محمد بنی اسدی
حادثه تلخ معدن طبس در مهر 1403 بار دیگر بر اهمیت سیستمهای ایمنی در صنایع پرخطر تأکید کرد. این حادثه که به مرگ و جراحت تعدادی از کارگران منجر شد، نشاندهنده کاستیهای عمده در فرآیندهای ایمنی و نظارتی این معدن بود. سیستمهای ایمنی در معادن باید بهگونهای طراحی شوند که از مرحله پیشگیری تا واکنش به بحران را پوشش دهند. در این حادثه، نبود سیستمهای هشداردهنده کارآمد و عدم رعایت اصول اولیه ایمنی از عوامل اصلی تشدید خسارات بود.
یکی از کاستیهای بارز، ضعف در نظارت مستمر و کارآمد بر ایمنی تجهیزات و وضعیت کاری کارکنان بوده است. علاوه بر این، عدم آموزش کافی کارگران و فقدان مانورهای آمادگی برای شرایط اضطراری، منجر به واکنش نادرست در زمان وقوع حادثه شد.
برای پیشگیری از تکرار این نوع فجایع، نیاز به بازنگری اساسی در استانداردهای ایمنی معادن، بهکارگیری فناوریهای نوین برای پیشبینی و کنترل ریسکها، و همچنین تقویت فرهنگ ایمنی در تمامی سطوح عملیاتی است. ایجاد سامانههای نظارتی هوشمند و پایش مداوم شرایط معدن میتواند به کاهش ریسکها و نجات جان کارگران کمک کند.
حادثه معدن طبس نه تنها ضعفهای موجود در ایمنی عملیاتی معادن را برجسته کرد، بلکه نشاندهنده عدم توجه کافی به سیستمهای مدیریت HSE (بهداشت، ایمنی و محیطزیست) و تأمین تجهیزات ایمنی مورد نیاز بود. در بسیاری از معادن، به دلیل عدم استقرار کامل سیستمهای HSE، اقدامات ایمنی بهصورت پراکنده و بدون هماهنگی انجام میشود، که این موضوع منجر به کاهش اثربخشی تدابیر پیشگیرانه میشود.
در این حادثه نیز، ضعف در پیادهسازی مدیریت HSE به وضوح قابل مشاهده بود. نبود پروتکلهای مشخص برای ارزیابی و کنترل ریسک، فقدان آموزشهای منظم در حوزه HSE و عدم اجرای بازرسیهای دورهای، باعث شد که خطرات موجود بهموقع شناسایی نشوند. همچنین، عدم تأمین تجهیزات ایمنی مناسب و کافی مانند سیستمهای تهویه، تجهیزات حفاظت فردی و ابزارهای هشداردهنده، نقش مهمی در تشدید این فاجعه داشت.
برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی، اجرای سیستمهای مدیریت HSE بهصورت کامل و یکپارچه، آموزش مستمر پرسنل، و سرمایهگذاری در تجهیزات مدرن و استاندارد ایمنی ضروری است. این اقدامات باید بهعنوان یک اولویت برای حفظ جان کارکنان و کاهش ریسکهای شغلی در نظر گرفته شود.