نویسنده: ابراهیم نصرالله
مترجم: ادریس محمدی
ابراهیم نصرالله: نویسنده فلسطینی تبار، زاده اردن را میتوان یکی از برجسته ترین نویسندگان معاصر عرب دانست. علاوه بر اینها در حوزه شعر، موسیقی، سینما نقد ادبی و... هم دستی بر آتش دارد.
وی در سال 2018 برنده جایزه بوبکر در زمینه شعر و رمان شده است.
زبان شعرش نرم اما اند یشه ای عمیق و تکان دهنده دارد.
ادریس محمدی: نویسنده، روزنامه نگار، مترجم و پژوهشگر مطالعات خاور میانه است.
خلاصه کتاب:
رمان بالکن رسوایی رمانی اجتماعی انتقادی است که به دفاع از دخترانی میپردازد که قربانی خودخواهی دیگران شده اند. داستان از این قرار است که پدری در حسرت داشتن دختری میسوزد تا اینکه خدا به ابوامین که رفتاری متجددانه دارد دختری میدهد به نام منار، منار عزیز کرده پدر میشود و چراغ خانه ابوامین خیلی با منار راه میآید و مخالف زود ازدواج کردن آن است و او را تشویق میکند و به دانشگاه میفرستد و همه چیز را برایش محیا میکند. که این رفتارش مورد پسند خیلیها نیست بویژه سالم برادر ابوامین (مرد سالار) در این میان ابوامین زمینگیر میشود و تاکسی اش به ادریس میدهد ادریس هم در پی انتقام شخصی اش از امین که از او پول زیادی گرفته بود و پس نداده بود به منار تجاوز میکند و میگوید این هم هدیه من به برادرت منار که نمیخواهد این موضوع را کسی بفهمند، اما حاملگی وی پرده از رازش بر میدارد. امین که از موضوع با خبر میشود که برای پس گرفتن آبرویش قصد کشتن منار را دارد که برادر کوچکش مانع میشود پلیس که میفهمد جان منار در خطر است او را دستگیر میکند و میخواهند که او را به دبی بفرستن که پیش برادرش زندگی کند که با نقشه پلید سالم، امین خواهرش را میکشد و سالم با غرور پرچم سفید آبرو را به جای پرچم سیاه بیآبرویی میزند.
معرفی کتاب:
کتاب بالکن رسوایی روند آرامی داشت و نویسنده به اصطلاح آبندی نکرده بود و همه جزئیات را بیان کرده بود از مشکی تر شدن پارچه عزا با باران تا لکه سیمان روی گردن کارگر ساختمان در اتوبوس و به خواننده این فرصت را میداد تا کاملا همه چیز را تصویر سازی کند و خودش را با رخداد های کتاب وفق همراه کند.
در متن کتاب گاه گاه گریز هایی زده شده بود به آینده و قسمت هایی از اواخر کتاب که خواننده را کنجکاو تر و تشنه تر بکند که چه میشود که این صحبت ها رد و بدل میشود. این نوع نوشته هم طرفداران خودش را دارد هم منتقدانش را و استفاده از این سبک کمی جسورانه است که این فضا را به منتقدان خود میدهد که با دست باز نقدش بکنند.
در این رمان شاهد شخصیت های گوناگونی مانند: شرافت، پاکدامنی، لاابالی گری، خشونت، محبت و... هستیم .
چیز دیگری که در این رمان به چشم میخورد علاقه منار به خانواده اش با همه بی مهری هایی که از آنها دیده بود باز هم به آنها عشق ورزید و به دست همان ها هم آخر کشته شد. منار با همه ویژگی هایی مثبتی که داشت مثل مهربانی و متانت و... یک ویژگی منفی پنهانکاری هم داشت شاید اگر از روز اول همه چیز را به مادرش میگفت آنقدر همه چیز بهم نمیریخت و کشته نمیشد.
این رمان دو برادر با طرز فکر های مختلفی را نشان میدهد که یکی حمایتگر دخترش و دیگر سرکوبگر و خواستار ادامه همان روند پیشین.
ابوامین در کنار ویژگی های خوبی مثل اعتماد، صداقت،منزلت بین دوستان و... ویژگی بدش هم این بود هنگام مشکل دخترش سکوت کرد شاید اگر مثل همیشه از دخترش دفاع میکرد منار زنده میماند. در این رمان سالم خانواده اش را دوست داشت و به قانون اعتماد داشت ولی مشکلات زیادی مثل خشونت عاطفی تعصب کورکورانه داشت در انتها هم نقشه قتل کشید و دختر برادرش را بدست برادر زاده اش امین کشت.
این رمان دو برادر رانشان میدهد یکی قصد کشتن خواهر خود را دارد دیگری قصد حفظ جانش را.
در هیچ کجای این رمان ویژگی مثبتی برای امین ثبت نشده است و فقط دروغ و خیانت و پنهانکاری و انحراف اخلاقی قتل و خشونت و تعصب بدون منطق برایش ذکر شده است.
این رمان دو عروس را نشان میدهد یکی پاک و دیگری همنشین روسپی ها.
بالکن رسوایی پر است شخصیت های متناقص که کتاب را بسیار جذاب میکند.
سخن آخر:
با بند بند این کتاب تمام زنان ایرانم حس همدردی دارند. تمام لحظه هایی که منار لرزید، ما گریستیم لحظه هایی که منار در کنج خانه خزیده بود ما قلبمان برای منار و منار های ایرانمان مچاله شده بود.
تغرید رومینای ما بود، منار مونای ما. این کتاب هر چه که بود با همه خوبی ها و بدیهایش از گوشت و خون به زنان ایران نزدیک تر بود، ما که ساعت ها گریسته بودیم برای رومینایمان داغ منار داغمان را تازه تر کرد.
در جایی به اسم خاور میانه مردان خود را صاحب زنان میدانند و کشتنشان را حفظ آبرو و خونشان را مباح کسی که زنی ( خواهر، دختر یا همسرش) را بکشد نماد غیرت میشود و الگوی دیگر مردان و کسی که به زندگی و حق زندگی زنی احترام بگذارد و به او حق بدهد میشود بی غیرت. بی غیرت باشیم تا زنانمان زنده باشند و زندگی کنند.