بزرگی به شمار میآوردند. اما بسیاری از افراد جامعه خصوصا 51 درصدی که در نهایت در انتخابات مشارکت ننمودند به این میزان موفقیت بسنده نخواهند کرد و کماکان دلزده و ناامید از تغییرات و اصلاح باقی خواهند ماند.
دولت پزشکیان اگر میخواهد موفقیت نسبی کسب نماید، باید بر روش سوم پای فشارد. حتی اگر مدیران را تغییر نمیدهد لازم است که رویهها و فرایندها را تغییر دهد. بسیاری از مدیران ما، خصوصا در لایههای میانی، پائین و سطوح کارشناسی، نشان دادهاند که میتوانند خود را با تغییرات همراه نمایند. به شرط اینکه هم برنامهها و پروژههای کلان بدرستی تدوین شده باشد و هم مدیران ارشد مصرانه و با اسلوبهای جدید ایشان را با فرایندهای جدید همراه نمایند. پافشاری بیش از حد دکتر پزشکیان بر محدودماندن در برنامه هفتم و عدم توجه کافی به لزوم تدوین برنامههای خلاقانه، بدیع، مبتنی بر علم روز و مشارکتی میتواند خیلی سریع دولت را از حیز انتفاع بیاندازد و شبیه به دولت آقای رییسی زمین گیر و ناتوان در حل مسائل نماید.
حال باید منتظر ماند و دید که در پایان صدروزگی دولت جدید چه مقدار پیشرفت حاصل شده است.
زنده و پاینده ایران و ایرانیان