محمدرضا محمدی بهابادی
در بحبوجه بررسی صلاحیت کابینه معرفی شده، فضای سنگین شده از ترکیب دور از انتظار مردم و بویژه اصلاح طلبان که مفر دفاع از این انتخابهارا سخت، و دشواری و پیچیدگی محسوسی را در پاسخ به پرسشهای گوناگون در تفکر رییس جمهور از چرایی این نفرات بویژه وزیر ارشد کابینه یعنی وزیر کشور را بر پهنه سیاسی و مدنی کشور حاکم ساخته بود.
بافت محافظه کارانه مجلس و اما و اگر ها و خط ونشانهای چهره های مشهور پایداری در برخورد مکرر به وزرایی چون امور خارجه بهداشت و درمان ، صنعت و معدن، راه و شهرسازی و همچنین خطابه های پرسوز و گداز از ماجراهای گذر از فتنه و تحصن مجلس ششم از سوی انان، تخمین و گمان را براهالی تحلیل و سیاست ورزی بسیار دشوار و آسمان در پی تمام این واکنشها ابری و مه آلود می نمود.
پس از سخنان موافقان و مخالفان نوبت به او رسید تادر مقام دفاع و حمایت از توانمندی خویش سخن بگوید.
سخنانی که نه در قامت چرایی انتخاب خودش، بلکه محتوایی تا ریخی و نظری و عمیق از علل ناکامیهای دامنه دار و گسترده پس از مشروطیت و بر خاک افتادن انهمه رشادت، ایثار، گامهای بلند مدنیت ،نظریه پردازی، ساخت و تاسیس،انجمنهاو تشکلها و احزاب و اتحادیه های مبارز و انتشار مجلات، روزنامه ها و راه اندازی مراکز تر بیت کادرها و جمعیتهای در صحنه و نهایت استقرار دولتهای غیر ملی و یا مرتجع و در نهایت جدا مانده از مردم و ملت پشتیبان.
تعریف صحیح وبجا از تحولات و انقلابهای بزرگ کارگری از ظهور مارکس و مارکسیسم در قرن نوزدهم و وقوع نارامیهای مستمر و در گیهای بزرگ در کشمکش طبقاتی در اروپا چون کمون پاریس، انقلاب 1905روسیه، انقلاب بلشویکی در روسیه و تشکیل جماهیر شوروی و تأسیس و فروپاشی امپراطوریهای گوناگون چون پروس، اطریش-مجارستان بدست شورشیان و انقلابیان اسپارتاکیست وغیره، سرمایه دار ی و عموم متفکران و منتقدان چپ گرایی ما رکسیسم را بران داشت که به این پرسش اساسی پاسخ د هند که سکته ها و نار سایی های عمیق و به ظاهر و یا باطنا د رمان ناپذیر سرمایه داری کجاست تا بتوان با شناخت آنها چا ره ای اندیشیدتا بتوان زحمتکشان و بویژه کارگران صنعتی را که از یغمای زحمت و دسترنج خود همواره در کف خیابانها در ستیز و اصطکاک با تمامی ساختارهای سرمایه داری در نبردی دایمی بودند و نمایندگان مار کسیست آنان نیز با پردازش چگونگی نبرد با بورژوازی و مهار آن و بدست گیری قد رت و یا تلاش در راه کسب آن ، بنیادهای این جوامع ر ا به لرزه در آورده بودند را از این رادیکالیسم سرمایه شکن جدا و جوامع بحران زده را ازاین نارضایتی عمیق و ستیز دایمی برهانند.
پس از تجربیات ساختار شکن گوناگون و وقوع جنگهای مختلف بخصوص جنگ جهانی اول و دوم وقبل از آن و به موازات انها، نظریه پردازان در یافتند که ارزش افزوده حاصل از کار کارگران و زحمتکشان. رانمی توان مطلقا به نفع ثروتمندان و صاحبان سرمایه مصادره کرد، لذا با رجوع به اندیشه بین الملل دوم چپ گرایان و سایر مکاتب مستقل سوسیال دمکرات ، زمینه های بهبود وضع کارگران و دهقانان و زحمتکشان را با تنظیم قوانین مناسب کار و روابط سه جانبه مابین کارفرمایان، کار گران و دولت و اتحادیه ها و سند یکاها ، نوعی از توازن در رفاه، تعاون، اینده شغلی، بیمه ها اجتماعی و درمانی، آزادیهای تجمع و اعتصاب و اعتراضات قانونمدا ر و بی در گیری مسلحانه،ساعات کار، مرخصی بازنشستگی، امکان تحصیل و تفریح و پاسداشت حریم های شخصی و خانوادگی آنها بر قرار ساخت و در ساحت فرهنگ و هنر نیز امکان برخی ترکیب های طبقاتی و بخدمت گرفتن کارگران در قالب نمایندگان و ناظرین کارفرمایی و خلق الیگارشی کارگری، نوعی همسایگی و اشتراک در منافع مشترک مادی و ذهنی را فراهم ساختند.
دکتر میدری در ادامه تبیین خود در تبدیل منازعات طبقاتی به مذاکرات اقتصادی و بیان راهکار های مناسب برای برون رفت از شکستهای پی در پی تحول خواهان از انقلاب مشروطیت تاکنون به اختلافات و دولت ستیزی تحول خواهان اشاره دارد، امری که بدون پاسخ، گفتگو و تفاهم منجر به همگرایی حکومت و ملت نمی شود.
راه ،باز گشت به اندیشه ایرانی و پیشینه تاریخی آنست.
هنگامیکه این دو نیروی تعیین کننده در بستر جامعه به مکالمه و رفع تشنج پرداختند، با درک یکدیگر اجازه چاره سازی و سازندگی در لفاف اتفاق عمومی را فراهم می آورند.
بدین ترتیب نقش توانمندسازی دولت و ملت برجسته و منافع افراد در یک زیست جمعی حداکثر می شود.
امر سیاسی از سوی طرفین در یک گفتگو ودرک همزیستی مسالمت آمیز منجر به گفتمان راه حل و گذر از دشواریها می گردد که نتایج آن دوطرفه و در نتیجه موفقیت های ابتدایی ، انگیزه و میل به همکاری افزایش می یابد.